✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سعودیه و دستهای پنهان دیگر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



ای علمداررشیدم چه به هم ریخته ای!
دست و پا میزنی و غم به دلم ریخته ای

سرو بودی همه ی برگ و برت زرد شدند
تا که دستان تو افتاد همه مرد شدند!

چه کس اینگونه به خود حقِّ جسارت داده؟
به روی قرص قمر ردِّ عمود افتاده

دستت افتاده و یک تیر به چشمت زده اند
نقش بر خاک شدی و همه شان آمده اند

بلبل خوش سخنم بال و پرت ریخته اند
روبهان شیر شدند و به سرت ریخته اند

ماه شب های سیاهم به چه روز افتادی؟
همه ی پشت و پناهم به چه روز افتادی؟

سرو رعنای برادر چقدر خم شده ای!
شاه شمشاد قدان!خردشدی، کم شده ای

جانِ داداش بیا قلب حرم را نشکن
قوّت زانوی زینب!کمرم رانشکن

آب اگرریخت عزیزم به فدای سرِتو
کمرمن شداگرخم به فدای سرتو

تو اگرآب نیاری هم عزیزی عباس
و اگر دست نداری هم عزیزی عباس

هیچ کس آب نمیخواست فقط خیمه بیا
دختر فاطمه تنهاست فقط خیمه بیا

تو نمانی همه ی قوم سرم میریزند
پاشو عباس نباشی به حرم میریزند

قسمت می دهم ای یاربیا برگردیم
جان شش ماهه!علمداربیابرگردیم

ترسم این است بمانی تو و تکرار شود
کوچه و سیلی و دیوار بیا برگردیم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حجت الاسلام پناهیان در شب هفتم محرم در دانشگاه امام صادق:

خیلی چیزها فرق کرده. سرعت تحولات زیاد شده. انقلاب ما بین قدرت‌ها اختلاف ایجاد کرده. زمانه عوض شده. سیاسیون ما هنوز فکر می‌کنند قدیم است!بعضی‌هاشون خسته شدند. حال آن که زمان تغییر کرده و اقتضائات تغییر کرده.
زمانی با جنگ٬ معنویت حاصل می‌شد برای گروه اندکی از جوانان٬ الان جبهه ما به شدت گسترده شده و جبهه دشمن به شدت ضعیف شده. شما نباید از جوانان لبنان و عراق و یمن عقب بمانید! بعید می‌دانم به سادگی بتوانید جلودار بمانید!

شب هفتم محرم94
حجت الاسلام پناهیان

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





نگاه مختصری کن به چشمهای ترم

که جان سالم از این مهلکه بدر ببرم

لبی تکان بده پلکی به هم بزن بابا

نفس بکش علی اکبر نفس بکش پسرم

نفس بکش پسرم تا که من فَزَع نکنم

و پیش خنده ی این قوم نشکند کمرم

دل من از پس این داغ بر نمی آید

حریف اینهمه آتش نمی شود جگرم

خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم

پر از علی شده خاک تمام دور و برم

کنار جسم تو باید به داد من برسند

تو این همه شده ای من هنوز یک نفرم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


سکوت صدای خداوند است، ساکت باش تا صدایش را بشنوی.
این کار شدنی است……
سکوت همواره هست……
اکثر ما برای ساکت کردن ذهنمان مشکل داریم.
دلیلش نیز تلاشمان است.
هرچه بیشتر تلاش کنید ذهن را کنترل ومحدود یا ساکت کنید،ذهن فعالتر میشود.
فقط کافیست در درونت بنشینی واو را تماشا کنی
رویا پردازی،تصویر سازی،تکرار کلمات حتی دعا نیز نکن.
چون دوباره ترا خواهد برد.
نه با او موافقت کن نه مخالفت.
سکوت را در فاصله بین افکارت پیدا خواهی کرد.
واین فاصله بیشتروبیشتر خواهد شد.
و آنگاه که او را یافتی دیگر ترا رها نخواهد کرد.
و این آغاز مسیر است
مراقبه ادامه خواهد داشت…….
سکوت ژرف در راه است…..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آیت الله حاج سید عباس کاشانی حائری نقل می کرد: «روزی در خانه آیت الله العظمی حکیم بودم که کلیددار آستان مقدس حضرت ابوالفضل، علیه السلام، تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس ابوالفضل، علیه السلام، را آب گرفته و بیم آن می رود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نیز آسیب کلی وارد شود، شما کاری بکنید.

آیت الله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هرآنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهی از علمای نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس، علیه السلام، رفتیم، آن مرجع بزرگ برای بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پی او آمدیم، اما همین که چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صدای بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبی است که مرا هم گریان ساخت.

قبر شریف حضرت ابوالفضل، علیه السلام، در میان آب مثل جایی که از هر سو به وسیله دیوار بتنی بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمی گرفت. درست همانند قبر سالارش حسین، علیه السلام، که متوکل عباسی بر آن آب بست اما آب به سوی قبر پیشروی نکرد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

  در نهج البلاغه بر این معنی تأکید شده که تقوا حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدودیت.

  بسیارند کسانی که میان «مصونیت» و «محدودیت» فرق نمی نهند و با نام آزادی و رهایی از قید و بند، به خرابی حصار تقوا فتوا می دهند.

  قدر مشترک پناهگاه و زندان «مانعیت» است، اما پناهگاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره برداری از موهبت ها و استعدادها.

  این است که علی علیه السلام می فرماید:

  بندگان خدا! بدانید که تقوا حصار و بارویی بلند و غیرقابل تسلط است، و بی تقوایی و هرزگی حصار و بارویی پست است که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس را که به آن پناه ببرد حفظ نمی کند. همانا با نیروی تقوا نیش گزنده خطاکاری ها بریده می شود.
« نهج البلاغه، خطبه 157»

 علی علیه السلام در این بیان عالی خود گناه و لغزش را که به جان آدمی آسیب می زند، به گزنده ای از قبیل مار و عقرب تشبیه می کند؛ می فرماید نیروی تقوا نیش این گزندگان را قطع می کند.

  علی علیه السلام در برخی از کلمات تصریح می کند که تقوا مایه اصلی آزادی هاست؛ یعنی نه تنها خود قید و بند و مانع آزادی نیست، بلکه منبع و منشأ همه آزادی هاست.

  در خطبه 221 می فرماید:

  همانا تقوا کلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.

  مطلب روشن است؛ تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند، رشته آز و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی دارد و به این ترتیب ریشه رقّیت ها و بردگی های اجتماعی را از بین می برد.

  مردمی که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارت ها و رقّیت های اجتماعی نمی روند

 سیری در نهج البلاغه، ص205،206

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین
سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین

دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین

“بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!”
این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین

من برای ماندن اسلام بعد از کربلا
دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین

در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند
زیر پایت… اکبرت را دوست می‌دارم حسین

در کنار علقمه، با دیدن آب فرات
هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





روضه خواني-حاج محمد رضا طاهري

شب عباس،اگه چشمي خداي نكرده،اهل بُكاء هم نيست،يه طوري بايد به شكل بكائين در بياد،اسمش رو تماشاچي نذارن،دست بايد كار كنه،ناله بايد كار كنه،امشب خود خانم حضرت زهرا سلام الله عليها،شخصاً يك به يك،اسم مي نويسه،شب تاسوعا اگه كسي جا بمونه از قلم حضرت زهرا سلام الله عليها واي به حالش.
بسته از خون دلم راه تماشا شده است
تشنگي لب تو حيرت دريا شده است
مادرت ام البنين نيست اگر بر سر تو
همه ي دشت پر از گريه ي زهرا شده است
داغ دست قلم و مشك و علم پيرم كرد
بي تو ناچار ترين ام كمرم تا شده است
توي روضه ي عباس هرچه قدر هم بلند بلند گريه كني،نمي تونه كسي منعت كنه،چرا؟آخه ميگي اربابم ابي عبدالله اينطوري ناله زده،و فبكاء،بكاءً شديدا،هرچه قدر صداي ناله اش بيشتر ميشد،صداي هلهله ها بيشتر،لما قتل العباس،تا با خبر شد ابي عبدالله،هيچ كجا اين عبارت رو نياورده،حتي كنار سفره ي روضه ي علي اكبر، لما قتل العباس، بان الانكسار فى وجه الحسين،يه مرتبه ديدن حسين پير شد،شكسته شد،همه لشكر دارن گوش ميدن،كنار اين بدن چي مي خواد بگه،اين همه دشمن داره شماتت ميكنه، تا ديدن حسين گفت: الان انكسر ظهري،خيال همه راحت شد ديگه كمر حسين شكست،شروع كردن دست زدن،..
بي تو ناچار ترين ام كمرم تا شده است
بين اين لشكر سرمست غرور از بدنت
پاسخ گريه من خنده و هورا شده است
هرچي ميري جلوتر روضه سخت تر ميشه،بايد هم اين طور باشه،ان شاءالله همچين شب هايي كنار حرم اباالفضل،گفت:
قسمتي از سر تو بيخته بر شانه ي من
واي من،چقدر زخم سرت وا شده است
عباسم،داداش،داداش،من امشب از كسي معذرت نمي خوام،آخه در محضر امام زمان(عج)دارم اينطور روضه ميخونم،آقا داره براي عموش گريه ميكنه
اين تمام بدنت نيست علمدار رشيد
چقدر فاصله در قد تو پيدا شده است
اين يه دونه رو بشنو،نمي گم حداقل يك سال براش گريه كن،حداقل فردا كه اومدي،قبل از اينكه روضه برات بخونن،ياد اين بيت بيوفت،اشك بريز،
گرچه بد از روي زين نقش زمينت كرده اند
اما تكه هاي بدنت بر سر ني تا شده است
كاسه ي چشم كجا،حجم سر تير كجا
قربون اون چشات برم،با چشماش دشمن رو شكار ميكرد،از چشماش مي ترسيدند،خدا برات نياره،هر عضوي از بدن اگر به درد بياد،چشم درد اگه كسي داشته باشه،امير المؤمنين عليه السلام با اون عظمت در يكي از غزوات رسول خدا،نوشتن نود زخم ظاهراً برداشته بود،صبر ميكرد،اما يه وقت رسول خدا اومد ديد،علي داره با اون عظمت گريه ميكنه،داد ميزنه،گفت:چي شده؟ علي جان،پسر عمو چي شده،تو رو اين طور بي تاب نديده بودم؟عرضه داشت يارسوالله،چشمم درد گرفته،دردش امونم رو بريده،پيغمبر ميدونه چه خبره،فرمود:بشين عزيز دلم،از آب دهان مبارك روي چشم پسر عمو كشيد،آروم گرفت،اما اين چشم رو حسين كاري نمي تونه بكنه،مي خواي بفهمي چي شده،كل بيت رو گوش بده
كاسه ي چشم كجا،حجم سر تير كجا
در چشم تو شمشير سه پر جا شده است
اين اولين تير سه شعبه بود،خدا لعنتش كنه،دوميش رو به حلق علي اصغر،سوميش رو به قلب نازنين ابي عبدالله زد،آخرين تير سه شعبه رو هم به گلوي عبدالله زد،همه ي تيرها مسموم بود،كاري بود،كاري بدتر از شمشير كرد،عباس خيلي كار براي من سخته،اما مي خوام اين كار رو بكنم،دليل داره
مي كشم تير من از چشم تو برخيز ببين
چقدر چشم حرامي به حرم وا شده است
روايت ميگه،ابي عبدالله هنوز كنار بدن هست،هنوز ابي عبدالله نرفته،اين نانجيب ها تا عباس رو زمين افتاد،يه نفر از دور داد زد،آي سيد هاشمي كو علمدارت،يعني به عباست مي نازيدي،ديدي ستون خيمه هات افتاد،يه نفر براي اينكه جگر حسين رو بيشتر آتيش بزنه،داد مي زد،هركي مي خواد بره سمت خيمه ها ديگه مي تونه بره،به اندازه ي غيرتت امشب بايد ناله بزني،حسين…….
خيمه ي دختر من بي تو در امنيت نيست
مي دوني چرا عباس؟
سايه ي كعبه ني حرمله پيدا شده است
نقل ميكنند هر شب تو حرم اباالفضل روضه به پا بود،الان هم همينطوره،اگر كسي از راه مي اومد،مهون مي شد، سيد قزويني ادب مي كرد،مي فرمود شما روضه بخونيد،شما منبر بريد،شيخ خراساني از مشهد اومد،رفت بالاي منبر ،منبر خوبي هم رفت،روضه ي خوبي هم خوند،مردم خيلي گريه كردند،بعضي ها خودشون رو زدند،برا همين روضه،روضه ي تير زدن به چشم نازنين قمر بني هاشم،سيد ميگه وقتي شيخ از منبر اومد پايين،اومدم گفتم:آقا چرا همچين روضه هايي كه سند محكمي هم نداره ميخونيد،با دل مردم بازي ميكنيد،شيخ گفت: آقا جان من خيلي سند براش دارم،اما اينجا حرم عمو جان شماست، محل ادب كردنه،سوغاتي روضه شب تاسوعاي اباالفضل برا ما بايد ادب باشه،به بزرگتر ها،به پدر و مادر، آقا جان محل ادبه، من بحثي ندارم،هرچي شما بگيد،سيد ميگه من اومدم خوابيدم،شب در عالم رؤيا،عمو جانم قمر بني هاشم رو ديدم،سلام كردم،آقا با بي اعتنايي جواب سلامم رو دادند،گفتم:آقاجان قربونت برم،يه عمري من خادم حرم شما هستم،يه عمري من نوكري شمارو مي كنم،چرا اين طوري جواب سلامم رو مي ديد؟مگه من بي ادبي كردم؟ديدم آقا با غيظ بيشتر فرمود:سيد مگه تو بودي ببيني كربلا با ما چه كردند،روضه اي كه شيخ خونده،من خودم برات كامل ميكنم،وقتي تير به چشمم زدن،سوار بر اسب بودم،دست در بدن نداشتم بخوام تير رو از چشمم بيرون بكشم،روي اسب پاهام رو بالا بردم،سرم رو پايين آوردم،مي خواستم تير رو مابين پاهام قرار بدم،سرم رو بالا بكشم،تير از چشمم بيرون بياد،در همين اثناء كلاه خود،از سرم افتاد،راه باز شد،يه وقت ديدم يه نانجيبي با عمود آهن…….» يه جاي ديگه به شيخ كاظم سبتي فرموده،فرموده:« شيخ كاظم بگو، هر سواري بخواد از اسب رو زمين بيوفته،اول دستاش رو جلو ميآره،صورت آسيب نبينه،اما من دست در بدن نداشتم،با صورت رو زمين افتادم»،حسين…اشكات رو كف دستت بگير ،شب ،شب دعاكردن برا فرج آقاست، اللهم عجل لوليك الفرج…

روضه خواني-سيد مهدي ميرداماد
ياكاشف الكرب عن وجه الحسين اكشف كربنا بحق اخيك الحسين عليه السلام
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
يادم نميره ، همون روز اول قنداقه ام رو هي دور سر تو مي چرخوند آقام،هي ميگفت بچه ام فداي حسين،اصلاً من برا همين به دنيا اومدم كه فداي تو بشم.
اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسيد
سينه ام تنگ شد از بس كه بود تأخيرم
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
امشب بايد يه جور ديگه بگي،دستت رو بيار بالا،عين پرچم تكونش بده،شب علمداره
سقاي دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو مي گشتند.اين جوري دل عمو رو بردند
سقاي دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
آبي رسان بر خيمه ها اباالفضل،اباالفضل
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
بايد هر شب يادي از شهدا بشه،به ياد بچه هايي كه وقتي رمز عملياتشون رو فهميدن ياقمربني هاشمه،همه قمقمه ها رو خالي كردن،مي دوني چرا قمقمه هاشون رو خالي مي كردن،اصلاً آب نمي خوردن، امامي دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم ميشه،عباس دستش به آب خورد،همچين كه دست به آب رسيد،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستاي تو به آب رسيد،اما دست حسين نرسيد،اين دست رو ديگه نمي خوام،اين چشم رو ديگه نمي خوام،اي فدات بشم حسين با اين عباست،بي خود نبود، بهش گفتي:بنفسي انت،دليل داره.
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حجّ من و تقديرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود

بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
يه بيت،عاطفي ها،اونهايي كه دل عاطفي دارن
بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید
که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم
حسين……….
اومد محضر اباعبدالله،السلام عليك يا سيدي،يا مولاي،يه حرفي بزنم،شايد تو اون لحظه ابي عبدالله گفت: حالا هم نميگي داداش،كار داره تموم ميشه،نمي خواي بگي، صدا زد داداش سينه ام سنگينه،صبرم سر اومده، ديگه بزار برم،ابي عبدالله يه نگاهي كرد،آي عزيز دلم،ابي عبدالله بهش گفت:تو برادر مني،تو علمدار مني،تو صاحب لواي مني،يه حرفي ابي عبدالله زده،من عين جمله ي حضرت رو بگم،بخدا برا من همين روضه است،حضرت يه نگاهي بهش كرد،فرمود:عباسم، وَ إذا مَضَیتَ تفرّقَ عسکری،چي گفته حسين؟صدا زد عباس كجا مي خواي بري،اگه تو بري لشكرم از هم مي پاشه،اگه تو باشي همه هستن،اگه تو نباشي هيچ كي نيست داداش،عباس اصرار كرد،ابي عبدالله اجازه داد،همه مي دونيد به چه دليلي اجازه داد،رفت ميدان،چه اتفاقي افتاد،حالا ابي عبدالله نگرانه،بين اين دو برادر،اين رجز ها رد و بدل شد،انابن الحيدر كرار،انا بن محمد المصطفي،انا بن علي المرتضي،تا ابي عبدالله گفت:انابن فاطمه،فهميد خبرهايي است،فهميد ديگه صدا نمي آد،مسير رو عوض كرد،اي واي،مي خوام برات روضه بخونم،اما از اين منظر،ابي عبدالله علم امامت داره،تا ديد رجز سوم نيومد،راه رو به سمت علقمه عوض كرد،راوي ميگه ديدم حسين،اونهايي كه كربلا رفتن،روضه هارو مجسم ببينن،كف العباس يادته،يادته ايستادي گفتي اينجا كجاست،بهت توضيح دادن،اينجا همون جاست،ديدن حسين از اسب پايين اومد،يه چيزي رو از رو زمين بر ميداره،اين دست عباسمه،چرا رو زمين افتاده،دوباره رفت،دوباره فهميد،آمد به سرم آز انچه مي ترسيدم، دوباره از اسب اومد پايين،الهي بميرم، حيف اين دستا نبود از بدن جدا شد،فهميد ديگه عباسش دست نداره،لااله الا الله، الهي بميرم، يه مرتبه ديدن حسين،از دور داره نگاه ميكنه،ديد وسط ميدون غوغاست،يه مرتبه شنيد يه صدا داره مي آد،يا اَخا، حسين فهميد عباس اون رو برادر صدا زده،ديگه عباسم رفتني است،رسيد كنار علقمه،ميگن يه نگاه كرد ديد،همه دور داداشش حلقه زدن،هي شمشيرها بالا ميره،تا ابي عبدالله رو ديدن همه فرار كردن، اين تفرون و قد قتلتم اخي؟ ،كجا فرار مي كنيد،دادشم رو كشتيد،اومد،چه جوري اومد،تا نگاش به عباس افتاد،آه،برادر از دست دادي؟برادراي شهيد كجان ناله بزنن،اگه شب تاسوعا نبود نمي گفتم،عين مقتله،چهار تا جمله نوشتن عموم مقاتل،دونه دونه رو معني كنم،ميكشتت،تا رسيد،نگاه كرد،ابي عبدالله اول گفت: الان انكسر ظهري،ابي عبدالله داغ برادر زياد ديده،هم تو كربلا زياد ديده،هم مدينه امامش رو از دست داده بود،تو بقيع نگفت:انكسر ظهري،گفت:انكسر ظهري،يعني كمرم شكست،برم جلوتر، و قلت حیلتی،يعني راه چاره برمن بسته شد،مي دوني صميمي اين حرف چي ميشه؟آقا امام زمان ببخشيد،مي دونيد و قلت حیلتی يعني چي؟يعني بيچاره شدم،سومين جمله ،وانقطع رجائي،يعني ديگه نااميد شدم داداش،آخريش آدم رو ميكشه،صدا زد داداش، و شمت بی عدوی،معني كنم يا نه؟اجازه مي دي؟يعني داداش پاشو ببين دشمن داره ناسزا ميگه،ببين روي دشمن باز شده،زخم زبون ميزنه به من،حسين…………… نشت، أخذ الحسين رأسه و وضعه في حجرة ،نشت سر عباس رو بغل گرفت،چه سري،چه فرقي،سر رو بغل كرد،يه نگاه به عباس كرد،جا خورد،يه چيزي بگم،كنايه فهم ها،قربون ابروهاي به هم پيوستت،كي دلش اومده …..،ابي عبدالله يه نگاه كرد،ديد عباسش داره گريه ميكنه،صدا زد مايبكيك يا اخي؟چرا تو داري گريه ميكني؟من بايد گريه كنم،عباس صدا زد: كيف لا ابكي؟ الآن جئتني و اخذت براسي عن التراب،داداش چرا گريه نكنم،مي دوني گريه ام واسه چيه؟نگفت دستام،نگفت چشمم،نگفت سرم،نگفت تشنه هستم،دارم واسه اين گريه ميكنم،داداش الان تو اومدي سر من رو از رو خاك برداشتي، فبعد ساعة من يرفع رأسك عن التراب ؟ كي مي خواد سر تو رو بلند كنه؟حسين…….. كي مي خواد سر تو رو بلند كنه؟مي خوام يه جمله از زبون شما به عباس بگم،عباس جان نگران سر حسين نباش،خيلي طول نميكشه،هنوز داره نفس ميكشه،حسين هنوز زنده است،سرش رو جدا ميكنن، حسين……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

امام رضا علیه السلام

کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا

و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام،

فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه…

هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد

و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت،

روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود

امالی صدوق، ص 111

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




من فداى رنگ و بوى با صفايت يا حسين

عاشقم بر دیدن كرب و بلايت يا حسين

عاشقم بينم مزارت روی خود بر آن نهم

بعد از آن گريم به داغ زخمهايت يا حسين

جان خود كردى فداى دين قرآن خدا

آرزو دارم شوم من هم فدايت يا حسين

روى خود سايم به روى قبر چون آئينه‏ات

بعدا از آن بوسم رواق پر بهايت يا حسين

خون بگـــريم در غمت شــاه شهیدان خدا

چاره ساز درد مشتاقان شفايت يا حسين

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امسال روز تاسوعا جمعه است خیلی زیباست روز امام زمانه
این شعرم تقدیم:
شد جمعه و روز نهم و یار نیامد
از غصه دلم خون شد دلدار نیامد
یاد نهم ماه محرم بنویسید
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟! دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.
همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس، موج بر می دارد و دست های تشنه خاک، به تماشای چشمان ماه نبی هاشم، بلند می شود.
آبروی آب، از اوست:
هر آب، که در مشکِ او نیست،
آب نیست، آبرویی است فروهِشته!
ذهن علیل ابلیس، آدم را ـتنها ـ خاک می بیند.
مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.
امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
دست از “آب” می شوید و از “جان” خویش نیز!…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

خبر آمد كه یلی می آید

فاتح بی مثلی می آید

خبر آمد قمری می آید

روبهان ! شیر نری می آید

تا نگشتید در این بیشه شكار

بهترین راه ؛ فرار است ؛ فرار !

تا كه عطر خوش كوثر آمد

همه گفتند پیمـبر آمد

همه گفتند كه عیار آمد

از نجف حیدر كرار آمد

همه گفتند كه اكبر آمد

اسد الغالب دیگر آمد

ماتِ آن ماه منور گشتند

چند گامی به عقب برگشتند

بسم رب الشهداء ؛ لب وا كرد ..

رجزش ولوله ای بر پا كرد

بانگ زد: باد به غبغب دارید

بی جگرها ! دو سه مَرحَب دارید ؟!

آمدم فاتحِ میدان باشم !

وسطِ معركه طوفان باشم !

غیرتم در ره دین می كوشد

در رگم خون علی می جوشد !

نه ! حسین بن علی تنها نیست

تشنه لب هست، ولی تنها نیست !

كفر را حمله ی او شاكی كرد

خودمانیم چه كولاكی كرد !

تیغ در دست چه غوغا می كرد !

دشت را محشر كبری می كرد !

هنر طایفه را از بَر بود

كربلا آینه ی خیبر بود

كوفیان ماتِ قلندر بودند

عَمرُوَد ها همه بی سر بودند

تیغ می زد به عدو جانانه

مثل عباس چه استادانه !

سبك جنگاوری اش مبنا داشت

به اباالفضل شباهت ها داشت

درس خود، خوب و نكو پس دادش

آفرین گفت به او استادش

ضربه ی تیغ به فتوا می زد

عوض سیلیِ زهرا می زد

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




از عارفی پرسیدند : چرا اینقدر ذکر صلوات در منابع دینی ما تاکید شده! و برای آمرزش گناهان، وسعت روزی ، صحت و سلامتی، گشایش در کارها و… صلوات تجویز کرده اند. سر و راز این ذکر چیست؟؟؟

فرمود: اگر به قرآن نگاه کنید، فقط و فقط یکجا در قرآن هست که خداوند انسان رو همشأن و هم درجه ی خودش میکنه! یعنی از انسان میخواد که بیاد کنار او و با هم در یک کاری مشارکت کنن و اون این آیه ست:

“انّ الله و ملائکته یصلّون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلموا تسلیما”

خدا و ملائکه اش دارند برای پیامبر صلوات میفرستند شما هم بیایید و همراهی کنید.
علت عظمت و بزرگی ذکر صلوات همینه که انسان رو یکباره تا کنار خدا بالا میبره.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند

باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند

گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود

حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند

مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان

خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند

با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد

کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند

گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد

خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




 دستور العمل  ایت الله بهجت (ره)

بسمه تعالی
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که « بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند! » و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی « التماس دعا » دارند، می گوییم « برای چه؟ » درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: « دعا کنید! »
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

ز دستم می روی اما صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید


سرم را می گذارم روی کتف خواهرم زینب
الا ای محرم دردم چرا اکبر نمی آید

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در گيسويت دو صد غزل عاشقانه است
دریــای مــهربانی تو بیکـــرانه است

ای حضـــرت محمـــد کرب و بـلای ما
امشب اویس من به سوی تو روانه است
هرکس که دید حضرت تو ؛ مومنانه گفت
مثل نبـــی اکرممــان چهار شانه است

رمّان قــد توست نه کوتــاه نه بلنـــد
یعنـــی همیشه فــال قد تو میانه است

دلتنگی از دل همه ي اهل بیت رفــت
ازبس گِــل وجود تو پیغمبرانه است

هرچند حضرت علیِ اکبري شما
سرتا قــدم جــوانی پیغمبری شما

ای بهتــرین قصیــده ناب کتابمــان
ارشــدترین برادر طفل ربابمــان

نازل شو از عقاب كه ما تشنه ي توأييم
ای اوّلین بهانه ي چشم پر آبمان

پایین بیا ؛ هدایتمــان کن به خیمــه ها
ای تا همیشه حضرت ختمی مآبمان

ای سیب سرخ ؛ یک سبد انگور می خوری ؟
یک خوشه نوش جان بکن عالی جنابمان

پایین بیا وگرنه به خود لطمــه می زنم
بیرون بیــار یکــدفعه از اضطرابمان

آهسته رو وَ فرصت خیر العمل بده
وقتــی برای بوســه زدن لااقل بده

رفتی و داغ تو به دل خیمه ماند ؛‌ نه ؟
از پای سیــد الشــهداء‌ را نشــاند،نه؟

رفتی ولی چـــرا نفـــر اول حـــرم
آیا کسی به معرکه ات می کشاند ؛‌ نه

وقتی که از شکاف سرت خون تازه ریخت
اسبت تو را ز کوچه ي نیزه رهاند‌؛ نه

یک نیزه آمــد و صف شمشیر را شکست
نزدیک شد و فاتحه بهر تو خواند؛ نه!

آیا امام با همــه ي قطعــه قطعــه ات
تنها تو را به خیمه ي گریه رساند ؛ نه

افتــاده بــود روی ضــریــح مشبــکت
تا اینکه عمه آمد و گیسو فشاند ، نه !

هرگز نشد کنار تنت قطع ، ناله هاش
تا اینکه تکّه تکّه تو را چید در عباش

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




 

ایت الله خوشوقت (ره)

با عرض سلام ایا آقایی که طلبه است و در جمع دختران سخنرانی میکند میتواند لحظاتی کوتاه به چهره دختران نگاه کند ؟ ومانع به کمال رسیدنش نمیشود؟ با تشکر
.
.

حجت الاسلام و المسلمين جاودان فرمودند:
.
. سلام علیکم و رحمة الله
طلبه و غیر طلبه قرق نمی کند اگرمسلمان در جمع دختران سخنرانی می کند هیچ لزومی ندارد لحظه یا لحظاتی به صورت آن ها نگاه کند . چشم را پایین می اندازد نه سر را و با آنها حرف می زند یا سخنرانی می کند. نگاه به نامحرم حتی به صورت اتفاقی برای رسیدن به کمال مانع است ولو اینکه حرام نیست. البته گفته اند نگاه اگر متوقف بر روی صورت ها نشود و همینطور گردش کند مشکل ندارد و حرام نیست اما در هر صورت مانع کمال خواهد بود.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





ایت الله خوشوقت (ره)

استخاره جایی است که اسلام آن­جا حکم نداشته باشد، اگر حکم داشته باشد نوبت به استخاره نمی­رسد، اگر حکم ندارد و من می­خواهم با این آقا معامله کنم-آن معامله حلال هم هست و طوری نیست- امّا می­ترسم چک او برگردد، چه کار باید کنم؟ اول آدم خودش با عقل و تجربه­ای که در زندگی خودش بدست آورده است باید بفهمد مثلاً معامله کردن با فلانی خوب است یا بد، ببینم با دیگران که معامله می­کرد چک او برمی­گشت یا نه، اگر نفهمیدم، باید بروم از کسانی که با او معامله کرده­اند بپرسم و مشورت کنم، اگر آن­ها فهمیده­اند به (نظرشان) عمل کنم، اگر آن­ها هم نفهمیده­اند آن­وقت سومین بار با خدا مشورت کنم، آن آخرین بار است، اگر اول بخواهی استخاره کنی جواب درست در نمی­آید. استخاره محلش آخرین بار است.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




با حسین از یا حسین یك نقطه كم دارد ولی
با حسین بودن كجا و یا حسین گفتن كجا
با حسین و یا حسین هردو پرمعنا ولی
یا حسین ابراز عشق است و محبت در كلام
با حسین بودن فدای جان بود اندر قیام
یا حسین گفتن سرود عاشقان مفلس است
با حسین بودن مرام بندگان مخلص است
یا حسین گفتن نوشتار علم های شماست
با حسین بودن علمداری او در كربلاست
یا حسین ای شیعیان ابراز احساس است و بس
با حسین ایثار جان مانند عباس است و بس
یا حسین با ولایت بوی تقوی می دهد
یا حسین در با حسین بودن معنا می دهد
یا حسین فهمیدن معنای نهی از منكر است
با حسین ای عاشقان ایفای نهی از منكر است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





خدای تعالی در قرآن می فرماید: انمّا یتقبل الله من المتقین. خدا از اهل تقوا
قبول می کند. هر کاری برای اینکه مقبول درگاه پروردگار واقع شود، باید
تقوای آن کار رعایت شود.
تقوای نماز چیست؟ اذا کنت فی الصلاة فاحفظ قلبک. اگر در نماز بودی قلبت
را حفظ کن. یعنی در خانه ی دلت بنشین، جز خدا و مطالبی که در نماز
هست چیز دیگری را راه نده. من راهی به شما یاد بدهم برای اینکه قلبتان
در نماز متوجه پروردگار باشد و از مسائل مختلفی که ممکن است به
ذهنتان بیاید حفظ شود. الله اکبر یعنی چه؟ بسم الله الرحمن الرحیم یعنی
چه؟ ای وای بر کسی که عربی نمازش را بلد نباشد. کسانی که میخواهند
به خدا برسند، اولین کار این است که همین امشب بیدار بنشینند و معنای
نمازشان را یاد بگیرند. و الا انسان با خدا حرف بزند و نداند چهمی گوید؟
این جسارت به پروردگار نیست؟ اگر در نماز افکار مختلف به ذهنت بیاید،
نمازت با تقوا انجام نشده و خدا هم قبول نمی کند.

از فرمایشات استاد سیدحسن ابطحی در شب دوشنبه ۹ محرم ۱۴۲۰

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


امام علی(ع): گناهان، درد و دارو (ی آنها) استغفار است و شفا(ی از گناه) به این است که (به گناه) بازنگردی. ۱
امام حسین (ع) فرمود: برای هر غم و دردی درمان و دوائی است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند می‌باشد. ۲
 
امام رضا(ع) نیز فرمودند: هر که نمی‏‌تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و آل او بسیار درود فرستد؛ زیرا که آن، گناهان را ریشه کن می‏‌کند. ۳
 
پی نوشتها:
۱- غررالحکم: ۱۸۹۰ منتخب میزان الحکمة: ۲۱۸
۲- وسائل الشّیعة: ج ۱۶، ص ۶۵، ح ۲۰۹۹۳، کافی: ج ۲، ص ۴۳۹، ح ۸٫
۳- أمالی الصدوق: ۶۸ / ۴ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۲۴

موضوعات: روایات  لینک ثابت




الامام على علیه‏ السلام :
(( جاهِدْ شَهْوَتَکَ وَ غالِبْ غَضَبَکَ وَ خالِفْ سوءَ عادَتِکَ، تَزْکُ نَفْسُکَ وَ یَکْمُلْ عَقْلُکَ وَ تَسْتَـکْمِلْ ثَوابَ رَبِّکَ؛ ))
 
امام علی (ع) :
با هوا و هوست مبارزه کن،
بر خشمت مسلّط شو
و
با عادت‏هاى بدت مخالفت کن، تا روحت پاک
و عقلت کامل گردد
و پاداش پروردگارت را به تمامى دریافت نمایى.
غررالحکم، ح 4760

موضوعات: روایات  لینک ثابت




یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ در امر دین به چند طریق حاصل می‌شود، که در این‌جا به دوازده کیفیت از مهمترین آن‌ها مختصراَ اشاره می‌کنیم:
کیفیت اول؛ تقوا است، و بر این مطلب شواهدبسیاری است که برخی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم:
اول: امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ که در ضمن نامه‌ای به عثمان بن حنیف[1]نوشته‌اند:
«ألا و إن لکل مأموم إماماً یقتدی به، و یستضیئ بنور علمه،‌ ألا و إنّ إمامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه، و من طُعمه بقُرصیه، ألا و إنکم لا تقدروعلی ذلک،‌ ولکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّه و سداد.»[2]
«آگاه باشید! همانا از برای هرکس امام و پیشوائی است که در اعمال و رفتار خود از او پیروی می‌کند، و به روشنائی نور علم او هدایت می‌یابد.
آگاه باشید! امام شما از دنیای خود و از زینت‌های آن به دو جامة ‌کهنه و از خوردنی‌هایش آن به دو قرص نان قناعت کرده‌است.
آگاه باشید! شما توانائی بر این‌گونه رفتار ندارید، ولکن مرا به دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات و به پاکدامنی و پیمودن راه صحیح یاری کنید.»
دوّم: در کتاب «کافی» روایت شده که حضرت امام محمدباقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
«أعینونا بالورع، فإنّه من لقی الله عزوجلّ بالورع کان له عند الله عزّوجلّ فرجاً، إنّ الله عزوجل یقول: «مَن یُطِعَ الله وَ رَسُولَهُ، فَأُولئِکَ مَعَ الّذینَ اَنْعَمَ اَللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَبِیِّن وَالصِّدیقِینَ وَ الشُّهَدَاءَ وَ الصّالِحِینَ وَ حُسْنَ اُولَئِکَ رَفیقَا»[3] فمنا النبیّ ومنّا الصّدیق والشهداء والصالحون.»[4]
« ما را با دوری از محرمات یاری کنید، همانا هرکس خداوند عزّوجل را با داشتن ورع ملاقات کند خداوند در کار او گشایش می‌دهد،
به درستی که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:
کسانی‌که خدا و رسول او را اطاعت کنند، با کسانی‌که در جوار قرب الهی از رحمت‌های او برخوردارند یعنی انبیاء و صدیقین و شهداء و صلحاء همنشین خواهند بود.»
3. در همان کتاب از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود:
«ان شیعة علی خمص البطون، ذبل الشفاة، و اهل رأفة و علم و حلم، یعرفون بالرهبانیة فأعینوا علی ما أنتم علیه بالورع والجتهاد.«[5]
«همانا شیعیان امرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ شکم‌هایشان خالی و لب‌های آن‌ها خشکیده است[6] و آنان اهل رأفت و علم و بردباری هستند،
و به روی گرداندن از اهل دنیا شناخته می‌شوند، پس برای ثبات و استواری در امر ولایت، مرا با دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات یاری کنید.»
چهارم: امام زمان ـ علیه السلام ـ در ضمن توقیع شریف خود فرموده است:‌
«إنّا غیر مهملین لمراعغتکم ولاناسین لذکرکم،‌ ولولا ذالک لنزل بکم اللأواء واستطلمکم الأعداء،‌ فاتقوا الله جلّ جلاله و ظاهرونا علی انتیاشکم من فتنة قد أنافت علیکم.»[7]
«بدرستیکه ما در رعایت امر شما بی‌توجهی ننموده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم. و اگر این چنین نبود،‌ هرآینه به بلای سخت گرفتار می‌شدید،
و دشمنان، شما را از پی در می‌آورند، پس تقوا پیشه کنید و ما را در نجات خود از فتنه‌ای که شما را احاطه کرده یاری کنید.»
——————————————————————————–
[1] . ایشان یکی از کارگزران حضرت در بصره بود.
[2] . نهج البلاغه فیض، ص 966، ضمن نامة 45.
[3] . سورة نساء،‌آیه 69.
[4] . کافی، ج2، ص 78، حدیث 12.
[5] . کافی، ج2، ص 233، حدیث 10.
[6] . و آن به علت گرسنگی وروزه دار بودن است.
[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 175.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حجت‌الاسلام پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع):

چرا موسیقی آدم را ضعیف می‌کند؟

 

چون زیاد جلب توجه می‌کند. هر چیزی که جلب توجه زیاد می‌کند، انگار تو را ضعیف می‌کند. لذا برای اینکه بتوانید ژرف‌نگر باشید، هیچ چیز نباید حواس شما را پرت کند. علت اینکه افراد نابینا حافظه قوی‌تری دارند، همین است که کمتر توجهشان جلب می‌شود، لذا قدرت تمرکز و قوای دورنی‌شان تقویت می‌شود. باید تمرین کنیم که بتوانیم خودمان- بدون اینکه یک عامل خارجی توجه ما را جلب کند- به یک موضوع توجه کنیم. اینها قوای انسان هستند و یک جاهایی بدرد سلامتی، خلاقیت، قدرت حافظه و دانشمند شدن می‌خورند. نیت آغاز همۀ این ماجرهاست.

 

شب هشتم محرم94 دانشگاه امام‌صادق(ع)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...



 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:


 هر کس عادت به تاخیر نمازها کرده است:
 خود را برای تاخیر در همه ى امور زندگی آماده کند؛
 تاخیر در ازدواج ، تاخير در اشتغال ، تاخیر در تولد اولاد ، تاخير در سلامتی و عافیت!
 هر قدر که امور نمازت منظم باشد
 ام مگر نمیدانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین گشته است؟!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





قال الصادق علیه السلام:
قال لی ابی: یا جعفر! اوقف لی من منالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی.
امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.بحار الانوار، ج 46، ص .220

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ . قال الرضى و قد مضى هذا الكلام فيما تقدم إلا أن فيه هاهنا زيادة جيدة مفيدة


و درود خدا بر او فرمود : بسا احسان پياپى خدا ، گناهكار را گرفتار كند و پرده پوشى خدا او را مغرور سازد ، و با ستايش مردم فريب خورد و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن ، مورد آزمايش قرار نداد .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





بنده خیال می کنم فضیلت بکا بر سیدالشهدا علیه السلام
بالاتر از نماز شب باشد
زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه کالقلبی است
ولی حزن و اندوه و بکا عمل قلبی (1) است، به حدی که بکا و دمعه (اشک چشم) از علایم قبولی نماز وتر است.
درمحضر بهجت، ج 1

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





  اسلام براي پاكدامني پيروان خويش حتي نگاه ريبه و شنيدن سخنان نامحرم را نيز اگر از روي غرض باشد، ممنوع كرده است
  اين خود هشداري بجا و حساب شده است كه تماس نامشروع با نامحرمان را کنترل و محافظت مي کند. البته رويارويي جدّي و ضروري و بدون هيچ گونه غرض، آنهم با حجاب كامل اسلامي و با رعايت ادب و ساير مسايل اخلاقي اشكالي ندارد.
 
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع براي هر عضوي از آدمي سهمي از زنا است؛ زناي چشم، نگاه كردن، زناي زبان، سخن گفتن و زناي گوش ها، شنيدن حرام است. لِكُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَينُ زِناهُ النَّظَرُ وَ لِّسانُ زِناهُ الْكَلامُ وَ‌الأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (۱)
 
همچنين درباره شوخي كردن با نامحرم فرمود : هر كسي با زن نامحرمي شوخي كند براي هر كلمه اي كه با او در دنيا سخن گفته، هزار سال در جهنم زنداني مي شود. مَنْ فاكَهَ بِامْرَأَةٍ لا يَمْلِكُها حُبِسَ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَها فِي الدُّنيا اَلْفَ عامٍ فِي النّار .(2)
 
حضرت علي ـ عليه السلام ـ به نقل از انجيل مي فرمايد : « در تورات نوشته شده زنا نكن ، ولي من مي گويم اگر حتي با نظر شهوت آلود به كسي نگاه كني همان وقت در دلت با او زنا كرده اي (3).
 و نيز مي فرمايد : « نابينا بودن بهترازنگاه هاي نامشروع است » پس فاصله بين نگاه و گناه اندك است
 
1- مستدرك الوسائل، ج 14، ص 269.
2)ثواب الاعمال، ص 334.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
قرآن مجيد حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ را به عنوان قهرمان ميدان «عفاف» مطرح مي كند تا جوانان مسلمان كه در پي قهرمان يابي و الگوپذيري هستند، از يوسف ـ عليه السلام ـ كه شجاعترين مرد روزگار خود در مخالفت با هواي نفس و شيطان بود پيروي كنند.
 
نكته شايان توجه در داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ"استمداد” از خداي سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدي اوست كه هيچ چيز جز ايمان به پروردگار نمي تواند جلوي نفس سركش و غريزه نيرومند شهوت را بگيرد
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵۳﴾
و من نفس خود را تبرئه نمى‏كنم چرا كه نفس قطعا به بدى امر مى‏كند مگر كسى را كه خدا رحم كند زيرا پروردگار من آمرزنده مهربان است (۵۳) سوره یوسف 

 
از اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ سؤال كردند : به كمك چه چيزي مي توان چشم از نامحرم پوشيد؟ پاسخ داد : با خاموش كردن آتش شهوت، زير نظر قدرتمندي كه بر مخفيگاهت آگاه است. بما يستعان علي غمض بصر؟ قال بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلي سَتْرِكَ (   بحارالانوار، ج 101، ص 411.
 
مسأله ناموس ‌نهفته است و روايات نيز آن را تأييد كرده اند اين است كه به هر دستي بدهي به همان دست پس مي گيري، چنان كه فرموده اند : آن طور كه جزا دهي جزا بيني. «كَما تُدينُ تُدانُ
- فروع كافي،‌ج 5، ص 553 
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: در زمان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مردي با زني زنا كرد وقتي به خانه خويش آمد، مردي را با زن خود ديد، آن مرد را نزد حضرت موسي آورد و از او شكايت كرد. در آن لحظه جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر كس به ناموس ديگران تجاوز كند به ناموس اش تجاوز كنند. حضرت موسي به آن دو فرمود: با عفت باشيد تا ناموستان محفوظ بماند(همان )

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
  یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً (فرقان/29)
 چای اگریک شب تا صبح کنار صابون باشد طعم و بوی صابون می گیرد و دیگر به درد نمی خورد و جایش سطل زباله است. چرا⁉
 چون همنشین صابون بوده است.  پس همنشینی اثر دارد.
 ماهم با هر کس بنشینیم و نشست و برخاست داشته باشیم، رنگ و بوی او را می گیریم.
 خیلی ها که جهنمی می شوند ازهمین راه است. ندیدی در قرآن یکی از ناله های اهل جهنم همنشینی با رفیق های ناباب است؟
 یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً؛ 
 ای کاش با فلانی همنشین ورفیق نبودم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
 
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر و نیرنگ, پاک است.
( یعنی کسی که در درونش ناخالصی و حیله گری و نیرنگ بازی دارد , شیعه ما نیست)
(التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه السلام ص309)

موضوعات: روایات  لینک ثابت





آیا به هنگام خواندن زیارت عاشورا به نکات زیر توجه می کنیم!
1. زیارت عاشورا به دو قسمت تولی(سلام بر افراد جبهه ی حق) و تبری (لعن بر افراد جبهه ی باطل) تقسیم می شود.

2. در زیارت عاشورا می آموزیم عبادتی که با اطاعت نباشد فریبی بیش نیست زیرا انسان به وسیله عبادت توام با اطاعت است که می‌تواند به درجه عبد(بندگی)برسد. اباعبدالله
3. در زیارت عاشورا یزید و شمر متهمان ردیف اول نیستند بلکه لعن اول متوجه پایه گذاران ظلم می باشد. پس یاد بگیریم که هر کار ساده یا مهمی که می خواستیم انجام دهیم آینده آن را تصور کنیم و بدون بصیرت هیچ اقدامی نکنیم. زیرا که می تواند موجب لعن خدا بر خود و خاندانمان شود.
4. در زیارت عاشورا آخرین نفرین بر «تابعین»است؛یعنی کسانی که به کشته شدن یاران خدا رضایت دارند. پس مواظب اعمالمان بلکه مواظب تایید کردن ها و رد کردن های زبانی خود باشیم. بدانیم که هر رای و نظر ما در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
5. در زیارت عاشورا کسانی که برای جبهه ی باطل اسب آماده کردند لعنت شده اند. پس مواظب کمک های مادی خود به این و آن باشیم؛ زیرا ما نیز در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
6. در زیارت عاشورا می آموزیم که گفتن یک مرگ بر دشمنان ولایت اهل بيت و یا یک درود بر پیروان ولایت اهل بيت، کافی نیست،بلکه باید صد مرتبه بگوییم تا تمام دوستان خدا و دشمنان خدا بفهمندکه خط و مرام ما چیست؟ پس با قدرت ؛ “موضع” خود را مشخص کنیم.
7. در زیارت عاشورا می آموزیم فدا شدن در راه خدا کافی نیست،بلکه باید فدا شدن ما بر محور ولی معصوم خدا باشد. (حَلَّت بِفَنَائِک)
8. در زیارت عاشورا می خوانیم که باید خانواده خود را آل رسول الله کنیم که اگر نکردیم جزء آل امیه وآل مروان و آل زیاد خواهیم شد.
9. در زیارت عاشورا هیچ سخنی از گروه سومی نیست (یا حق ؛ یا باطل) پس ما هر چه زودتر خط خود را مشخص کنیم (حسینی یا یزیدی) (مهدوی یا دجّالی)؟
10. از زیارت عاشورا می آموزیم که باید سه توانایی خود را ارزیابی کنیم:
• توانایی در تشخیص دوست و دشمن (جبهه ی حق و باطل)
• توانایی در یاری کردن دوستان خدا (تولی به جبهه ی حق)
• توانایی در مبارزه کردن با دشمنان خدا (تبری از جبهه ی باطل)
در ختم زیارت عاشورا بیشتر توجه کنید
شاید نیاز مبرم به تزکیه باشیم تا مورد شفاعت شویم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




فکر دربارۀ مرگ مال جوان‌هاست. در جوانی باید تکلیف خودمان را با مرگ روشن کنیم. وصیت‌نامه در جوانی و در ایام محرم بنویسیم. از قرآن کریم و ادعیه برای متن تفکر استفاده کنید. اینها انسان را به تفکر وامی‌دارد.

 

علیرضا پناهیان-دانشگاه امام صادق(ع)-شب پنجم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




يكي از رفقا می‌گفت: «آیت‌الله حق‌شناس(ره) يك روز، 7- 8 تا جلسه روضۀ كوچک رفتند… من همراه ايشان می‌رفتم و ايشان مدام به من مي‌فرمود: عليك بمجالس ورشكسته.» یعنی همین مجالس کوچکی كه 2-3 نفر نشسته‌اند و گريه مي‌كنند و يك كسي هم مي‌آيد و روضه مي‌خواند.

در مجالس بزرگ «احساس» آدم خوب تحريك مي‌شود و عظمت امام حسین(ع) دیده می‌شود، اما در این مجالس کوچک «باور» آدم زياد مي‌شود.

 

استاد پناهیان

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





بُکاء بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) و به خصوص سیدالشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست! (بکاء مِن خَشیَةِ الله: گریه از ترس خداوند)، آن هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد! .

آیت الله  بهجت

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بعضی از نویسندگان محورهای اصلی مبارزه با نفس را در سه امر خلاصه کرده اند:

1ـ ایمان به مبدأ و معاد

اگر انسان در همه حال توجه به مبدأ و معاد داشته و این توجه از روی ایمان و اخلاص و معرفت باشد و از یاد مرگ و آخرت غفلت نکند، زمینه را برای رشد و نمای خودخواهی و مفاسد حاصل از آن از بین می برد، و انسان را تسلیم فرمان خدا و اطاعت از او می نماید.
بنابر این، انجام دادن احکام الهی در تمام مراحل زندگی روزمره، با نیت خالص و فقط به منظور تقرب به خدا، بهترین و کامل ترین روش برای مهار کردن حس خود خواهی و مبارزه و غلبه بر نفس سرکش است.

2ـ ایجاد تعادل در امیال

اسلام با ارائه احکام و دستورهایی در قالب «شریعت» که حتی شامل جزئی ترین اعمال و رفتار انسان می شود، حدود مناسب هر میل و گرایش را تعیین نموده که اگر این محدوده رعایت شود، از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری به عمل می آید.

بنابر این التزام به احکام شرع در تمام زمینه ها، در واقع راه حل عملی برای ایجاد تعادل در بین امیال گوناگون و جلوگیری از رشد بی رویه خودخواهی و هواهای نفسانی (نفس اماره) است.

3ـ مبارزه مستقیم با مظاهر خود خواهی و نفسانی

اسلام در تعالیم خود به طور مستقیم، با آثار و مظاهر خود خواهی و هواهای نفسانی به مبارزه ای جدی و همه جانبه می پردازد. به عنوان مثال، اسلام با صفاتی از قبیل، حسد، خود خواهی، جاه طلبی، کینه توزی، خود برتربینی … و به طور کلی با نفس اماره به شدت مبارزه می کند، حتی به مومنین توصیه می فرماید که پا روی نفس اماره بگذارند و بدی دیگران را با نیکی پاسخ دهند. «ادفع بالتی هی احسن» مراعات همین اصل در تضعیف هواهای نفسانی بسیار موثر و راهی عملی در مبارزه پیگیر با آن است.

ب) بعضی از بزرگان علم اخلاق برای مبارزه با نفس و تهذیب آن، راه هایی را ارائه فرمودند، که عبارتند از:

1ـ پیشگیری: رعایت بهداشت روانی و پیشگیری از گناه و اخلاق زشت بهترین و سهل ترین مراحل تهذیب نفس می باشد؛ زیرا نفس در ابتدا به ظلمت گناه آلوده نشده و از نورانیت و صفای فطری برخوردار است و برای انجام دادن کارهای نیک آمادگی بیش تری دارد طبعاً بهترین دوران برای تهذیب و مبارزه با نفس دوران نوجوانی، جوانی حتی کودکی است، زیرا پیشگیری از گناه و عادت به مراتب آسان تر است. اگر انسان مرتکب گناه شد و اخلاق زشت را پایه گذاری کرد و شیطان را بر نفس خویش راه داد، ترک گناه حتماً بر ایشان دشوارتر خواهد بود. شیطان و نفس اماره می کوشند ارتکاب یک یا دو بار گناه را کوچک و بی اهمیت جلوه دهند تا به دین وسیله نفوذ یابند و نفس را به گناه معتاد سازند که در آن صورت ترک عادت بسیار دشوار خواهد بود.

2ـ ترک دفعی: اگر نفس به گناه آلوده شد، نوبت به پاکسازی می رسد، پاکسازی را به چند طریق می توان شروع کرد که بهترین آن ها انقلاب درونی و ترک دفعی و کلی است. انسانی که به رذائل اخلاقی آلوده شد می تواند به سوی خدا بازگردد و توبه نماید و قلب را از آلودگی به گناه پاکیزه و نفس اماره را مغلوب گرداند و زمام نفس را برای همیشه در اختیار بگیرد.
این انقلاب درونی گاهی بر اثر یک جمله کوتاه از یک گوینده و استاد وارسته خودساخته، از مرشد الهی تهذیب شده، وقوع یک حادثه غیر عادی، شرکت در مجالس موعظه و دعا، شنیدن یک آیه و روایت و یا تفکر و اندیشه کوتاه برای انسان حاصل می شود. گاهی یک حادثه کوچک همانند جرقه قلب را دگرگون و روشن می سازد. افراد زیادی که بدین وسیله دست از گناه کشیده اند در تهذیب نفس توفیق یافته اند و در طریق سالکین قرار گرفته اند، مانند بشر حافی، فضیل ایاز. علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «بهترین عبادت ها غلبه و ترک کردن عادت هاست».

3ـ ترک تدریجی: اگر همت و توان ترک دفعی گناهان را نداریم، می توانیم تصمیم بگیریم این عمل را تدریجا انجام دهیم. نخست به عنوان آزمون از ترک یک یا چند گناه آغاز کنیم و آن قدر ادامه دهیم تا بر نفس اماره پیروز گردیم و ریشه آن گناه را قطع نماییم و همین عمل را درباره گناهان دیگر تا پیروزی نهایی ادامه می دهیم.
در نتیجه با ترک هر گناهی نفس اماره تضعیف و قدرت و توان ما نسبت به ترک گناه و تهذیب نفس بیشتر می گردد، زیرا هر شیطانی که بیرون رود فرشته ای جایگزین می شود و هر نقطه سیاه گناهی که از صفحه دل زایل گردد، به همان مقدار بر سفیدی و نورانیتش افزون خواهد شد، و با تلاش و کوشش می توان شیطان را از خانه دل بیرون راند و نفس اماره را مهار کرد و خانه دل را به خدا و فرشتگان مقرب او اختصاص داد. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (عنکبوت / 69

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




  به فرزند خود

کمک به دیگران را نیاموز…

بلکه بیاموز که سخاوت جزئی از وجود انسان است…

او را از جهنم نترسان…

ذات او را پاک پرورش بده

وعده ی بهشت به او نده…

به او بیاموز خوب بودن لازمه ی انسانیته

او را نترسان…

به او شجاعت روبرو شدن را بده

او را منع نکن… به سوی زیباییها و خوبیها سوق بده

مغزش را محدود نکن

با اندیشه هایت…به او اندیشیدن یاد بده

نگو انسان موجود برتر است…

بیاموز که هرموجودی

با هر شکل و شرایطی به اندازه ی انسان حق زندگی دارد

از ثروتمند و فقیر برایش نگو…

به او بیاموز ارزش انسانها به وجود درونی هرکسی است

راحتی رابرایش فراهم نکن…

به او بیاموز سختیها هم جزئی از زندگی اند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیا صحت دارد که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در وداع با امام حسین ـ علیه السلام ـ زیر گلوی امام را بوسیدند؟

یکی از وقایع جانسوز روز عاشورا وداع امام حسین( عليه السلام ) با اهل بیت می باشد.در منابع و مقاتل اين گونه آمده است:

«در روز عاشورا امام حسين ـ عليه السلام ـ بعد از شهادت ياران و نزديکان و فرزندانش دو وداع داشت:

يکي وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جميع موجودات از هم گسيخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادي از عرش ندا کرد: «الا ايّتها الامةُ المتحيرةُ الظالمةُ بَعد نبيّها (و در روايتي: القاتلهُ عترة نبيّها (و در روايتي: القاتلةُ عترة نبيّها) لا وفقکم الله لاضحي و لا فطرٍ» «اي امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پيامبر و اي کشندگان آنها، خداوند شما را از عيد اضحي و فطر محروم کند».

ديگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم مي شود چند مرتبه بوده است.

اول: وداع با اهل حرم

علامه مجلسي (ره) در «بحار الانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بيت خود را ديد که روي زمين افتاده اند و بي کس و تنها مانده است» متوجه خيمه ها شد.

«و نادي يا سکينه و يا رُقيّه و يا عاتکه[1] و يا زينب و يا فاطمه، يا ام کلثوم، عليکنّ مني السلام».

«اهل حرم را صدا زد: اي سکينه و اي رقيه و اي عاتکه و اي زينب و اي فاطمه و اي ام کلثوم خدا حافظ».[2]

زنان و دختران و کنيزان چون اين صدا را شنيدند همگي از خيمه ها بيرون دويدند، و صدا به گريه و ناله بلند کردند. حضرت يک يک را سفارش مي فرمود که دلها را آتش مي زد، نگاه حسرتي به ايشان کرد و آه از دل سوخته خود کشيد. حضرت فرمود: «اي خواهر، گويا مي بينم که در اين نزديکي مثل بندگان و کنيزان اسير کرده، در جلو اسبها مي‌دوانند و عذاب مي کنند، که اهل حرم صدا به گريه و ناله بلند کردند، آن حضرت ايشان را ساکت گردانيد»، و امر به شکيبايي نمود، روانه ميدان شد.

دوم: وداع خاص با حضرت سکينه مظلومه بود…

سوم: وداع با رقيه صغيره بود.

چهارم: وداع با علي اصغر بود.

پنجم: وداع با حضرت زينب(سلام الله علیها) بود، چنانکه روايت شده بعد از وداع عمومي با اهل حرم حضرت زينب(سلام الله عليها) را طلبيد و به او وصيت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.

حضرت ، ذوالجناح را طلبيد و سوار شد که صداي گريه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسيد، و چون چند قدم راه رفت ديد باز صداي گريه مي آيد نگاه کرد ديد زينب با پاي برهنه مي آيد و مي گويد اي برادر، صبر کن حاجتي با تو دارم. حضرت ايستاد. خواهرش زينب عرض کرد: اي برادر، مادرم در وقت وفات وصيت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت مي باشي، به عوض او زير گلوي تو را ببوسم. حضرت پياده شد زينب دستها به گردن امام در آورد و گلوي او را بوسيد.[3]

در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسين ـ عليه السلام ـ چند قدمي از خيمه ها دور شد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ از خيمه بيرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظه اي درنگ کن تا وصيت مادرم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را نسبت به تو به جا آورم ؛امام توقف کرد و فرمود آن وصيت چيست؟ زينب ـ سلام الله عليها ـ عرض کرد: مادرم به من وصيت فرمود، هنگامي که نور چشمم حسين را روانه ميدان براي جنگ با دشمن کردي، عوض من گلوي او را ببوس، آنگاه زينب ـ سلام الله عليها ـ گلوي برادرش را بوسيد و به خيمه بازگشت»[4].

در کتاب خصائص الزينبيه نيز در ذيل خصيصة دهم چنين آمده است: «هر کسي از اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ در روز عاشورا از طرف ديگري نيابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امير المؤمنين، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زينب از طرف مادر خود حضرت زهرا ( سلام الله عليها) ؛چنان که از هر حيث در مقام نيابت ايستادگي نموده، حتي اينکه در وداع آخرين، گلوي برادر را به نيابت از طرف مادر بوسيده است».[5]

در میان مقاتل فقط در این سه مقتل این مطلب یعنی بوسیدن زیر گلوی امام حسین( عليه السلام ) توسط حضرت زینب( عليها سلام ) نقل شده ولی در مقاتل دیگر به گونه ديگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:

وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ براي آخرين بار خواست از اهل حرم خداحافظي کند حضرت زينب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً يا اخي توقف حتي ازّود من نظري و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً…» يعني «اي برادر تعجيل مکن، زماني درنگ کن تا از ديدارت توشه برگيرم و از گلستان جمالت گلي بچينم که اين وداع آخر است ديگر به خدمت نمي رسم و ملاقاتي نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پاي مبارکش را بوسيد، و ديگر زنان نيز در گرد آن حضرت جمع شدند و همين کار را کردند».[6]

جناب حجت الاسلام ملک پور از اعضای گروه تحقیقاتی دانشنامه 14 جلدی امام حسین( عليه السلام ) در این رابطه
می گوید:

وقتی جست‌وجو می‌کنیم که اولین‌بار این موضوع کجا مطرح شده است، می‌بینیم که برای نخستین بار در کتاب «انوار المجالس» و در قرن سیزدهم یعنی در سال ۱۲۸۰ قمری و حدود ۱۲۰۰ سال بعد از واقعه عاشورا، این مطلب بیان شده است. بعد از آن هم در کتاب «تذکر‌ة الشهدا» که در سال ۱۳۴۰ قمری و در قرن چهاردهم این مطلب منتشر شده است و نویسنده خودش تأکید می‌کند که: «این مطلب ضعیف است.»

وی می‌گوید: بیان این مطالب در شأن امام( عليه السلام ) نیست. آیا او حاضر بود که خواهرش در مقابل خیل دشمنان زیر گلویش را ببوسد؟ آیا امام حاضر بود که ناموسش در جلوی دشمنان قرار بگیرد؟ باز تأکید می‌کنم که جمله «مهلاً مهلا، یابن الزهرا( عليها سلام )» را در هیچ ‎یک از منابع معتبر حتی در کتاب‌های ضعیف نیافتیم.

بنابراین ماجرای بوسیدن گلوی امام حسین( عليه السلام ) توسط خواهر بزرگوارش حضرت زینب( عليها سلام ) پشتوانه تاریخی قوی ای ندارد.

پی نوشتها:

[1]. شايد منظور از عاتکه دختر زيد بن عمرو بن نفيل قرشي همسر با وفاي امام حسين( عليه السلام ) باشد، که بانويي فاضل و شاعر بود، اشعار فراواني در سوگ امام حسين( عليه السلام ) سروده، و نخستين کسي است که بدن مبارک امام( عليه السلام ) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.

[2] . حسن بن علي يزدي، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علي اکبر تاجر کتابفروش خوانساري، کتابخانه آيت الله گلپايگاني، 1360ق، ص97؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.

[3] . اسماعيلي يزدي، عباس، سحاب رحمت (تاريخ و سوگنامه حضرت سيد الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.

[4] . ملاحبيب کاشاني، تذکرة الشهداء، ص 311.

[5] . «سيّد نور الدين جزايري»، خصائص الزينبيه، ص31، کتابخانه آيت الله گلپايگاني (بيتا).

[6] . فاضل بندري، اکسير العبادات في اسرار الشهادات، ص 65، عباس قليخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و … .

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




آیه روز 267بقره
يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبٰاتِ مٰا كَسَبْتُمْ وَ مِمّٰا أَخْرَجْنٰا لَكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لاٰ تَيَمَّمُوا اَلْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلاّٰ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۲۶۷﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهاى پاکیزه اى که به دست آورده اید، و از آنچه براى شما از زمین برآورده ایم، انفاق کنید، و در پى ناپاک آن نروید که [از آن ] انفاق نمایید، در حالى که آن را[اگر به خودتان مى دادند] جز با چشم پوشى [و بى میلى ] نسبت به آن، نمى گرفتید، و بدانید که خداوند، بى نیاز ستوده [صفات ] است. (۲۶۷)

 نکات آیه
1- ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺎﻕ، ﺭﻫﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﺑﺨﻞ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺭﻫﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﺍﺷﻴﺎﻯ ﺑﻰ ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ. ﺍﻧﻔﻘﻮﺍ ﻣﻦ ﻃﻴّﺒﺎﺕ ﻣﺎ ﻛﺴﺒﺘﻢ

2- ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺎﻕ، ﺗﻔﺎﻭﺗﻰ ﻣﻴﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﻧﻘﺪ ﻳﺎ ﻛﺎﻟﺎ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺎ ﻛﺴﺒﺘﻢ… ﻣﺎ ﺍﺧﺮﺟﻨﺎ

3- ﺑﺨﺸﺶِ ﺑﺎﺩﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻧﺞ، ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ. ﻣﺎ ﻛﺴﺒﺘﻢ

4- ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﻣﺤﺮﻭﻣﺎﻥ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﻭﻟﺎ ﺗﻴﻤّﻤﻮﺍ ﺍﻟﺨﺒﻴﺚ

5- ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻫﺎﻯ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺴﺖ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﻔﺘﻴﺪ. ﻭﻟﺎﺗﻴﻤّﻤﻮﺍ

6- ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺴﻨﺪﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻨﺪ، ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻰ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﺭﻯ، ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻴﺴﺖ. ﻟﺴﺘﻢ ﺑﺎﺧﺬﻳﻪ ﺍﻟﺎ ﺍﻥ ﺗﻐﻤﻀﻮﺍ

7- ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﻯ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻓﻘﻴﺮ ﺷﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ، ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺳﺖِ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺷﻤﺎ، ﺩﺳﺖِ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪ. ﺁﺧﺬﻳﻪ

8- ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺎﻝ ﻧﺎﻣﺮﻏﻮﺏ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻓﻘﺮﺍ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻯ ﺍﺳﺘﻴﺼﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺗﻐﻤﻀﻮﺍ ﻳﻌﻨﻰ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﻏﻤﺎﺽ ﻭﺳﺨﺘﻰ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ، ﻭﻟﻰ ﺍﻳﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻯ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ.

9- ﺍﺛﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻏﻨﻰ ﻭ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ. ﺍﻥ ﺍﻟﻠّﻪ ﻏﻨﻰ ﺣﻤﻴﺪ

10- ﻏﻨﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻟﺎتش در نظر بگیر و بدان هرچه کنی خدا بی نیاز است و میبیند..

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




اين نمكدان حسين جنس عجيبي دارد
هرچقدر ميشكنم باز نمك ميپاشد


توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم


توبه کردیم که تا سایه ي هیأت باقیست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم


ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین
نان هر سفره بجز سفره حيدر نخوریم…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




بگو دل شکسته را کجا دوا کنم حسین
برای رفع حاجتم کجا دعا کنم حسین

امید بسته چشم من به گنبد طلای تو
برای دیدن حرم، خدا خدا کنم حسین

غریق محض محض من ، و کشتی نجات تو
مرا پناه می دهی اگر خطا کنم حسین

تمام هست و نیستم ، برای تو ، به نام تو
اگر چه نیست قابلت ، ولی فدا کنم حسین

وضوی من ! اذان من ! صلات من ! صیام من !
تمام کار من شده ، تو را صدا کنم حسین

منم کبوتری که عاشقانه هست حاجتش
کنار قبرت آشیانه دست و پا کنم حسین

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یک محرم ،یک حسین ،نور دو چشم فاطمه
یک دعا فرقی ندارد،علقمه یا ناحیه !!

یک خزان ،یک خیمه و دلشوره های زینبی
یک برادر ،یه قمر از جنس عباس علی

طفل کوچک ،حرمله ،فریاد یارب الامان!!
دخت کوچک ،گوشواره، پابرهنه ،الامان!!

یک دو راهی !یک سفر ،یک آرزو
پابرهنه،دم به دم با چادر خاکی بگو !!

مهر تربت ،عافیت ،جانم فدایت ،یا حسین
یک قیامت،روز محشر ،عفو اربابم حسین

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند

“صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین”
عیسای خانواده دمش فرق می کند

از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند

با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند

من از “حسینُ منّی” پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





  ِ
قال َحُسَیْنِ بن علی علیه السلام:إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.
فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است. و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید. صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.
نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.

 

امام حسین علیه السلام فرمودند:
أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
محجه البیصاء ج 4،ص 228

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِيَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش سلام بر تو اى فرزند امير مؤ منان و فرزند آقاى اوصياء

 

*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى که خدا خونخواهيش کند و فرزند چنين کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى

*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجا است شب و روز

*- يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ

اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام

*- و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ

و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ريختند شالوده ستم و بيدادگرى را بر شما خاندان

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فيها

و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود

*- و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانكه تهيه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند

*- بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِياَّئِهِم

بيزارى جويم بسوى خدا و بسوى شما از ايشان و از پيروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان

*- يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ

اى اباعبداللّه من تسليمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قيامت

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ

و خدا لعنت کند خاندان زياد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى اميه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زياد) را

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ

خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زين کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پيكار با تو

*- بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ

پدر و مادرم بفدايت که براستى بزرگ شد مصيبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را

*- وَ اَکْرَمَنى بِكَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و َآلِهِ

و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزيم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام يارى شده از خاندان محمد صلى اللّه عليه و آله

*- اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجيهاً بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ

خدايا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسيله حسين عليه السلام در دنيا و آخرت

*- يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى اميرِالْمُؤْمِنينَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ

اى اباعبداللّه من تقرب جويم به درگاه خدا و پيشگاه رسولش و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن

*- وَ اِلَيْكَ بِمُوالاتِكَ وَ بِالْبَراَّئَةِ (مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَيْكُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ) مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ على اَشْياعِكُمْ

و شما بوسيله دوستى تو و بوسيله بيزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بيزارى جستن از کسى که شالوده ستم و ظلم بر شما را ريخت و بيزارى جويم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ريزى کرد شالوده اين کار را و پايه گذارى کرد بر آن بنيانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پيروان شما

*- بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِيِّكُمْ

بيزارى جويم بدرگاه خدا و به پيشگاه شما از ايشان و تقرب جويم بسوى خدا سپس بشما بوسيله دوستيتان و دوستى دوستان شما

*- وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَ النّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ

و به بيزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بيزارى از ياران و پيروانشان

*- اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ

من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد

*- فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِياَّئِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ

و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسيله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزيم کند بيزارى جستن از دشمنانتان را

*- اَنْ يَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ يُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ

به اينكه قرار دهد مرا با شما در دنيا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پيش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى) در دنيا و آخرت

*- وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْكُمْ

و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسنديده شما در پيش خدا و روزيم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشكار گوياى (به حق) که از شما (خاندان ) است

*- وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَه

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد ، که عطا کند به من بوسيله مصيبتى که از ناحيه شما به من رسيده بهترين پاداشى را که مى دهد به يك مصيبت زده از مصيبتى که ديده

*- وَ اَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَميعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ

براستى چه مصيبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمين خدايا چنانم کن در اينجا که ايستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحيه تو درود و رحمت و آمرزشى

*- اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدايا قرار ده زندگيم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد

*- اَللّهُمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

خدايا اين روز روزى است که مبارك و ميمون دانستند آنرا بنى اميه و پسر آن زن جگرخوار (معاويه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پيامبرت که درود خدا بر او و آلش باد

*- فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

در هر جا و هر مكانى که توقف کرد در آن مكان پيامبرت صلى اللّه عليه و آله

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْيانَ وَ مُعاوِيَةَ وَ يَزيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدينَ

خدايا لعنت کن ابوسفيان و معاويه و يزيد بن معاويه را که لعنت بر ايشان باد از جانب تو براى هميشه

*- وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ

و اين روز روزى است که شادمان شدند به اين روز دودمان زياد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسين صلوات اللّه عليه را

*- اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذابَ (الاَْليمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ فى هذَا الْيَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا

خدايا پس چندين برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناك را خدايا من تقرب جويم بسوى تو در اين روز و در اين جائى که هستم

*- وَ اَيّامِ حَياتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ

و در تمام دوران زندگيم به بيزارى جستن از اينها و لعنت فرستادن بر ايشان و بوسيله دوست داشتن پيامبرت و خاندان پيامبرت که بر او و بر ايشان سلام باد

 

پس مى گوئى صد مرتبه :

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ

خدايا لعنت کن نخستين ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرين کسى که او را در اين زور و ستم پيروى کرد

*- اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً

خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى کردند و پيمان بستند و از هم پيروى کردند براى کشتن آن حضرت خدايا لعنت کن همه آنها را

پس مى گوئى صد مرتبه :

*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد اين زيارت را خداوند آخرين بار زيارت من از شما

*- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

سلام بر حسين و بر على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين

پس مى گوئى :

*- اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ

خدايا مخصوص گردان نخستين ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْيانَ وَ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ

خدايا لعنت کن يزيد را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبيداللّه پسر زياد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفيان و دودمان زياد و دودمان مروان را تا روز قيامت

پس به سجده مى روى و مى گوئى :

*- اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرينَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظيمِ رَزِيَّتى

خدايا مخصوص تو است ستايش سپاسگزاران تو بر مصيبت زدگى آنها، ستايش خداى را بر بزرگى مصيبتم

*- اَللّهُمَّ الرْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ

خدايا روزيم گردان شفاعت حسين عليه السلام را در روز ورود (به صحراى قيامت ) و ثابت بدار گام راستيم را در نزد خودت با حسين عليه السلام و ياران حسين آنانكه بى دريغ دادند جان خود را در راه حسين عليه السلام.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرچمی بر قله عالم زدند/ زینبیون پادشاه عالمند

در کمند عشق زینب منزلم / نام او ذکر تپش های دلم

در حریم غرب او پر میزنم / یا حسین میگویم و بر میزنم

ذکر تسبیح ملک یا زینب است/ سفره غم را نمک یا زینب است

عشق را تنها محک یا زینب است/ پایه های نه فلک یا زینب است

کربلا یه عشق و یک سر زینبیست/ به که عباس دلاور زینبیست

عاشقان زهرای اطهر زینبی است/ بی گمان ساقی کوثر زینب است

هرچه میبینم به عالم زینبیست/ فاش میگویم خدا هم زینبیست

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





در روز چهارم محرم، عبيداللّه‏ بن زياد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنراني نمود و ضمن آن مردم را براي شركت در جنگ با امام حسين عليه‏السلام تشويق و ترغيب نمود و فتواي شريح قاضي را مبني بر مباح بودن خون امام حسين عليه السلام خواند و دستور داد تا همه راه هاي ورودي و خروجي کوفه را ببندند. ( الوقايع و الحوادث، ج 2، ص 123)

به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:
1. شمر بن ذي الجوشن با چهار هزار نفر
2. يزيد بن ركاب كلبي با دو هزار نفر
3. حصين بن نمير با چهار هزار نفر
4. مضاير بن رهينه مازني با سه هزار نفر

به سپاه عمر بن سعد پيوستند. بهم پيوستن نيروهاي فوق از اين روز تا روز عاشورا بوده است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حجت الاسلام قرائتی به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام پیامی با عنوان “درس‌هایی از کربلا ” به عزاداران حسینی صادر کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام قرائتی به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام پیامی با عنوان “درس‌هایی از کربلا ” به عزاداران حسینی صادر کرد.

متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حساب امام حسین علیه السلام از همه کس جداست. وقتی امام حسین علیه السلام وضع دل‌خراش مسموم شدن برادرش امام حسن علیه السلام را دید، گریه کرد؛ ولی امام حسن علیه السلام فرمود: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏» هیچ روزی مثل روز تو نیست.

تنها مهمانی که دوازده هزار نامه دعوت داشت، اما در برابر زن و بچه، آن هم بین دو نهر آب با لب تشنه به شهادت رسید، امام حسین علیه السلام بود. شهیدی که بر کشته‌اش اسب تاختند و کودک و جوان و برادر و همه یارانش را شهید کردند. اگر امسال برای بازماندگان قربانیان منا خیمه‌هایی بود تا در آن عزاداری کنند، در کربلا خیمه‌ها را هم سوزاندند.

برادران و خواهران عزیز به عزاخانه امام حسین علیه السلام خوش آمدید.

امام حسین علیه السلام به بشریت آموخت، سر به نی بدهید ولی به نزد ظالم سر خم نکنید.

امام حسین علیه السلام به مسلمانان آموخت: محاصره اقتصادی و حتی نداشتن آب برای طفل شیرخوار بهتر از بیعت با یزید است.

امام حسین علیه السلام آموخت: من و هفتاد و دو یارم در محاصره سی هزار نفر بودیم، پس از محاصره نظامی نترسید.

امام حسین علیه السلام به مردم ترسو شجاعت و با خطبه‌ها و دعای عرفه به مردم معرفت داد.

شهادت امام حسین علیه السلام با انتخاب، عشق، اخلاص و با هدف مقدس (برانداختن رژیم بنی‌امیه) بود.

امام حسین علیه السلام به ما درس داد که اگر سرم از تنم جدا شود، اما از قرآن جدا نمی‌شود و روی نیزه هم قرآن می خواند.

مشکل کشورهای اسلامی در دنیای امروز، ترس از محاصره اقتصادی، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی دشمن است و امام حسین علیه السلام درس مقاومت به بشریت آموخت.

اشک و عزاداری برای امام حسین علیه السلام نشانه قدردانی از شهید، معرفت، شور و مودت اهل‌بیت علیهم‌السلام، تهدید ستمگران و ظالم کوبی و مظلوم یابی و بصیرت است.

امام حسین علیه السلام با قیام کربلا ثابت کرد که حفظ اسلام و مقاومت در برابر طاغوت آن‌قدر ارزش دارد که اگر همه هستی انسان فدا شود، جا دارد.

اگر امروز روسای جمهور دنیا بخواهند یک راهپیمایی ده کیلومتری بدون الزام و بودجه راه بیندازند امکان ندارد ولی امام حسین علیه السلام کاری کرد که بعد از حدود 1400 سال، با یک «یا حسین» تنها در کشور ایران هفتاد میلیون عاشق، به خیابان‌ها می‌آیند و گرمای تابستان و سرمای زمستان در این حرکت تأثیری ندارد.

حرکت و قیام امام حسین علیه السلام یک انرژی هسته‌ای بود که افکار جامد را متلاشی و معرفت و عشق را زنده کرد.

عزیزان! یکی از کارهای زیبای امام حسین علیه السلام نماز او بود، نمازی که در دو رکعت، حدود سی تیر به سوی او پرتاب شد و او نه تنها از نماز بلکه از مستحبات آن از قبیل اذان و اقامه و جماعت و اول وقت نیز صرف‌نظر نکرد.

همین که طبل جنگ در روز تاسوعا به صدا درآمد، امام حسین علیه السلام فرمود: جنگ برای فردا باشد زیرا من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم و می‌خواهم یک‌شب دیگر با نماز و قرآن باشم.

امام حسین علیه السلام به زینب کبری سلام الله علیه فرمود: مرا در نماز شبت دعا کن.

در جبهه های جنگ ما نیز، بیش از نود و پنج درصد جوانان رزمنده، بچه‌های مسجد و هیئت بودند.

شما که در عاشورا، در عزاداری‌ها شرکت می‌کنید، یک قرار و عهدی تازه با نماز و امامت داشته باشید.

هر کار خیری انجام دهیم، اگر نماز ما ناقص و مردود باشد سایر اعمال قبول نخواهد شد.

ما در زیارت امام حسین علیه السلام اول به نماز او گواهی می‌دهیم: «اَشْهَدُ انَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ» سپس به شهادت او.

بیایید کاری کنیم که امام حسین علیه السلام نیز در لحظه‌ی مرگ به ما بگوید: «اَشْهَدُ انَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ».

نماز را باید اقامه کرد و اقامه نماز به این است که صحیح، به جماعت و در مسجد انجام گیرد.

جلسات عزاداری را از مساجد جدا نکنیم و اگر با مسجد فاصله است، عزاداری‌ها یا با نماز شروع شود یا با نماز خاتمه یابد.

عزاداری‌های شبانه آن‌قدر طول نکشد که به نماز صبح لطمه وارد شود.

در عزاداری‌ها از ایجاد ترافیک، زدن طبل‌ به هنگام استراحت مردم، بلند کردن صدای بلندگو، رقابت‌های منفی، کارهای چشم و هم‌چشمی، آهنگ‌های مبتذل، اشعار غلو و مبالغه، برهنه شدن و اموری که این عزاداری‌های مقدس را از بهترین حالات خارج می‌کند، دوری کنیم.

در پذیرایی از عزاداران، به مسائل بهداشتی و محیط زیست و دوری از اسراف توجه کنیم.

بدانیم از عزاداری‌های ما فیلم‌برداری می‌شود و در دنیا پخش می‌گردد. اگر کسی به گونه‌ای عزاداری کند که دشمنان از آن سوءاستفاده کنند و چهره خشنی از اسلام را نشان دهد، این مورد رضای خداوند نیست.

امروز استکبار جهانی از طریق وهابیت، طالبان، داعش و تکفیری‌ها آن‌چنان چهره خشنی از اسلام معرفی می‌کند که دنیای سرخورده از کمونیست و سرمایه‌داری به فکر توجه به اسلام نیفتد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن‏»: حسین از من است و من از حسینم. آری! بقای دین پیامبر من از قیام حسین است. پس باید مکتب رسول‌الله صلی الله علیه و آله وسلم در عزاداری‌ها با استدلال معرفی شود، همان‌گونه که تاکنون بسیاری از معارف اسلام در جلسات عزاداری منتقل شده است.

بیایید با عقل به سراغ استدلال و با اشک به سراغ حماسه و با فریاد، ظالمان را محکوم و از مظلومین دفاع کنیم.

خواننده عزیز، این نامه تذکرات برادرانه‌ای بود از متن اسلام، از معلمی که حدود سی و پنج سال است از طریق تلویزیون با شما صحبت می‌کند.

از شما می‌خواهم با همین نامه و اطلاعات و مطالبی که به آن می‌افزایید به اهل خانه و محله تذکر دهید که قرآن می‌فرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین‏» تذکر برای مؤمنین مفید است و اگر امکان نشر آن را دارید به خاطر معرفی بیشتر کربلا دریغ نفرمایید، زیرا قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و معارف دینی برای شخص خاصی نیست بلکه برای همه است. من به شما گفتم و دست شما را می‌بوسم و شما هم این را به دیگران بخصوص افراد محوری و تأثیرگذار در هیئت‌ها منتقل کنید.

محسن قرائتی
22 مهر 1394

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در زیارت عاشورا وقتی میخوانند، اللهم العن الاول و الثانی و الثالث و الرابع، ویزید خامسا ..چه کسانی هستند؟؟؟

اولی: قابیل پسر حضرت آدم (ع) که پایه گذار قتل و فساد بود..

دوم: قیدار فرزند سالف، قاتل شتر حضرت صالح نبی (ع) است..

سومی: پادشاه رومانی بیلاطس، قاتل حضرت یحیی (ع) که سر حضرت یحیی (ع) را در دشت گذاشت، و مدتها خون از آن میجوشید، تا عذاب الهی به این شکل ایجاد شد که بخت النصر پادشاه سفاک وظالم عراق جهت حکومت گستری خود به آنجا حمله کرد و هفت هزار یهودی را کشت و بقیه را اسیر برد، سپس خون حضرت یحیی (ع) از جوشیدن، باز ایستاد..

چهارمین: ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی (ع) است، که توسط دختری به نام قطام تحریک شد..

پنجمین: یزید بن معاویه علیه اللعنه قاتل امام حسین (ع) است..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روی دستش پسرش رفت ، ولی دینش نه
نیزه ها بر جگرش رفت ، ولی دینش نه


این چه خورشید غریبیست که با حال نذار
پای نعش “قمرش” رفت ، ولی دینش نه


شیرمردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
دست غم بر کمرش رفت ، ولی دینش نه


هر طرف مینگری ، ذکر “حسین” است و “حسین”
ای بنازم به “حسینی” که سرش رفت، ولی دینش نه.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

روضه دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها

***

تا صوت قرآن از لب آنها مي آيد

كفر تمام نيزه ها بالا مي آيد

دجال هاي كوفه درحال فرارند

دارد سپاه زينب كبري مي آيد

سد سپاه كفر را درهم شكستند

تكبيرهاي حضرت سقا مي آيد

انگار كه زخم فدك سر باز كرده

ازهرطرف فرياد يا زهرا مي آيد

“خون علي گويان عالم را بريزيد”

اي دشنه ها، تازه ترين فتوا مي آيد

آداب جنگ كربلا مثل مدينه است

چون ضربه هاشان سمت پهلوها مي آيد

اي نيزه داران، نيزه هاتان را مكوبيد

روز مبادا،عصرعاشورا مي آيد

خون گلوشان خاك را بي آبرو كرد

آسيمه سربا طشت خود يحيي مي آيد

اي تيغ هاي كند، با تقسيم سرها

چيزي از آنها گيرتان آيا مي آيد!

اين اولين باريست كه از پشت خيمه

دارد صداي گريه ي آقا مي آيد

زينب بيا از خيمه ها بيرون، كه تنها

با ديدن تو حال آقا جا مي آيد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

امت من چهار گروه هستند:

1 ـ گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند “ویل” برای آنهاست،
و “ویل” نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود:
(فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون)
ماعون آیه 4 و 5
پس “ویل” برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

 

2 ـ گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس “غی” مال آنهاست،
و “غی” نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود:

(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا)
مریم آیه 59

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در “غی” افکنده خواهند شد.

 

3 ـ گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، “سقر” برای آنهاست،
“سقر” هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود:

(ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین)
مدثر آیه 42

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند)
چه چیزی شما را به “سقر” کشاند؟
در جواب می گویند :
ما از نمازگزاران نبودیم.

 

4 ـ گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند.

خداوند متعال فرمود:
(قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)
مؤمنون آیه 1 و 2

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.
عنکبوت، 45

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است

  نقل شده است:
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم “لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطك المستقیم‌٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم”

فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می‏یابد؟
خداوند فرمود:
راه بالا و پایین باز است؛
راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاك افتادن است.
بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید، می‏تواند شیطان را طرد كند

 بحار، ج 60، ص 155

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید

گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

 

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




  با حسین از یا حسین یك نقطه كم دارد ولی
با حسین بودن كجا و یا حسین گفتن كجا
با حسین و یا حسین هردو پرمعنا ولی
یا حسین ابراز عشق است و محبت در كلام
با حسین بودن فدای جان بود اندر قیام
یا حسین گفتن سرود عاشقان مفلس است
با حسین بودن مرام بندگان مخلص است
یا حسین گفتن نوشتار علم های شماست
با حسین بودن علمداری او در كربلاست
یا حسین ای شیعیان ابراز احساس است و بس
با حسین ایثار جان مانند عباس است و بس
یا حسین با ولایت بوی تقوی می دهد
یا حسین در با حسین بودن معنا می دهد
یا حسین فهمیدن معنای نهی از منكر است
با حسین ای عاشقان ایفای نهی از منكر است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


گریه کلید قلب است و دلی که مغموم و محزون باشد ، با گریه باز می شود. آن قدر گریه می کند که در دلش گل می روید. حزن، غم شدید است که گریه ندارد. وقتی غم روي غم بیاید، دل می شکند و گریه آغاز می شود و دل آرام می گیرد. گریه اسلحه ي مؤمن است . کربلا اسلحه ي مؤمن است . امام حسین(ع) براي گریه خلق شده (وقتیل العبرات)است. یعنی کشته ی اشک هاست.

 

حاج اسماعیل دولابی

 

مصباح الهدی ص304

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




استاد پناهیان

مودّت نسبت به اهل‌بیت(ع) بر ما واجبست (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی؛ شوری/23) مودّت، محبتي است كه بايد ابراز شود. اگر ما در محرم محبّت خودمان را به امام حسين(ع) ابراز نكنيم، پس كِي مي‌خواهيم ابراز كنيم؟ لذا محرم، ماه تظاهرات حبّي است، و چون ماه مصيبت است، لزومش هم بيشتر است. چرا که آداب مودّت، عقلاً و عرفاً ايجاب مي‌كند که انسان در عزا و مصيبت، اهتمام بيشتري بورزد تا در جشن و شادي. در عزا، آدم احساس وجوب مي‌كند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 قال الصادق علیه السلام: قال لی ابی:

یا جعفر! اوقف لی من منالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

پدرم امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.

بحار الانوار، ج 46، ص .220

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تعریف فشار قبر از دیدگاه عرفان:

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن . بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح

ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود .

شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است . با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان و لول وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است . روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود .

ولی به هرحال وابستگی ست . این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به “روح” وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است .

این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد . یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد . بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند . به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم: دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ …

بگذار و بگذر

ببین و دل مبند

چشم بینداز و دل مباز

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





توجه به مهربانی امام زمان (عج) او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الاهی و ترک محرمات است.
امام زمان (عج)
مؤمنان و شیعیان امام زمان (عج)، برای آنکه مبادا خاطر شریف آن عزیز را مکدر نمایند و یا محروم از عنایات ویژۀ حضرتش گردند، برای قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت در راه تعالی و تکامل باید بیشتر تلاش کنند و مواظب باشند که نکند خدای ناکرده با اعمال و کردار ناپسند خویش خاطر آن حضرت را از خویش مکدر نمایند.
امام زمان (عج)، امام رئوف و مهربان و دلسوز همۀ انسان ها، بلکه همۀ موجودات است؛ زیرا امامان (ع) برنامه و اهدافشان همان برنامه و اهداف پیامبر گرامی اسلام است. قرآن مجید دربارۀ پیامبر (ص) می فرماید: “لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ"؛[۱] یعنی آنچه شما را آزار می دهد بر او سخت و گران است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
با توجه به مهربانی امام زمان (عج) او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الاهی و ترک محرمات است. بنابراین، اگر کسی به دستورات خداوند عمل نماید و وظایفی را که خداوند بر او مقرر کرده است، به درستی انجام دهد، یقیناً امام زمان (عج) از او راضی خواهد بود. در این باره از امام صادق (ع) چنین نقل شده است:
أن رجلا قال للصادق (ع) یا ابن رسول الله فیم المروءة فقال: “أ لا یراک حیث نهاک و لا یفقدک من حیث أمرک".[۲]
شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، مردانگی در چیست؟ امام (ع) فرمود: “نبیند خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده و ببیند در طاعتی که به آن امر کرده است.”
رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الاهی است که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است
«وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: “لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ أَنْ یَرَاکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَعْصِیَةٍ نَهَاکَ عَنْهَا وَ إِیَّاکَ أَنْ یَفْقِدَکَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ طَاعَةٍ أَمَرَکَ بِهَا وَ عَلَیْکَ بِالْجِدِّ وَ لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَکَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ وَ إِیَّاکَ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ إِیمَانِکَ وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِکَ وَ إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ».[۳]
امام زمان (عج)
در سفارش موسی بن جعفر (ع) به برخی از فرزندانش آمده است: “ای فرزندم بپرهیز از این که خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده ببیند و برحذر باش از این که ترا در طاعتی که به آن امر کرده نبیند…".
اما کسانی که وظایف و واجبات خود؛ مانند نماز، روزه، حجاب، خمس، زکات و … را انجام نمی دهند و از محرمات و کارهای حرام پرهیزی ندارند، یقیناً امام زمان (عج) از آنان راضی نخواهد بود، هرچند در اعمال مستحبی؛ مانند رفتن به زیارت و عزاداری امام حسین (ع) و رفتن به جمکران و … شرکت فعال داشته باشند.
بنابراین، آنچه را که به طور خلاصه در این مقال می توان گفت: این است که رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الاهی است که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است.

پی نوشت ها :
[۱] التوبة، ۱۲۸٫
[۲] فقه الرضا، ص ۳۵۸٫
[۳]من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص ۴۰۹٫

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
  بیانات آیت الله فاطمی نیا 
.
 حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرماید:
خداوند آزمایش می‌کند بندگانش را به بعضی از چیزهایی که اصل و سِرَّش را نمی‌دانند، از این جهت که آنان را با این آزمایشات امتیاز دهد و برگزیند، و از جهت نابود کردن و برانداختن حالت استکبار و دور کردن خودخواهی از آنان. [۱]
.
 همیشه امتحانات الهی در مواردی است که بعضی از اسرار آن برای بندگان مخفی و پنهان است.
 خدا می‌خواهد مقدار اطاعت و تسلیم و عبودیت بندگان، روشن شود.
 وگرنه اگر انسان تمام حکمت ها و فوائد یک امری را بداند و سپس اطاعت کند در حقیقت اطاعت نکرده است و از فکر و اندیشه خودش برای رسیدن به منافع خودش استفاده کرده و آن عمل را انجام داده است.
 تسلیم در برابر خدا، رمز اصلی کرامت اولیای خداست.
  مـنـبـع:
۱- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 ماجرای سید بحرالعلوم
سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم گفت: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا(ع) می دهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامة عملش نوشته می شود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشة خیمه عنیزه ای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
سپس سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشّهدا(علیه السلام) بدهد، پس هر کاری که می تواند انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت، در جایی عنایت می کند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. پس از غايب شدن سوار عرب، سيد فهميد كه جواب سؤالش را از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دريافت كرده است.
 

«برگرفته از عبقری الحسان، مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، ص 136»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تا نیرو و اراده جوانی هست می توان هواهای نفسانی را از خود دور ساخته و به جنگی سخت با نفس و شیطان رفت.

چرا که قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد.

ولی هر چه سن بالاتر رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست
 
امام خمینی(ره)، جهاد اکبر، ص 68

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




علامه حسن زاده آملى در مورد راه‌هاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید:
 
1 . تلاوت و بهره مندى از قرآن ؛
 2. دائم الوضو بودن ؛
  3. اعتدال در خوردن و آشامیدن، یعنى نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شود،
ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشته باشد؛
  4. اعتدال در گفتار:
  5. محاسبة نفس؛
 6. مراقبه ؛
  7. رعایت ادب اسلامى ؛
  8. عزلت و گوشه نشینى ؛
 9. تهجّد (شب زنده دارى ) ؛
  10. تفکر و اندیشیدن
 ؛11. یاد خدا در همه حال بودن ؛
 12. ریاضت ؛
  13. میانه روى در کارها؛
  14. تعظیم امر خالق و شفقت با خلق ؛
  15. تمسّک به ویژگى‌هاى عبادالرّحمن که قرآن مجید در سورة فرقان، آیات 63ـ 74 برشمرده است.
 
حسن زاده آملى، نامه‌ها ـ برنامه‌ها، ص 23ـ 26

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت





اخلاص داشتن
“وَ ما أُ مِرُوا إلّا لِيَعبُدُوا
الّلهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّين “
آنان به چيزي جز اين فرمان نيافته بودند که خدا را بپرستند و اطاعت و عبادت را ويژه او کنند .
سوره بيّنه - آيه 5
☀ امام صادق (ع) :
عمل خالص آن است که نخواهي کسي جز خداي عزوجل ، تو را بر انجام آن بستايد .


منبع :گام هاي سلوک - حسن قدوسي زاده

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




چهل گام خودسازي با قرآن
اهميت نماز اول وقت
” وَالَّذينَ هُم عَلي صَلَواتِهِم يٌحافِظون * أٌولئِکَ هٌمٌ الْوارثونَ * الَّذينَ يَرِثٌونَ الْفِردَوسَ هُم فيها خالِدونَ “
و آنان که همواره بر نماز هاي واجب خود مواظبت مي کنند ، اينانند ميراث بران، همانان که بهشت برين را به ارث مي برند و در آن جاودانه اند .
سوره مومنون -آيه 9 الي 11
☀ پيامبر اکرم (ص) :
عزرائيل شبانه روز پنج بار به هر خانه نگاه مي کند ،
اين پنج بار در اوقات پنج گانه نماز است تا ببيند آنها در موقع نماز چه مي کنند .
هر خانه که در آن به نماز در پنج وقت خود اهميت داده شود ، عزرائيل شهادتين را تلقين صاحب آن خانه مي کند .
☀ امام صادق (ع) :
شيعيان ما را موقع نماز اول وقت امتحان کنيد که چقدر بر آن محافظت دارند .
☀ آيت الله جوادي آملي :
نماز اول وقت اقتدا به امام زمان (ع) است . توضيح آنکه امام زمان (ع) هر کجا که باشند نمازشان را اول وقت اقامه مي کنند و چون نماز ايشان مقبول درگاه حضرت حق است اين اميد هست که هرکس نماز اول وقت مي خواند به برکت نماز آن حضرت ، نماز او نيز عروج کند و مقبول درگاه الهي قرار گيرد .


منبع :گام هاي سلوک - حسن قدوسي زاده

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت





1- پناه بردن به خداوند متعال ( و إما يَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بالله) پس هرگاه از وسوسه شيطان به تو رنجي رسيد به خدا پناه ببر(1)
2- توکل به خداوند (إنَّه ليسَ لَه سُلطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنوا وعَلي رَبِّهِم يَتَوَکَّلون) همانا شيطان نسبت به کساني که به خدا ايمانآورده اند و بر اوتوکلمي کنند تسلط ندارد(42)
3- در شب و روز به ياد خدا بودن(پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم, و برای من سپاسگزاری کنید و نا سپاسی ام نکنید.بقره152).
4- در سحرها استغفار کردن(وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ؛الذاریات18)
5- از ترس خدا گريه کردن
لذا در اين زمينه حضرت رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله) فرمودند: سه دسته از شيطان و لشکر او در امان هستند اول کسانيکه به ياد خدا هستند ودوم کساني که از ترس خدا گريه ميکنند و سوم کساني که در سحرها استغفار مي کنند.(3)
6- روزه گرفتن
7- صدقه دادن
8- دوست داشتن براي خدا
9- مواظبت بر انجام عمل صالح
10- از گناهان خود طلب استغفار کردن
لذا در اين زمينه پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله)
  فرمودند:
آيا به شما خبر بدهم از چيزي که اگر آن را انجام دهيد شيطان از شما دور مي شود مثل دور بودن مشرق از مغرب؟ گفتند آري. حضرت فرمودند: روزه گرفتن روي شيطان را سياه ميکند
 و صدقه دادن پشت او را ميشکند و دوست داشتن به خاطر خدا و
  مواظبت بر انجام عمل صالح ريشه او را قطع ميسازد
 و استغفار کردن رگ حيات او را قطع ميکند.(4)
 
11- اخلاص هم يکي از راه هائي است که آدمي را به خدا نزديک مي کند و هم يکي از راه هاي خلاصي از شيطان است. خود شيطان گفته است که من با مخلَصين کاري ندارم(5)
 
(1) سوره فصلت آيه 36
(2) سوره نحل 99
(3) مستدرک الوسائل ج 2 ص 351
(4) بحار ج69 ص 380
(5) سوره ص آيه 83

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
امام علی(ع): گناهان، درد و دارو (ی آنها) استغفار است و شفا(ی از گناه) به این است که (به گناه) بازنگردی. ۱
امام حسین (ع) فرمود: برای هر غم و دردی درمان و دوائی است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند می‌باشد. ۲
 
امام رضا(ع) نیز فرمودند: هر که نمی‏‌تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و آل او بسیار درود فرستد؛ زیرا که آن، گناهان را ریشه کن می‏‌کند. ۳
 
پی نوشتها:
۱- غررالحکم: ۱۸۹۰ منتخب میزان الحکمة: ۲۱۸
۲- وسائل الشّیعة: ج ۱۶، ص ۶۵، ح ۲۰۹۹۳، کافی: ج ۲، ص ۴۳۹، ح ۸٫
۳- أمالی الصدوق: ۶۸ / ۴ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۲۴

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مجلس روضه سرایی و نوحه خوانی

مجلس دوم روضه خوانی محرم
ورود به کربلا
1. مناجات با امام زمان –سید مهدی میرداماد
آقا دوباره برق نگاهت پر از غم است ،نبینم آقا غم تو چشمات باشه ، محرم شده دوباره غصه دار شدی …
آقا دوباره برق نگاهت پر از غم است
تندیس نور بر تنتان رخت ماتم است ،مولا قربون شال عزای به گردنت ..
ای ماه مهر و عاطفه ماه عزا شده
اوضاع آسمان و زمین سخت در هم است ،عزیز دل زهرا ، ای گریه کن اصلی و صاحب عزای محرم آجرک الله …
در این دهه به یک دو سه روضه رضا مشو ،آقا جان ما اومدیم تو برامون روضه بخونی …
یک عمر نوح گریه به جان شما کم است ،چقدر مگه ما گریه میکنیم چقدر مگه ما روضه میریم ، چند تا مجلس اینا چقده در مقابل مصیبتی که اعظم مصیبتهاست ، در مقابل مصیبتی که گفت ملائکه آسمان بر این مصیبت گریه می کنند در مقابل مصیبتب که امام زمان من و تو شب و روز نه یه محرم نه یه سال نه یه دهه …
هرجا که هیئتی است به پا کعبه دل است
هرجا که دیده ایست خروشان چو زمزم است فرمود هرجا روضه ما باشه هر جا نام حسین ما باشه همونجا کربلاست … حرم حسین همونجاست وقبره فی قلوب من والاه … مگه شک داری الان دلت حرم حسینه… یه چیز دیگه بگم یه چیزی بالاتر … گفت هرجا ناله یا حسین بلنده قبل از منو تو قبل از ناله منو تو بگم کی ناله میزنه
اول صدای ناله زهرا شود بلند
مادر یقین به گریه زهرکس مقدم است .. یه مادری هی به سینه می کوبه آخ بنی ….مادر برات بمیره …. اونا که مادر دارن میدونن اصلا مادر یه جور دیگه برا بچه ناله میزنه … هیشکی مثه مادر روضه نمیخونه … قربونت برم بی بی جان حتما شما ناله میزنی این شبا
اول صدای ناله زهرا شود بلند
مادر یقین به گریه زهرکس مقدم است
رخصت بده ظهور شما را طلب کنیم
از آنکسیکه اشرف اولاد آدم است … حرف دل تک تکتونو می زنم آقا … شب دومه شب رسیدن یاران و ارباب ما به قربانگاه … فردا کاروان میرسه کربلا … از فردا دیگه دلشوره ها شروع میشه …. از فردا دیگه دلواپسیها شروع میشه … دیگه از فردا یه جور دیگه بگو کربلا …. کیا پارسال شب دوم کربلا نرفته بودن … حرف دلتو بزنم
یک کربلا نصیب دل تنگمان کنی
این آرزوی سینه زنان در دو عالم است … معمولا میری کربلا بهت میگن خوب بود میگی آره کربلا خیلی سفر عجیبیه … ولی بعضیا گله میکنن میگن ایکاش یه روضه خون باهامون بود … دیدی معمولا اینجوریه میگن کربلا آدم تنهایی برم خیلی سختشه باید با کسی بره که براش روضه بخونه … باید کربلا با کسی بری که اونجا حق اون مطالب و اون وقایع و اون لحظات رو ادا کنه انشالله کربلا بریم حالا من میخوام حرفی بزنم حرف دلیه … ما همه مون انشالله کربلا بریم یه روضه خون با خودمون ببریم کی میتونه بخونه کی بهتر از امام زمان … انشالله با آقامون بریم … کربلای با امام زمان یه کربلای دیگه است … تصور کن وصف العیش نصف العیش تصور کن امام زمان میرسه کربلا بین الحرمین همه دورش حلقه میزنن اول یه نگاه به حرم جدش حسین میکنه … به به جانم گر بگیره این محبت تو دلت … این امام زمانه گریه اش با همه گریه ها فرق داره … اصلا آدم به گریه آقا نگاه کنه گریه اش می گیره … آقا تو لازم روضه بخونی فقط برو رو تل زینبیه بگو وای از دل زینب …….

روضه خوانی - سید مهدی میرداماد
کربلا دجله را خبر کن زود
آروم آروم بريم جلو امشب ان شاءالله چشم همتون اشكبار باشه.
قافله با شتاب آمده است
تکّه ای ابر سایبان بفرست
شیر خوار رُباب آمده است
یاد تیغ وتُرنج افتادی
به تو حق میدهم که حیرانی
قدو بالای دیدنی دارد
علی اکبر است می دانی
بوی شهر مدینه را حس کن
این دو آئینه ی سخا هستند
مثل من بُغض کرده اي آری
یادگاران مجتبی هستند
مثل پروانه گرد اربابت
نوجوانان زینب کبری
بهترین هدیه شد برای حسین
لب خندان زینب کبری
کربلا ازفرات خودت بگو قدری
آخه،ساقی این خیام عباس است
آبه سردوخنک به او برسان
چون به قولی که داده حساس است
کربلا زینب است این بانو
عزتش را مگر نمی بینی
هي نگو دشت از چه میلرزد
هیبتش را مگر نمی بینی
داغدار قبیله آمده است
اشک وخون دارد او به دیده هنوز
بيجا نيست هر روضه اي كه مي خونيم مي گيم امان از دل زينب.
کربلا زود سر به زیر انداز
سایه اش را کسی ندیده هنوز
اين چند روزه،چند روزه تلافي كردنه براي همه ي ماها،هركي يه جور تلافي ميكنه،شما يه عمر اربابيه آقاتون رو،تو اين شب ها با عزاداري براي اربابتون تلافي كنيد،كم نذاريد،هركي هرچي ميتونه،در وسعشه،شبا شباي تلافي كردنه لطف و بزرگيه اربابه،هر كي هر جور مي تونه داره تلافي مي كنه،اتفاقاً اگه درست نگاه كني،كوفيا هم دارن تلافي مي كنند اين چند شب،جواب خوبي هاي حُسين و مي دن ديگه،خشكسالي اومده،اومدن در خونه ي اميرالمؤمنين عليه السلام،آقا خشكسالي مارو داره از پا ميندازه،آقا فرمود: بريد سراغ حسينم،حسي
نم اگه دستاشو بالا بياره،كسي دست رد به سينه اش نمي زنه،اومدن سراغ ابي عبدالله،آقا دستاشو بلند كرد،خدا،براين مردم باران رحمتت رو نازل كن،ابري آمد،همه جا رو سيراب كرد،همه مردم اومدند دور خونه ي علي حلقه زدند،آقا ممنونتيم،زمين هامون داشت مي خشكيد،حيواناتمون داشتند مي مردند،ممنوتيم آقا،قول ميديم يه روزي تلافي كنيم،آي حسين…
وقتي قافله اومد با كاروان حُر همراه شد،روبرو شد،ابي عبدالله ديد اين قافله همه تشنه اند،در معرض هلاكتند،مشك هارو گفته بود منازل قبل پر كنيد،اينجا كه رسيد همه متوجه شدند،آقا براچي گفته بود مشك هارو پر كنيد،فرمود:مشك هارو بياريد،حالا همه لشكر و سيراب كنيد،دونه دونه رو آقا سيراب كرد،علي نامي است مي گه من از لشكر عقب مونده بودم،وقتي رسيدم،همه سيراب شده بودند،تارسيدم از راهي اومدم كه با ابي عبدالله روبرو شدم،تا آقا رو ديدم اون لحظات،ضعف بر من غالب شد،رو زمين اوفتادم،ان قريب بود به هلاكت برسه،يه وقت ابي عبدالله اومد جلو گفت:چيه؟آقا دارم از تشنگي ميميرم،فرمود:عباسم مشك آب رو بردار بيار،مشك و جلو آورد،گفت:بيا از آب بخور،گفت:آقا توان ندارم،مي گه ديدم خود ابي عبدالله خودش در مشك و باز كرد،آب مي ريخت تو دستش،مي آورد جلو،مي گفت:حالا بخور،از دستاي حسين آب خورد،آقا فرمود:ظاهراً مركبت هم تشنه است،خود آقا ابصار مركب رو گرفت،آب مي آورد جلوي دهان مركب،مركب رو آب داد،اينقدر آب آقا در اختيار اين ها قرار داد،كه تو روايت مي گه،آب رو اسباشون مي ريختند،رو مركبشون آب مي ريختند،آخ قربونت برم حسين،مركباشونو رو، حيواناشون رو سيراب كرد،اما وقتي علي اصغرت رو آوردي رو دست،صدا زدي يا قوم ان لم ترحموني، اگه به من رحم نمي كنيد،لااقل به اين شش ماه رحم كنيد،ببينيد،داره مثل ماهي دهنشو داره باز مي كنه و مي بنده،آي حسين……..
مرحوم دربندي اين روايت رو مي گه:مي گه فردا تا ابي عبدالله رسيد به زمين كربلا،جبرائيل نازل شد به زمين كربلا،گفت:حسين خوش اومدي،يادته،قرار داشتيم با هم،عهدي كه به گردن تو بوده،از عالم زر، حالا وقتشه،حسين خوش اومدي،گفت:جبرائيل من اينقدر عاشق شهادتم بودم،وعده ي ما روز دهم بود،اما من هشت روز زودتر اومدم،وعده با من بود،اما من زينبم رو هم آوردم، رقيه ام رو آوردم،بچه هام رو هم آوردم،يا صاحب الزمان من يه جمله ديگه مي خوام عرض كنم،به اين دلا صبر نده،جبرئيل رفت، دفعه ي بعد كه اومد روز عاشورا بود،مي دوني با چه منظره اي مواجع شد،ديد حسين تو گودال قتلگاه رو زمين اوفتاده،نانجيب جلو چشم زينب،رو سينه ي حسين نشسته،زينب دست بر سر گذاشته،هي داره فرياد مي زنه،وامحمدا،واعليا، هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء، مسلوب العمامة والرداء، آي حسين……..
روضه خوانی-سید مهدی میرداماد
کیست زینب همیشه بی همتا
نور مستور عالم بالا
کیست زینب نفس نفس حیدر
کیست زینب تپش تپش زهرا
کیست زینب حسین پرده نشین
کیست زینب حسن به زیر کسا
زود مي گم و رد مي شم،حواست و جمع كن
کیست زینب کسی چه میداند
غیر آن پنج آفتاب هدی
کیست زینب تلاطم عباس
کیست زینب تموّج دریا
کیست زینب فراتر از مریم
روشنی بخش هاجر و حوّا
کیست زینب حجاب جلوه غیب
صبر اعظم ، صلابت عظما
ذوالفقار علی میان نیام
اوج نهج البلاغه ای شیوا
خيالت و راحت كنم،اگه تا صبح هم بگم كيست زينب،بايد دوباره همين رو بگم
قلمم بشکند چه می گویم
من و اوصاف زینب کبری ؟
من چه گویم که گفت اربابم
حضرت عشق ، التماس دعا
جانم زينب،يه جمله بسه،درخانه اگر كس است،يك حرف بس است،مي خواي مقام زينب و بفهمي،امام زمانش بهش گفت،زينب جان فردا ،منو تو نماز شبت دعا كن،داداشت و دعا كن.
السلام ای شکوه نام حسین
دومین فاطمه ، تمامِ حسین
حالا اين زينب فردا تموم غصه هاي عالم رو دلش مي آد،مگه فردا چه خبره؟اين زينب فردا يه لحظه اي مي رسه،غم هاي عالم رو روي سينه اش مي بينه،كِي؟ اون موقعي كه ديدند،ذوالجناح حركت نمي كنه،عوض شد مركب هاي ابي عبدالله،روضه مو بخونم و ياعلي،روايت مي گه هفت مركب برا حسين عليه السلام عوض كردند،اما بايد بمونه،آخه اينجا كربلاست،همچين كه اون پيرمرد گفت:اينجا كربلاست،ديدن ابي عبدالله يه دست به محاسنش گرفت،يه نگاه به آسمون كرد،انا لله و انا اليه راجعون،اعوذباالله من الكرب و البلا، هاهُنا مسفك دمائنا،هاهُنا مقتل رجالُنا،اينجا كربلاست،همين جا مي مونيم،زبون حال بگم برات،اين جا مي مونيم،اينجا خوبه، آب داره، نزديك آبيم،آخه ما بچه كوچيك داريم،اينجا خوبه درختاش سايه داره،چيه؟ مگه من چي ميگم؟خوبه،اون تپه رو مي بينيد،بريد خيمه هارو پشت تپه ها بزنيد،محفوظ باشه،كسي زن و بچه ام رو نبينه،بچه ها همه دارن بابا رو نگاه مي كنن،هزار تا سئوال تو چشماشون نهفته است،مهموني كه مي گفتي همينه،مردم من ازشما سئوال دارم،يكي بلند شه جواب من رو بده،تا حالا مهموني دعوتت كردن،معلومه كه دعوت شدي،چقدر آمادگي پيدا مي كني
،خصوصاً مهموني كه آدم با زن و بچه دعوت بشه،خودت باشي،هر لباسي شد مي پوشي،هرجور باشه آماده مي شي،اما زن و بچه بخواي ببري،سخته،زن وبچه ببري،حساسيت مي ره بالاتر،حالا من ازت يه سئوال دارم،خداييش امشب رو اين سئوال من فكر كن تا صبح،اگه با زن و بچه بري مهموني راهت ندن،بهت بگن كي تو رو دعوت كرده،جلو زن و بچه ات چقدر خجالت مي كشي؟هي بچه ها بهت مي گن بابا چي شد،اين همه قول دادي مهموني مي بريمون،بابا چي شد؟ آدم راش ندن مي ره يه جاي ديگه،راهش رو عوض مي كنه،مي ره يه جاي ديگه،اما واي به اون روزي كه نذارن برگردي،واي به حال اون روزي كه بگن برو وسط بيابون بشين،حق نداري حرف بزني،صدا زد همين جا خيمه ها رو برپا كنيد،خيمه ها رو زدن،اما چه خيمه اي،چه زدني،مي خوام امشب هزار بار بگم واي از دل زينب مي ديد دارن خيمه ها رو مي زنن دادش اين چه خيمه زدنيه،مگه مي خواي اين خيمه هارو جمع نكني،يه جوري خيمه مي زني،انگار مي خواي بري،قراره من تنها باشم،من چه جوري تنها خيمه هارو جمع كنم،زينب غصه نخوري تنهايي نمي ذارم جمع كني،ميآن كمكت،يه عده نامحرم ميآن،نمي ذارن خسته بشي،خودشون خيمه ها رو آتيش مي زنن،هيچي از خيمه ها نمي مونه،حسين….. ،خيمه هارو زدن،بچه هارو جمع كرد،همه دور ابي عبدالله حلقه زدن،ياالله،مي گن ابي عبدالله فقط نگاه مي كرد،گريه مي كرد، دين ما سفارش اكيد مي كنه،سفر مي خواي بري،اول بايد همسفرهاتو انتخاب كني،من مي خوام سئوال كنم،همسفر بهتر از عباس؟همسفر بهتر از علي اكبر؟ آدم با اين همسفرها هرجاي عالم بره غصه نداره؛اما ابي عبدالله فردا هي نگاه مي كرد،گريه مي كرد،هيچي نمي گفت،شروع كرد بعد از اون گريه خطبه معروفي رو خوندن،الله اكبر:مي بينيد به حق عمل نمي شه، مي بينيد امر به معروف و نهي از منكر نمي شه، شروع كرد حضرت خطبه خوندن،تاريخ مي گه اصحاب بلند شُدن،زهير بلند شد،يااباعبدالله، اگر دنيا بقاء دائم باشه،ببين يار به اين مي گن،حسين جان نبينم گريه كني آقا، اگر دنيا بقاء دائم باشه ،ماهم عمر جاويدان داشته باشيم، آقا محال تورو رها كنيم،ما اومديم تو اين سرزمين برات بميريم، بصيرت رو نگاه كن،نمي گه اومديم پيروز بشيم، خيلي ها نرفتن كربلا،چون مي دونستند،در ظاهر پيروزي با اون لشكره،گفتند چه كاريه هفتاد نفر بريم به جنگ سي هزار نفر،مگه عقلمون رو از دست داديم،ولي نمي دونستند توي اين لشكر يه نفر هست به نام حسين عليه السلام،نمي دونستند پاي اعتقاد و پاي ايمانشون بايد وايستند،گفت ما اومديم برات جون بديم،بُرير گفت:آقاجان خدا به ما منت گذاشته،توفيق داده برات جهاد كنيم،ان شاءالله مي مونيم توفيق بده برات تيكه تيكه بشيم،ما دست از تو برنمي داريم،تو همين حالات بودند يه وقت ابي عبدالله ديد از توي خيمه زن ها صداي ضجه مي آد،روضه مو دارم مي برم به نقطه اوج ،هركي آماده ناله است بسم الله،چه خبره؟ديد بچه هاي زينب دارن مي دوند،دايي به دادمون برس،چرا؟گفتند دايي مادرمون داره دق مي كنه،دايي بيا ببين مادرمون داره يه جوري گريه مي كنه،ما مي ترسيم از اين گريه،الله اكبر،ابي عبدالله اومد تو خيمه،نشست جلو خواهر چه زينبي چه حسيني ،پنجاه و چهار سال باهم بودند،يه نفر تو اين عالم،مي تونه زينب و آروم كنه،اونم حسينه،اين حسيني كه جلوش نشسته، همونيه كه وقتي به دنيا اومد،خودش زينب و بغل كرد،اين حسين روز اول زينب و آروم كرد، اين حسين همونيه كه ياالله،نمي خوام بي اشك بري،اين حسين همونيه كه وقتي اون شب مادرشون و داشتند شبونه مي بردند،مي ديد خواهرش دنبال جنازه هي مي خوره زمين،
خدا مادرم را كجا مي برند.
اين حسين همونه،اون شب زينب و آروم كرد،اين حسين همونه كه وقتي باباشو با فرق شكافته،آوردند،زينب و آروم كرد،وقتي جيگر پاره پاره رو ديد زينب و آروم كرد،حالا بايد كربلا زينب و آروم كنه،خواهر چي شده،نبينم،زانوي غم بغل بگيري،حالا زبون حال خونده،روضه ي من اين چند بيته،صدا زد داداش:
آه از این خاک و خارها برگرد
وای از این شوره زارها برگرد
خوب پیداست جای نخلستان
لشگری در غبارها برگرد
جان به لب کرده کودکانت را
خنده ی نیزه دارها برگرد
يه اسمي رو ببرم شب دومي براش لعنت بفرستي
حرمله آمده ست و بند آمد
نفس شیرخوارها برگرد
دخترانت چقدر میلزرند
از حضور سوارها برگرد
اي حسين……….
ترس دارم که بال و پر بزنند
به علمدارمان نظر بزنند
تا که از خواهرت جدا نشوی
تا که صاحب عزای ما نشوی
تا که در خارهای این صحرا
غرق در زخم ها نشوی
داداش نگام افتاد به اين گودال تنم لرزيد
تا که در شیب تند آن گودال
با لب تیغ آشنا نشوی
تا لباس تو را ز تن نبرند
تا هم آغوش بوریا نشوی
جان مادر بیا بیا برگرد
آه از این کربلا بیا برگرد
انگار زينب داره مي بينه،با چه عزتي پيادش كردند،همه مراقب زينبند،همه مراعات زينب و مي كنند،تموم شد روضه ام،همه ميآن دورش حلقه مي زنند،قد و بالاش و نبينه دشمن،اي واي،همه كاري مي كنند،گرد و خا
ك رو چادرش نشينه،آخه اين زينبه،اين دختر علي است،همه مراقبند،نمي دونم،هشت روز ديگه،نه روز ديگه،كار همين زينب،به جايي رسيد،ديدند داره وسط بيابون مي دوه،هي دو دستي رو سرش مي زنه،هي مي گه واحسينا،كارش به جايي رسيد،اين زينب پرده نشين،اومد تو گودال نيزه هارو كنار زد،شمشيرهارو كنار زد،اي واي مي خواي بگم آخرش چي شد،اين لبهاشو گذاشت رو لبهاي بريده،حسين………..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زيارت عاشورا حديث قدسي ست .
امام صادق عليه اسلام از پدرانش و آنان از پيامبر خدا و آن حضرت از جبرئيل و او از خداوند نقل نموده كه فرمود:
به ذاتم قسم! هر كس حسين را به اين طريق (‌زيارت عاشورا ) زيارت كند، چه از دور و يا نزديك ، زيارت او را مي پذيرم…
در دو سندي كه براي زيارت عاشورا آمده ، فضيلت هاي فراواني براي آن ذكر شده است كه برخي از آنان عبارتند از:
زيارت عاشورا همنوايي با فرشتگان الهي است.
خداوند به كسي كه زيارت عاشورا را بخواند هزار هزار درجه عطا مي كند
زائر در زمره مردان شيدايي كربلا مي شود آنان كه در ركاب امام جام شهادت سر كشيدند .
پاداش تمام پيامبران و رسولان الهي عليهم السلام و نيز تمام كسانيكه از زمان شهادت ابا عبدالله آن حضرت را زيارت كرده اند به او عطا مي شود
زيارت او پذيرفته مي شود و از تلاش او تقدير خواهد شد.
سلام او بي هيچ حجابي به امام مي رسد.
پروردگار عالم با قسم نمودن به ذات خود ،‌اموري را براي خواننده زيارت عاشورا ضمانت كرده: هرگونه حاجت او را بر مي اورم. شفاعتش را مي پذيرم و با چشمي روشن و شادمان به خاطر آزادي از آتش و رستگاري اش به بهشت او را باز مي گردانم.
مصباح المتهجد ص 722 و 723 و 781 و 782

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...



قال الامام علی - علیه السّلام - : افضلُ الجهادِ جهادَ النفسِ عن الهوی و فطامها عن لذّات الدنیا.
«غررالحكم، ح 2232»
امام علی - علیه السلام - فرمود: برترین جهاد، مبارزه كرن با هوای نفس و بازگرفتن آن از لذت های دنیاست.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




فضيلت گريستن در مصيبت وعزاي امام حسين عليه السلام
 
اشگ و آمرزش گناه
 قالَ الرّضا علیه السّلام :
یَا بْنَ شَبیبٍ! اِنْ بَکَیْتَ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام حَتّى تَصیرَ دُمُوعُکَ عَلى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
اى پسر شبیب ! اگر بر حسین علیه السّلام آن قدر گریه کنى که اشگهایت بر چهره ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شده اى مى آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ ، کم باشد یا زیاد.
امالى صدوق ، ص ۱۱۲
 
همدلى با عترت
 قالَ الرّضا علیه السّلام :
اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنا فىِ الدَّرَجاتِ الْعُلى مِنَ الجِنانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام به ریّان بن شبیب فرمود:
اگر تو را خوشحال مى کند که در درجات والاى بهشت با ما باشى ، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش .
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۴۹
 
 قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ
وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام :
یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .
سپس امام صادق علیه السّلام افزود:
این حدیث را باید با طلا نوشت !
امالى شیخ مفید، ص ۳۳۸
 
آثار گریستن بر حسین علیه السّلام
 قالَ الرّضا علیه السّلام :
فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ
فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد.
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴
 
ثواب بى حساب
 قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۴۸
 
گریه آسمان
 عَنِ الصّادقُ علیه السّلام :
یا زُرارَةُ! اِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ اَرْبَعینَ صَباحاً.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیه السّلام گریه کرد.
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۲
 
گریه و اندوه مطلوب
 قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام .
بحارالانوار، ج ۴۵، ص۳۱۳

 

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




  تفسير(نور)
در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آیه ۳۳ از سوره اسراء («مَن قُتِل‌َ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّه‌ِ سُلْطاناً»)،به مظلومیت امام حسین ـ عليه‌السلام ـ نسبت داده شده است.
 
1- ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ ﺣﻖّ ﺣﻴﺎﺕ ﺩﺍﺭﺩ، ﺣﺘّﻰ ﻏﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺳﺮ ﺟﻨﮓ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺼﻮﻧﻴّﺖ ﺟﺎﻧﻰ ﻭ ﻣﺎﻟﻰ ﺩﺍﺭﺩ. ﻟﺎ ﺗﻘﺘﻠﻮﺍ ﺍﻟﻨﻔﺲ …
 
2- ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﻟﻬﻰ، ﻣﺤﻮﺭ ﺍﺭﺯﺷﻬﺎ ﻭ ﺣﺮﻣﺖ ﻫﺎﺳﺖ. ﺣﺮّم ﺍﻟﻠّﻪ
 
3- ﺧﻮﺩﻛﺸﻰ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ. ﻟﺎ ﺗﻘﺘﻠﻮﺍ ﺍﻟﻨّﻔﺲ ﺍﻟّﺘﻰ ﺣﺮّم ﺍﻟﻠّﻪ
 
4- ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﻠﺎم، ﻛﺸﺘﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩِ ﺣﻖ (ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻗﺼﺎﺹ، ﺩﻓﺎﻉ، ﺍﺭﺗﺪﺍﺩ، ﻟﻮﺍﻁ ﻳﺎ ﺯﻧﺎﻯ ﻣﺤﺼﻨﻪ) ﺟﺎﻳﺰ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺎّ ﺑﺎﻟﺤﻖّ
 
5- ﻣﻈﻠﻮم، ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﻣﻦ ﻗﺘﻞ ﻣﻈﻠﻮﻣﺎً… ﻣﻨﺼﻮﺭﺍً
 
6- ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺣﻖّ ﻗﺼﺎﺹ، ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮم ﺍﺳﺖ. ﺟﻌﻠﻨﺎ ﻟﻮﻟﻴّﻪ ﺳﻠﻄﺎﻧﺎً
 
7- ﺍﻭﻟﻴﺎﻯ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺣﻖّ ﻗﺼﺎﺹ ﻭ ﻛﺸﺘﻦ ﻗﺎﺗﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺟﻌﻠﻨﺎ ﻟﻮﻟﻴّﻪ ﺳﻠﻄﺎﻧﺎً
 
8- ﺩﺭ ﻗﺼﺎﺹ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ ﻣﻬﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﮔﺮﺩﺩ. ﻓﻠﺎ ﻳﺴﺮﻑ ﻓﻰ ﺍﻟﻘﺘﻞ ﺍﺳﻠﺎم ﺣﺘّﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯﺍﺕ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ، ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﺷﺮﻁ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻟﻴﺎﻯ ﻣﻘﺘﻮﻝ، ﺣﻖّ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻗﺼﺎﺹ، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻗﺼﺎﺹ ﺳﻮء ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻨﺪ.
 
9- ﻗﺎﺗﻞ ﺭﺍ ﻣُﺜﻠﻪ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﻭ ﻛﻴﻔﻴّﺖ ﻗﺼﺎﺹ، ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻯ ﻧﻜﻨﻴﺪ. ﻓﻠﺎ ﻳﺴﺮﻑ ﻓﻰ ﺍﻟﻘﺘﻞ
 
10- ﺍﺯ ﺳﻨّﺖ ﻫﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ، ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮم ﺍﺳﺖ. ﺍﻧّﻪ ﻛﺎﻥ ﻣﻨﺼﻮﺭﺍ

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




استاد رحیم پور ازغدی

قلاده ميبندند به گردنشان و صداى سگ در مياورند و در كنار اسم اباعبدلله ، پارس ميكنند. همين امسال عاشورا، در مشهد ما اين كار شد. قلاده بستند و آن مداحى كه بالا ايستاده بود گفت، ” كنم عو عو ، دهم دست ولايت"، … جمعيت يكمرتبه همه با هم صداى سگ! به مدت دو دقيقه….بعد ميگويد ، ” يك تكه استخوان امشب بس است ما را آقا!” ، ذكر اباعبدالله قاطى عوعو سگ!؟
ما بايد از ساحت اباعبدلله دفاع كنيم ، ما بايد يك عاشوراى فرهنگى درست كنيم و از فرهنگ عاشورا دفاع كنيم.
هيئت راه انداخته اند، همه لخت ، بعد شروع ميكنند اداى مست ها را در مياورند و تلو تلو ميخورند، فيلم اش هست، برويد ببينيد، طفلك بچه هاى ناآگاه شيعه اند كه خيال ميكنند اين كارها باعث تقرب به اباعبدالله است. تلو تلو ميخورند و اداى مست ها را در مياورند، بعد مداحشان داد ميزند كه ” ما گر زسر بريده ميترسيديم، در محفل عشاق نميرقصيديم” ، نامرد! محفل عشاق اينجا نيست، محفل عشاق زير بمباران شيميايى در شرق دجله بود، آنجا بايد ميامدى حسين حسين ميگفتى و ميرقصيدى ، ما آنجا رقص بچه ها را زير باران آتش و خون ديديم ، تو رقاصى!؟ ،ميگويد “رقاصم و رقاصم ، رقاصه عباسم” ، عباسى كه دستش قطع ميشود، ميگويد “والله ان قطعتموا يمينى ، انى احامى ابداً عن دينى” ، شما پيرو مكتب اين عباس هستيد؟ شماها اصلاً به مكتب كارى نداريد.
بعد هم ميگويد بگذار مسخره مان كنند، ما سگ خانگى شاهيم، بعد داد ميزند، ” خرابم و مستم ، مست و خرابم، من سگ خانگى بى بى ربابم” ، بعد دوباره صداى سگ ….، بعد ميگويد ” والله صد قدح بشكست ، حضرت شراب،حسين!!!” ، به سيدالشهداء ميگويد حضرت شراب!!! اين محبت و عزاى اهل بيت است؟! البته اينها كمتر از ده درصد هيئت ها هستند اما فيلم اينها را وهابى ها برداشته اند و در شبكه هايشان پخش كرده اند كه سى دى اش را براى من آورده بودند. مرتيكه وهابى بعد از پخش فيلم ميگويد، خب! شما بينندگان بگوييد كه آيا حسين عاقل تر بود ، يا يزيد؟!!!
تو دارى آش وهابى ها را هم ميزنى، تو دارى هيزم ميگذارى زير ديگ آنها …

“تشيع انگليسى، اسلام آمريكايى” شبكه يك، ٢٤ آبان٩٣

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزی حکیمی به شاگردانش گفت:فردا هرکدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم هایی که دوستشان ندارید و از آنها بدتان می آید پیاز قرار دهید!
روزبعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت:هر جا که می روید این کیسه را با خود حمل کنید.
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که:پیاز ها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می کند.حکیم پاسخ زیبایی داد:این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید.
این کینه قلب و دل شما را فاسد می کند.و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.پس “ببخشید” و “بگذرید” تا “آزار” نبینید ?

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت





مذاکره کننده یعنی این…
حواسمان هست؟
به “زبیر “میگفتن سیف الاسلام، منا اهل البیت،فقط زبیر بود تو تشییع جنازه حضرت زهرا"س”
با شمشیرش میدونی چه گره هایی توراه اسلام بازکرد؟
به” ابن ملجم “میگفتن شیعه امیرالمومنین،خودش به امیرالمومنین گفت حب وعشق تو تو خون ورگ من هست…
“شمر"جانباز صفین بود و داشت به درجه رفیع شهادت میرسید
میدونی؟
میدونی وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟
از بس نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود.
میدونستی “عمرسعد"روز عاشورا نماز صبح که تموم کرد “قربت الی الله”
گفت واولین تیر رو به سوی خیمه “سیدالشهدا” نشونه زد؟
میدونستی همه اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن واهل نماز وروزه؟
همشونم “قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن” سیدالشهدا"…
“زهیر بن قین” عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله!
“شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن
ابی عبدالله…

بصیرت نداشته باشیم… خسر الدنیا والآخره میشیم
مواظب خودمون باشیم
نکنه ما هم از مسیر دور بشیم
و روز ظهور تو جبهه دشمن باشیم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





موارد زیر در زمینه کنترل نگاه به نامحرم بسیار سودمند است، ولى هیچ یك را تضمین قطعى نمى‏توان به حساب آورد. بلكه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:

1- كوچك نشمردن هیچ گناهى هرچند به نظر صغیره باشد.
2- عزم جدى و آهنین بر ترك معصیت و مراقبت جدى و دائمى نسبت به تمام افعال خود. ?
3- شرط نمودن با خدا مبنى بر ترك معصیت و هم‏چنین از او استعانت جستن ?
4- هر گاه فكر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج كردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن
. جدیت و موفقیت در این امر پیروزى بزرگى است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاكریزاول است
. قرآن مجید در وصف پارسایان مى‏فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طائفٌ مِّنَ الشیطانِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ[1]
 
پرهیزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‏هاى شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) مى‏افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را مى‏بینند و) ناگهان بینا مى‏گردند
 
5- مطالعه و تفكر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. در این رابطه مطالعه كتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است.
 
6- خود را همواره در محضر حق تعالى دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بیناى به افعال خود نگریستن. ?
7- توجه به چهره كریه و زشت واقعى سیئات.
براى ترك معاصى لازم است در بسیارى از موارد انسان از مكروهات و چه بسا از برخى مباحات نیز چشم پوشد تااو را به انجام زشتى‏ها نزدیك نسازند.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




آخر ز نای نینوای تو می میرم ای حسین
با یاد کربلای تو می میرم ای حسین
بر پرچم سیاه حسینیه ات قسم
در مجلس عزای تو می میرم ای حسین
از روضه وداع تو جان داده مادرم
در پای روضه های تو می میرم ای حسین
تو بنده ی خدایی و من بنده ی توام
در محضر خدای تو می میرم ای حسین
مثل همان غلام سیاه تو عاقبت
سر می نهم به پای تو می میرم ای حسین
می خواهم از خدا که شب جمعه ای شود
آن شب که من برای تو می میرم ای حسین
آید به گوشم العطش کودکان هنوز
از داغ بچه های تو می میرم ای حسین
دستم تهی اگر چه بود از عمل ولی
شادم که با ولای تو می میرم ای حسین
ای محتشم بخوان که دلم خانه غم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»


نوكر نوشت :
هر کجا کار گره خورد ، زدم داد حسین(ع)
مادرم نذر شما کرد مرا زاد ، حسین(ع)
چهارروز دگر ماه محرم آید
دلم اشوب شده ، خانه ات آباد حسین(ع)…
آخ حسين…….
صلي الله عليك يا سيدنا الغريب يا اباعبدالله

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دستورالعملهای ایت الله بهجت
دستورالعمل اول

سمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »
وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺳﺮ ﻧﯿﺰﻩ ﮐﻤﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﻥ، ﭘﺮﭘﺮ ﺯﺩ
ﺁﻥ ﻣﺎﻩ، ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﻤﻪﻫﺎ، ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﺩ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺳﺮﺥ ﺍﺯ ﺫﻟﺖ ﺑﻪ
ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﺧﻨﺠﺮ ﺯﺩ


ﻣﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺳﻢ ﺟﻨﻮﻥ ﺑﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﺟﺎﻥ ﻭ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﺩﺭﻭﻥ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﺑﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ


ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﺠّﺴﻢ ﻗﯿﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ ‏( ﻉ ‏)
ﺩﺭ ﺳﯿﻨﺔ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ، ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏)
ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮ ﻣﺎ ، ﺭﺩﯾﻒ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﻮﺯ
ﺩﻝ ﭼﺴﺐﺗﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﮐﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ


ﻋﺎﻟﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﻮ ﮔﻞ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﺫﺭﺍﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻋﺠﺐ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺣﻖ ﮔﺸﺘﻪ ﺳﯿﻪ ﭘﻮﺵ
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ


ﺑﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭘﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﮔﻔﺖ ﺳﺎﺋﻞ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺩﻝ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ


ﻳﻪ ﺟﺎﺋﻴﻪ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻲ ﻣﻴﺮﻥ
ﺗﻤﻮﻡ ﺣﺎﺟﺘﺎ ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻥ
ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻧﻬﺮ ﺁﺑﻪ ، ﻳﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺧﺸﮑﻪ
ﺷﻤﻴﻢ ﺑﺎﻍ ﻭ ﻻﻟﻪ ﺍﺵ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﺯ ﻋﻂ ﻣُﺸﮑﻪ


ﺷﺒﺎﻱ ﺟﻤﻌﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﺯﺍﺋﺮ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ
ﺳﻴﻨﻪ ﺯﻥ ﺣﺴﻴﻨﻪ ، ﻳﻞ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﻴﻨﻪ


ﺑﺎﺯ ﻣﺤﺮﻡ ﺭﺳﻴﺪ، ﻣﺎﻩ ﻋﺰﺍﻱ ﺣﺴﻴﻦ
ﺳﻴﻨﻪﻱ ﻣﺎ ﻣﻲﺷﻮﺩ، ﻛﺮﺏ ﻭ ﺑﻼﻱ ﺣﺴﻴﻦ
ﻛﺎﺵ ﻛﻪ ﺗﺮﻛﻢ ﺷﻮﺩ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺟﺮﻡ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ
ﺗﺎ ﻛﻪ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺻﻔﺎ، ﻣﻦ ﺯ ﺻﻔﺎﻱ ﺣﺴﻴﻦ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﯼ ﻭﺍﺩﯼ ﮐﺮﺑﻼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺮ ﺑﻼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﯼ ﺟﻠﻮﻩ ﮔﺎﻩ ﺫﻭﺍﻟﻤﻨﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﮐﻔﻦ
ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ
ﺩﺭﺱ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴ
ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﻭﻓﻼﺣﺖ، ﺑﻨﺪﮔﯿﺴﺖ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﻝ ﻭﻗﻮﻋﺶ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻃﻠﻮﻋﺶ
- ﺑﺎﺯ ﻣﺤﺮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻝﻫﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﺍﺯ
ﻏﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﺩﻝ ﺯﻫﺮﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﺎﺯ ﻣﺤﺮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪ ﺍﺯ
ﻋﻄﺶ ﺧﺎﮎ ﮐﻤﺮﻫﺎ ﺷﮑﺴﺖ
ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﺸﻨﮕﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺖ
ﺩﺟﻠﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺷﺪ ﺩﻝ ﺻﺤﺮﺍ ﺷﮑﺴﺖ
ﻗﺎﺳﻢ ﻭ ﻟﻴﻼ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺷﺪﻧﺪ
ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻏﻤﻲ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺷﮑﺴﺖ
ﻣﺤﺮﻡ ﻣﺎﻩ ﻏﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺎﻩ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ
ﻣﺤﺮﻡ ﻣَﺤﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﺁﺏ ﻃﻼ ﻧﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻗﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ
ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﮐﻨﻴﺪ
ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻣﻪ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺎﻭﻳﺪ ﺷﻮﻳﺪ
ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺗﮑﻴﻪ ﺑﺮ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ
ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺑﺎﺩ
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺍﻯ ﺁﺏ ﻓﺮﺍﺕ ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻣﯿﺎﯾﻰ؟
ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭﻟﻰ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺻﻔﺎ ﻣﯿﺎﯾﻰ،


ﺧﻮﺩﺭﺍ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪﻯ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺧﺸﮑﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦ،
ﺩﯾﮕﺮﺑﻪ ﭼﻪ ﺭﻭﯾﻰ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﻣﯿﺎﯾﻰ؟


ﺗﺎ ﺩﻝ ﺯ ﻏﻢ ﺗﻮ ﮔﺸﺖ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺣﺴﯿﻦ
ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻢ ﺗﻬﯽ ﻧﮕﺸﺖ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺣﺴﯿﻦ


ﻋﻤﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﮔﺎﻫﻢ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺩﺭﯾﺎﺏ ! ﺣﺴﯿﻦ

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




طرف اومد جلو بهم گفت:
مگه شما نمیگین سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم؟
گفتم:
بله میگیم.
حالا منظورت چی هست از این سوال؟
گفت:
پس چرا این همه محکم به سینه خودتون میکوبید؟ باید دشمنای امام حسین رو محکم بزنین
بغض گلوم رو گرفت، گفتم:
آخه دم دست ترین دشمن امام حسین هوای نفس خودمونه
ما به سینه مون میکوبیم تا اول از همه خودمون رو سرزنش کنیم که چرا نتونستیم سربازی باشیم برا صاحب الزمان(عج)
ما قبل از هر دشمنی می خوایم با هوای نفسمون بجنگیم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مجلس عزاداری و روضه خوانی

 

مجلس اول

شب اول
حضرت مسلم علیه السلام


1. مناجات با امام زمان-سید مهدی میرداماد
هردم كه هست ديده و دل همنشين نور
يعني تو از كنار دلم كرده اي عبور
وقتي دلم به لرزه درآيد ز نام تو وقتي ميگم يا صاحب الزمان راست راستي دلم ميلرزه ،
وقتي دلم به لرزه درآيد زنام تو
يعني حلول كرده اي اي آشنا زدور
هرصبح و شام ياد مني اي حبيب ، اصلا شك نكن عين روايته فرمود :انا غير لمهملين لمراعاتكم ولا ناصين لذكركم
هرصبح و شام ياد مني اي حبيب ،
حيف من بي خيال ياد توام بي خيال نور ، مولا جانم
از بس گناه ميكنم انگار غافلم ، غافل از چي ؟
فرقي نميكند كه تو نزديكي يا كه دور . غريبه نيست فكر نكني اين حرفا مال ماه رمضونه قربون اشك چشاتون برم اين حرف مال محرمه اصلا سبب آمرزش و مغفرت صاحب محرمه . مگه نيست رحمت الله الواسعه . فكر نكني الانجاش نيست اتفاقا الان جاشه . ميخوام همين الان هرچي زنگار تو دلته بريزه . هفتاد سال خدا داشت بنده شو عذاب مي داد يه مرتبه دستور رسيد اين بنده رو آزاد كنيد بره ملائك گفتن خدا اين همه عذاب حالا ميگي برو چي شد؟ چيكار كرد ؟ چه عملي رو كرد؟ چه حرفي زد كه اينجوري يه دفعه مورد عفو قرار گرفت . خدا ميگه اين بنده بعد هفتاد سال تازه فهميد چي بگه .. گفت خدا اجازه بده من يه جمله بگم گفتم بگو ديدم دربين آتيشا يه ناله ميگه الهي بالحسين اسم حسينمو آورده حالا يادت دادم اشك چشاتو بمال كف دستت . نميبينم چشم بي اشك الحمدلله شب اول . عاشورا ميخواي چكار كني نميدونم دستتو بيار بالا شب اول محرم بالحسين الهي العفو … الهي العفو…
من در غم تو وصله ناجورم اي دريغ …
تووصل ميكني دل ما را به خود چه جور ، يه سالمو اگه نگاه كنم وصله ناجورم .بي برو برگرد كاراي يه سالمو ببينم به شما نميخورم اما وقتي محرم مياد تو منو به خودت وصل ميكني … ميگي بيا بيا يه پيرهن سياه تنت كنم . بيا مادرم قرآن گرفته از زير قرآن رد شو برو تو هيئت … بيا مثه خودم شو بيا ده روز با خودم گريه كن … بيا يه جايي برو همه دارن ناله ميزنن … تو هم خودتو بنداز وسط ناله كنا .. ها … اونايي كه يه ساله منتظرن .. يه نفس عميق بكش با امام زمانت بگو آي حسين …. حسين … اي تشنه لب حسين … عشق زينب حسين …. صداتو الان خرج كن فردا شب معلوم نيست باشي … اي بي كفن حسين …


روضه خوانی - سید مهدی میرداماد
السلام عليك يا سفير الحسين عليه السلام
خيلي اين آقا مقام و منزلت داره،من سه چهار فراز از زيارت شو نوشتم،طولانيه،زيارت مأثوره ي از امام ِ،خيلي قشنگ و زيبا و پُر معناست
السلام علي اول الشهداء و سيد السُّعداء،آقاي سعادتمندان،
السلام علي الهادي بنفسه و مهجته،كسي كه همه ي وجودش رو برا امامش عطا كرد و داد،همه جونش و همه سرمايه اش رو،
السلام علييك ايها الشهيدُالفقيه المظلوم ،فقيه،مسلم مگه كم كسيه،داماد اميرالمؤمنين ،خواهر ابي عبدالله رو گرفته،ابي عبدالله دايي بچه هاي مسلم ِ،مسلم بن عقيل سردار كنار دست امام مجتبي بوده،توي صفين ميسره لشكر(جناح چپ) دستش بوده،مورد اعتماد بوده،بالاتر از اينها،مرحوم صدوق تو أمالي نقل مي كنه،مي گه:يه روز امير المؤمنين اومد محضر رسول خدا(ص)،سئوال كرد آقاجان شما به برادر من علاقه داريد يا نه؟پيغمبر فرمود آره علي جان به دو دليل عقيل و دوست دارم،دليل اولش اينه برادر تو است،فرزند ابوطالب ِ،دليل دومش بيچاره مي كنه آدم رو،اصلاً مي موني سر سفره كي هستي،دليل دوم علي جان عقيل رو دوست دارم چون يه پسري داره،اين پسر در راه محبت پسر تو كشته مي شه،علي جان دوستش دارم،پسرش فدايي پسر تو است،قبل كربلا،اين خبرها نيست،پيغمبر داره روضه مي خونه،خيلي گوش بده،عبارت عجيبه سه تا نكنه داره،نكته اول:پيغمبر فرمود علي جان،اهل ايمان بر اين پسر گريه مي كنند،الله اكبر،استنباط مي شه كرد،نشانه ي ايمان يكي گريه بر مسلم ِ، ديگه،پيغمبر فرمود:مؤمنين براش گريه مي كنن،دوم علي جان،اين مسلم فرشتگان خدا بر او صلوات و درود مي فرستند،بعد عجيبه،مي گه به اينجا كه رسيد،پيغمبر شروع كرد گريه كردن،عبارت عجيب حديث اينه، مي گه:اون قدر گريه كرد،حتي جرت دموع علي صدره،پيغمبر لولاک لما خلقت الافلاک،مي گن اينقدر برا مسلم گريه كرد،اشكاش رو سينه اش چكيد،اين مسلمه با اين عظمت با اين مقام،حالا من و تو اومديم از مسلم عاشقي ياد بگيريم،از مسلم فدا شدن برا امام زمان ياد بگيريم،اومديم از مسلم ياد بگيريم،آدم وقتي مي خواد خودش رو خرج امامش كنه،بايد بدون كم و كاست،مي خواي ياد بگيري بسم الله:
بنويسيد مرا يار اباعبدالله
اولين بنده ي دربار اباعبدالله
منتظر مانده ي ديدار اباعبدالله
من كجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خريدار اباعبدالله
عشق بازي رو ياد بگير
عاشق آن است كه ديدار كند يارش را
بارها جان بدهد ديد اگر يارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
شب اول ِ،من از اول مجلس منتظر بودم اين اسم بياد،آخه با اين ا
سم امشب گره باز مي شه،تو هم منتظري نشون بده
عاشق آن است كه ديدار كند يارش را
بارها جان بدهد ديد اگر يارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
فاطمه پيش خدا پيش برد كارش را
هر كه اوفتاد پي كار اباعبدالله


اونايي كه تو اين دهه همه ي كاراتون و مي زاريد كنار،مي گيد كار فقط كار حسين،فعلاً مهمتر از همه دنيا حسينه،فاطمه اون دنيا مي گه،همه رو رها كن ،دست اين رو من بگيرم،اين محرما همه چيزش تعطيل بود،فقط حسين
مانده از جلوه ي والاي تو حيران مسلم
جان خود ريخت به پاي تو به يك آن مسلم
عيد قربان شهان، هست فراوان مسلم
من به قربان تو نه جان هزاران مسلم
تازه قربان علمدار اباعبدالله
قبل از آنكه بيايد خبرم را ببريد
كمك كنيد شب اول ِ،خبر دادن،تو منزل ثعلبيه به امام حسين عليه السلام گفتند:آقا مسلم تو رو تو كوفه كشتند،حضرت گريه كرد،گفت:مسلم پسر عموي من بود،سفير من بود،مورد اعتماد من بود،
قبل از آنكه بيايد خبرم را ببريد
زير پايش م‍‍ژه ي چشم ترم را ببريد
محضرش دست به دست اين جگرم را ببريد
گر سرم را و سر دو پسرم را ببريد
باز هستيم بدهكار اباعبدالله
اين كه چيزي نيست،خودم فدات حسين،زن و بچه ام فدات حسين،آخ گريه تو به من مي گه،روضه ام الان وقتشه
وقت حجران به گريبان چه نيازي دارم
به دل بي سر و سامان چه نيازي دارم
به لب پاره به دندان چه نيازي دارم
به سر شانه ي اينان چه نيازي دارم
تا سرم هست به ديواراباعبدالله
آي حسين…
با همه ي مقاومتش،با همه ي سرداري و دليريش،بهش نيرنگ زدن،اَمان نامه ي دروغين بهش دادن،گودال سر راهش كندن،و اِلا به اين راحتي مسلم و نمي تونستن بگيرند،گفتم: گودال،ياد چي مي افتند بعضي ها،اصلاً رسم اين كوفيا همين بود،مي خواستند يكي و گير بندازند،سر راهش گودال مي كندند،چيه؟يه گودال تو رو اين جوري به هم مي ريزه،من رد شم،اصلاً بنا ندارم اين جوري روضه بخونم شب اول،مي خوام بگم اين مسلم،آقايي است كه در راه ولي خدا اول فدايي قرار گرفت،قربونش برم،مادر ما زهرا هم اولين فدايي علي است،اما زهرا كجا،مدينه كجا،كوفه كجا،هر دو اول فدايي اند،ناله دارا،شب اول روضه ام همينه،مي خوام بگم اين كلمات برات آشناست يا نه،اين كلمات هم روضه مسلم رو در بر ميگيره،هم روضه ي مدينه رو،من فقط يه كلمه رو ميگم رد مي شم،هركي ناله داره،اين كلمه ها مشتركه،مي خوام بگم:اوليش كوچه است،دومي اش آتيشه، ريسمانه،تازيانه است،لااله الا الله،يه چيز ديگه بگم ناله دارا، چند نفر به يه نفره،تو كوفه ام چند نفر ريختند،نتونستند مسلم و دستگير كنند، اما مردم مسلم يه مرد جنگيه،يه سردار خستگي ناپذيره،اما مادر ما زهرا،يه مادر باردار بود،هجده ساله بود،يازهرا…….


روضه خوانی - سید مهدی میرداماد
شب اول،ببين عزتُ،هر كجا مي خوان روضه ي حسين عليه السلام شروع كنن،با مسلم شروع مي كنن،دروازه ورود به محرم روضه ي اين آقاست،اولين شهيد اين هفتاد و دو نفر مسلم ِ،اين عزت نيست؟اين مزد نيست؟سلام خدا به اين آقا،خيلي نمي خوام شب اول اذيتت كنم،اما دلم راضي نمي شه از شب اول بگذرم،هي به خودم ميگم مراعات كن،صدا رو نيگه دار،ده شب مي خواي ناله بزني،بعد به خودم ميگم از كجا معلوم فردا شب بيام،از كجا معلوم امشب شب آخر محرمت نباشه،آقا جان بذار يه جوري گريه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خيلي اين غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور مي كردم،گفتم ديگه نمي خواي روضه بخوني،از بس كه اين غزل،مرثيه حرفشو قشنگ مي زنه،ببين اين آقا چقدر غريب شده،خيلي سخته آقا غربت،اونم براي يه مرد،اونم تو يه شهر غريب
دل اين شهر براي نفسم تنگ شده
زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خيلي مسلم حسين رو دوشت داشت،خيلي به آقا ابي عبدالله علاقه داشته،بي خود نيست به اين درجه رسيده
دل اين شهر براي نفسم تنگ شده
شما هايي كه جلو ميشينيد،خيلي وظيفه تون سنگينه،نبايد همين جوري بشيني،من معتقدم تو روضه ابي عبدالله همه بايد كمك كنند،يكي ناله بزنه،يكي گريه كنه،يكي زبون بگيره،يكي زمزمه كنه،بخدا قسم هركي كه رفته،هركي كه اين محرم دستش كوتاه شده،اين جمله جمله ي مشتركي بين همه ي رفته هاي زير خاك،وقتي مي بينيشون ،همه مي گن اي كاش ما يه بار ديگه بيايم يه حسين ديگه بگيم،اي كاش زنده بشيم يه محرم بيايم يه گوشه برا حسين گريه كنيم،اون وقت تو راحت از دست بدي جفا كردي،شب هاي ديگه مياي جلو بايد با همه ي وجودت ناله بزني.


دل اين شهر براي نفسم تنگ شده
جان من كوفه ميا كوفه دلش سنگ شده
خوب گشتم همه جا را خبري نيست نيا
همه شادند آخر دوباره خبر جنگ شده
آب و جارو شده اين شهر براي سر تو
آقا جان نمي دوني چه خبره تو اين كوفه،يكي داره شمشيرشو آماده مي كنه،يكي داره نيزشو تيز مي كنه،
آب و جارو شده اين شهر براي سر تو
كوچه هاشان همه پاكيزه و كم سنگ شده
هركي سنگ پيدا ميكنه،بيايد بريم كربلا،يكي داره مياد،حسين
همه جا صحبت از غارت اموال شماست
بخدا بيعتشان حقه و نيرنگ شده


چه بيعتي،هجده هزار نفر،شوخي نيست،بخدا امشب و شب هاي ديگه بياييد،فقط گريه نباشه،هجده هزار نفر بيان بيعت كنن،اون وقت برگردي بعد نماز مغرب،ببيني هيچكي نيست،يه مرد نبود اين آقا رو راه بده تو خونش،اين آقا خيلي مظلومه رفقا،برا مسلم مايه بذار،خيلي ها به ما مي گن،چرا شب اول مسلم مي خونيد؟براي اينكه اين آقا خيلي مظلومه،دو نفرند تو شهداي كربلا، كه تو زيارت نامه شون اومده،اشهد انك مظلوم،دو نفرند كه اشاره به مظلوميتشون شده،يكي مسلم،يك هم عباس،مي دوني چرا اين دو نفر مظلومانه شهيد شدند،چون اين دو نفر،چند نفر يكي جنگيدند، هر دونفر به آب هم رسيدند،آب نخوردند،هجده هزار نفر ميان بيعت كنند،يه مرتبه صحنه خالي بشه،آي رفيق يه جمله بگم وسط روضه،امر دارم وسط روضه ميگم،نگي خيلي حاشيه ميري،آي رفيق،آي جوون بيعت با اين آقا مال زمان مسلم نبود مال الان هم هست،الانم اگه مي خواي جزو سپا كوفه نباشي،بايد بدوني زير خيمه ي حسين بايد جات و نگه داري،يه كاري نكني بري جزو كوفي ها،برگشت پشت سرش رو نگاه كرد،غريبانه بلند شد،تو كوچه هاي كوفه،از اين كوچه به اون كوچه،هي دست رو دست مي زد،الهي دستم بشكنه،چرا نوشتم به حسين بيا،اينها چه مردمي هستند،هي از اين كوچه به اون كوچه،خسته شد پشت در يه خونه سر به ديوار گذاشت،پير زن در و باز كرد،ديد يه آقاي قد بلند،محاسن ،هيبت،كسي بود برا خودش مسلم،آقا چرا اينجا ايستادي،چيزي مي خواي اين وقت شب،مي خواي برات آب بيارم،از سر و وضعت پيداست آشفته اي،تشنه اي،يه مقدار آب براش آورد،گفت:مي تونم ازتون يه سئوالي بكنم،شما مگه تو اين شهر خونه نداريد،گفت نه من تو اين شهر غريبم،آخ غريب آقا،گفت:چرا غريبيد،اين وقت شب تو كوچه هاي كوفه چيكار مي كني،گفت:منو مي شناسي،گفت نه آقاجان،گفت: من سفير حسينم،من مسلم بن عقيلم،تا گفت من مسلمم،طوئه كه وجودش مملوء از محبت ابي عبدالله بود،دست و پاشو گم كرد،گفت:خوش اومدي آقا،جوونم فداي شما،عجب سعادتي در خونه ي منو زده،شما كجا خونه طوئه كجا؟دروباز كرد،گفت:آقا قدم رو چشماي من بذاريد،من خيلي به ارباب شما علاقه دارم،من از شيعيان شما هستم،مي توني امشب منزل من باشي،اومد وارد خونه طوئه شد،چي كار كرد اين زن كه تو تاريخ اسمش موند،چه پذيرايي از جناب مسلم كرد،ظاهراً وضع خونه ايش خوب بوده،بهترين اتاق و در اختيار مسلم گذاشت،بهترين پذيرايي رو از او كرد،اما ديد اين آقا لب به غذا نمي زنه،هي غذا براش مي اورد،هي مي گفت:مياي لااقل زينب و نيار،چي مي گي؟لااقل مي آي،علي اصغر و نيار،اصلاً مي ديد اين آقا تو يه حال و هواي ديگه اي است،لااقل مي آي رقيه رو نيار،اي واي اي واي،خيلي طول نكشيد،تا فهميدن مسلم تو خونه ي طوئه است،ريختند دور وبر خونه ،خونه رو از چهار طرف،محاصره كردند،مي دونند،اومدن كي و ببرند،گرفتن شير كار سختيه،اونم شيري كه عموش علي است،تا ريختن در خونه،من خيلي سعي كردم نرم تو اين فضا،ولي يه طرف دلم مي گه شب اوله ديگه،شب اول از حضرت زهرا نگيم نمي شه،شب اول از مادرمون كمك نگيريم نمي شه، شب اول اونم اين همه بچه سيدا دور منبر،بچه سيدا يادشون نره فردا شال بندازن،تا طوئه فهميد اومدن دم در،به مسلم گفت:غصه نخوري، من خودم مي رم دم در،همچين كه اومد بره دم در اهل كنايه،مسلم گفت:كجا داري ميري؟ تو يه زني،اينها عقل ندارن،اينها مروت ندارن،شايد مي خواست بگه،يه زن رفت پشت در،براي همه عالم بسه،كسي حيا كنه،نه تا فهميد زهرا پشت دره،رفتم توي روضه بذار بگم،خودش تو نامه اي كه به معاويه لعنت الله عليه نوشت،گفت:تا فهميدم فاطمه پشت دره،برگشتم عقب ،گفتم :نه،من با زهرا كاري ندارم،اما ياد علي اوفتادم، شب اول چي دارم مي گم،اومدم پشت در چنان لگدي به در زدم،صداي شكستن استخانهاشو شنيدم،كجا مي ري طوئه،بذار من برم،رفت مسلم گفت: چنان بلايي سرشون بيارم،كه يادشون بيافته من برادر زاده ي علي ام،اومد،اگه عموم علي نتونست كاري كنه،دستش بسته بود،من كه دستام بسته نيست،اگه ايستاد جلوش چشماش فاطمه شو زدند،محكوم به صبر بود،من كه محكوم نيستم،دماري در بيارم،نمي دونيد چكار كرده،بريد تاريخ رو بخونيد،بريد بخونيد،كاري كرد مسلم،مي ريختن ده نفري دورش،مي گرفت پرت مي كرد،رو پشت بوم ها،اين جوري،كاري كرد،كه لشكر هرچي مي رفت جلو،لت و پار برمي گشت،نانجيب صداش بلند شد،گفت چه خبره؟مگه يه نفر اين قدر لشكر مي خواد،بريد كار مسلم رو بسازيد،يكي از اين كوفيا گفت:چي داري مي گي؟اين جمله ي تاريخه،گفت:فكر كردي ما به جنگ يكي از بقال هاي كوفه مي ريم،اين مسلمه اين سفير حسينه،اين نمي شه تنهايي باهاش،مبارزه كرد،زنها بالا پشت بام ها نيزه آتيش مي زدند،مي ريختند،هركي هرچي تونست انجام داد،مسلم رو نتونستند بگيرند،آخرشم اين آقا رو با نيرنگ،به دام انداختند،يه چاله اي درست كردند،روش و پوشوندند از ني،كشوندنش سمت چاله،انداختنش تو اين چاله، دستاشو بستند،ريسمان به گردنش انداختند،كشوندنش تو كوچه هاي كوفه،ديدن هي زير لب داره مي گه حسين،يه نشوني بدم،اول اوفتاد تو گودال،بعد سرش رو بريدند،اربابشم اول اوفتاد تو گودال،همه بگيد حسن…..اما يه فرقي داشت،مسلم با اربابش يه فرقي داشت،مسلم و از بالاي دارالاماره انداختند،پاهاشو بستند به اسب،تو خاكها و تو كوچه ها كشيدند،فقط اسبها پاهاشو كشيدند،اما حسين و اسب ها رو بدنش رفتند،همه بگيد حسين…….خدايا به حق اين آقا توفيق شهادت در ركاب اقا امام زمانمون به ما عطا بفرما


مجالس بعدی در پستهای بعد….

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شخصی از خدا دو چیز خواست……
یک گل و یک پروانه……
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود……
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد……
چند روز گذشت……
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد……
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید………
خارهای امروز گلهای فردایند……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




استاد بزرگوار حضرت آیت‌الله حاج آقا حسن صافی اصفهانی قدّس‌سره داستانی را نقل می کردند که بسیار شنیدنی و عبرت آموز است:
 
در کربلای معلّا یکی از علما که به علوم غریبه آگاهی داشته است، تصمیم می‌گیرد که به وسیله علم جفر خود را به امام عصر (سلام‌الله‌علیه) برساند. در نتیجه در داخل یکی ازغرفه های صحن امام حسین‌ (سلام‌الله‌علیه) به محاسبات این علم می‌پردازد.
  پاسخی که دریافت می‌دارد این بوده است که امام داخل صحن با پیرمردی قفل‌ساز در حال صحبت هستند و گل می‌گویند و گل می‌شنوند. تردید می‌‌کند مبادا فلان قسمت از برنامه را اشتباه کرده باشم. بار دوم و سوم نیز حساب می‌کند و نتیجه همان می‌شو د
در این هنگام عزم خود را بر دیدار جزم می‌کند که هر چه بادا باد. می‌بیند آری امام (علیه‌السلام) در همان زاویة صحن که به وسیله آن علم درک کرده است، با آن مرد قفل‌ساز مشغول گفتگو هستند. چون می‌بیند که آقا در حال خداحافظی هستند، رو به امام به سرعت حرکت می‌کند.
امام (علیه‌السلام) از آن پیر‌مرد خداحافظی کرده و رو به سوی ایشان می‌آیند. و وقتی با او رودررو قرار می گیرند، می‌فرمایند: «فلانی تو هم مثل این پیر مرد قفل ساز شو تا من به سراغ تو بیایم» و از کنارش می‌گذرند.
این عالم می‌گوید: همان وقت به سراغ این پیرمرد قفل‌ساز رفتم تا او و رفتار و روحیاتش را شناسایی کنم. از او پرسیدم: این آقایی که با ایشان صحبت داشتی، که بود؟ در پاسخ گفت: تا آن جا که می دانم آقا سیدمهدی، فرزند مرحوم آقا سیدحسن، هستند که پدرشان هم به رحمت خداوند رفته است. از نوع جواب او به زودی متوجه شدم که آقا خود را به او معرفی کرده‌اند، ولی این بنده خدا متوجه نشده است که ایشان امام‌عصر (سلام‌الله‌علیه) هستند. نزدیک بود او را از حقیقت امر آگاه سازم، ولی به خود آمدم که اگر این کار صلاح این بندة خدا بود، خود آقا به او توجه می‌دادند. ازحالات آقا و زمان آشنایی او با آقا و غیره پرسیدم… دقت کردم ببینم که این پیرمرد چه ویژگی خاصی دارد که امام مرا به آن دعوت فرموده‌اند
عاقبت دریافتم که در کنار تقید ایشان به مسائل شرعی و کسب حلال؛ بارزترین ویژگی اخلاقی او این است که سخت به قول و قرارش با مردم پایبند است و اگر می‌گوید قفل شما فلان موقع آماده است، آن را حتماً سر وقت و شاید زودتر آماده کرده است.
مراعات ظرافت‌های اخلاقی بی‌تردید در تکامل انسان سالک، نقشی جدی و اساسی دارد. چنانچه سهل‌انگاری در امور اخلاقی نیز تنزل‌آور و دورکننده از مقام قرب الهی است. 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
1. مطیع هوی و هوس: شیطان عمل بدش را برای او زینت داده و بر قلب او پرده‌ای كشیده كه خیر و شر را تشخیص نمی‌دهد و همیشه مانند انسان های جاهل و نادان فكر می‌كند، «إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُس1ُ
آنان جز از گمان های بی‌اساس و از هوای نفس پیروی نمی‌كنند».
 گاهی آن چنان مطیع نفس اماره هستند كه عقل هیچ كاره می‌شود و تمام امور به دست هوی و هوس و نفس اماره است.
 لذا حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید:
«كم من عقل اسیرٌ تحت هوی امیر؛ 2 پس بسیار عقل‌ها و خردها كه شهوات بر آن ها حكومت می‌كند».
 
گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر می‌رود و تابع خواست های نفس افسار گسیخته می‌شود كه هوی و هوس او معبودش می‌شود. «أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ؛3 آیا دیدی كسی را كه هوس های خود را خدای خود قرار داده است.»
 
2. كینه توزی و دشمنی: در جریان قتل هابیل به دست قابیل خداوند می‌فرماید: «فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله؛4 نفس سركش كم كم او را به كشتن برادرش ترغیب كرد و (سرانجام) او را كشت»
 
گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر می‌رود و تابع خواست های نفس افسار گسیخته می‌شود كه هوی و هوس او معبودش می‌شود
 
3. تشبیه فرمان بر نفس به سگ: «… وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَث ذَّلِكَ …» ؛5
  او از هوای نفس پیروی نمود سرگذشت او همانند داستان سگ است كه اگر به آن حمله كنی زبان از دهان بیرون می‌آورد و اگر رهایش نمایی باز زبانش را خارج می‌سازد.»
 
اگر انسان دنبال هوی و هوس و نفس اماره برود و از خدا غفلت كند از اوج تكامل الهی سقوط می‌كند چنان که بلعم با عورا كه این آیه درباره او نازل شده است گرفتار هوای نفس شد و از آن مقام والا تنزل كرد به طوری كه خداوند او را به سگ تشبیه نموده است.
  او به جای این كه از علوم و دانش خویش برای رشد استفاده كند به پستی گرایید و بر اثر پیروی هوی و هوس مراحل سقوط را طی كرد
 خداوند هم او را به سگ تشبیه می‌كند كه اگر به او حمله كنی دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود و اگذاری باز چنین است،
 او بر اثر شدت هواپرستی یک حالت عطش نامحدود به خود گرفته كه همواره به دنبال دنیا پرستی می‌رود.6

1 . نجم/ 23.
2. نهج البلاغه، كلمات قصار، 211.
3 . جاثیه/ 23.
4 . مائده/30.
5. اعراف/ 176.
6 . تفسیر نمونه، همان، ج 7، ص 1

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





مرحوم آيت الله مجتهدي تهراني (رحمة الله علیه) می فرمودند : يک روز ، پس از اقامه نماز پشت سرآيت الله مدني، ديدم که ايشان شديدا دارند گريه مي‌کنند رفتم پيش آيت الله مدني وگفتم:

ببخشيد، اتفاقي افتاده که اين طور شما به گريه افتاده‌ايد؟ ايشان فرمودند:يک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ديدم که به پشت سرمن اشاره نموده وفرمودند: « آقاي مدني! نگاه کن! شيعيان من بعد از نماز، سريع مي‌روند دنبال کار خودشان و هيچکدام براي فرج من دعا نمي‌کنند. انگارنه انگار که امام زمانشان غايب است!» ومن ازگلايه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گريه افتادم.


( کتاب مهربان‌تر از مادر ، حسن محمودی ، انتشارات مسجد مقدس جمکران)

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت





 یکی از سوالات مطرح شده در خصوص عزاداری این است که نظر مراجع در مورد برهنه شدن در سینه زنی چیست؟
 پاسخ:
آنچه در روايات فراوان مورد سفارش و تأكيد است عزاداري و محزون و گريان بودن در مصيبت شهادت و مظلوميت و فقدان اولياي الهي به ويژه سالار شهيدان، امام حسين(ع) است. شكل عزاداري و چگونگي آن به حسب عرف و عادت و مراسم و فرهنگ جامعه اي مختلف است و در روايات بر شكل خاصي از آن تأكيد نشده است. لخت شدن در مراسم عزاداري كه در بعضي جاها معمول است تابع همين عرف و عادت است و داراي فضيلت و ارزش خاصي نمي باشد و هيچ گونه تأكيدي بر آن نشده بلكه در جاهايي كه اين مراسم در معرض ديد و تماشاي خانم ها مي باشد، ترك اين كار و با لباس عزاداري كردن بدون شك بهتر و مناسب تر است. بلكه اگر كمك به گناه باشد جايز نيست.
 نظر مراجع:
 حضرت امام و آيت الله فاضل: اگر لخت شدن باعث مفسده نباشد، اشكال ندارد و بر زنان واجب است از نگاه كردن به بدن نامحرم اجتناب كنند.
(امام، استفتائات، ج 3، سؤالات متفرقه، س 46؛ فاضل، جامع ‏المسائل، ج 1، س 2163 و 2165.)
 امام خامنه اي: در صورتى كه نامحرم نباشد و مستلزم مفسده نباشد، برهنه شدن و سينه زدن جايز است ولى مناسب است با لباس عزادارى انجام بگيرد.
 آيت الله مكارم: احتياط واجب آن است كه مردان از اين كار خوددارى كنند.
(مكارم، استفتائات، ج 2، س 765.)
 آيت الله تبريزى: اشكال ندارد
.(تبريزى، استفتائات، س 2004 و tabrizi.org، لخت شدن عزاداران.)
 آيت الله صافى: اگر در معرض ديد زنان نامحرم نباشد، اشكال ندارد.
(صافى، جامع‏ الاحكام، ج 2، س 1597.)
 آيت الله بهجت: بنابراحتياط واجب بايد بدن خود را از نامحرم بپوشاند.
.(بهجت، توضيح‏ المسائل، م 1937.)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چند نکته از هزاران(استاد الهی):
  ارزش بين الطلوعین و سحر:
  همه ی سرمایه ی ما یکی سَحَر است یکی بین الطلوعین . اگر این دوتا از بین رفت ، آن روز روزی است که به سختی شب میشود و آن روز بی برکت خواهد بود.
  ولو شده 10 دقیقه قبل از اذان صبح بلند شوید ؛ حتی شده دوتا صلوات بفرستید.
  هر کار خیر و خوبی داشته باشید در مقایسه با سَحَر و بین الطلوعین مثل نقره است در مقابل طلا.
  خودتان را برای دین پیغمبر صلّی الله علیه و آله به سختی بیاندازید . یکی از این سختی ها ، نماز صبح است ؛ دیگری نماز شب است.
راهی برای گناه نکردن
امان نامه از گناه…
 امیــرالمـومـنین علی ع فرمـودند:

 هر کس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و سوره توحید را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمیشود، هر چند شیطان به سوی او طمع کند.
 «ثواب الاعمال، صفحه 341»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
رسول اکرم(ص) از جبرییل سوال کردند:
آیا فرشتگان نیز خنده میکنند؟
جبرییل گفت:
بله؛
وقتی زن بد حجابی میمیرد و بستگانش او را در قبرمیگذارند و روی آن را با خشت وخاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود،
فرشتگان میخندند و میگویند:
تا وقتی که جوان بود وبا دیدنش هرکسی را فریب میداد،
بستگانش غیرت بخرج ندادند ،
ولی اکنون که مرده او را میپوشانند.
 (المواعظ العددیه صفحه ۱۴۴)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی
خویش را در منجلابی از گنه انداختی
هرچه تو بد کرده ای من پرده پوشی کرده ام
این منم که دوستت دارم ولی نشناختی


آنقدر دلواپست بودم که دور از من شدی
بردی از یادم به دنیای خودت پرداختی
تنگ یا رب گفتنت بود این دلم بی معرفت
کاش چشمی سوی من یک لحظه می انداختی


هی تو را خواندم بیایی بین آغوشم ولی
پشت کردی بر من و بی وقفه هی می تاختی
من فقط خیر تو را میخواستم ای بی وفا
با همه دنیا به غیر از عاشق خود ساختی…


یک بغل احسان برای تو مهیا کرده ام
گرچه بد بودی ولی باتو مدارا کرده ام

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایت الله بهجت (ره)
از دین دست برداشتیم تا دنیای ما بیشتر و بهتر شود، علاوه بر این که از معنویات پایین آمدیم، به ضرر دنیای ما تمام شد و همه‌ خیرات از دست ما رفت؛ غافل از این که سرچشمه‌ همه‌ خیرات او است، و از ناحیه‌. او باید به ما برسد، و حتی حلال و حرام را باید او تعیین و تقسیم کند و اجازه تکوینی بدهد؛ زیرا: “یُضِلُّ اللهُ مَن یَشاءُ و یَهدی مَن یَشاءُ"(يك) “هر کس را بخواهد، گمراه و یا هدایت می‌ کند.” هر چند هدایت و اضلال خداوند گزاف نیست. می‌ خواستیم با گناره‌ گیری از معنویات و دوری از دین در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از این که شرط رسیدن به مادیات بی‌ دینی نیست. و گرنه هر فرد بی‌ دینی باید متمول و ثروتمند می‌ بود. پس سعی کنیم خود را به حرام نیندازیم. بزرگان ما از حلال اجتناب می‌ کردند، حداقل ما از حرام اجتناب کنیم.
1. سوره‌ مدثر، آیه‌ 31
همان، ج 2، ص 399.

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




از ره دور خبر می آید
کاروانی زسفر می آید
راه این قافله را باز کنید
دختر شاه ظفر می آید


معجری را که به سر پوشیده
به رقیه چقدر می آید
آب و آیینه بیارید همه
مادری با دو پسر می آید


وارث رزم حسن عبدالله
مثل بابا به نظر می آید
قاسم از بس که شهادت طلب است
از لبش شهد شکر می آید


مشک ها را همه پر آب کنید
کودکی با لب تر می آید
قمر قافله ی هاشمیان
از پس ابر به در می آید


چقدر کرب وبلا دل گیر است
از غمش حوصله سر می آید
وای از حال یتیمی،وقتی
از لبش خون جگر می آید


حرمله در پی صیدش دارد
با سه تا تیر سه پر می آید

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و… خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد
اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى كنیم به این دلیل است كه آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا كه پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلكم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این كه خودِ اهل سنت گفته اند كه منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى كسى است كه در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلكه براى تمام أزمنه و كل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر كجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





داوود برقی می گوید : من در خدمت امام صادق علیه السلام بودم که ایشان آب طلب کردند . پس از آنکه آن
را نوشیدند دیدم که بغض گلویشان را گرفت و چشمانشان پر از اشک شد و سپس به من فرمودند : ای داوود
نفرین خداوند بر قاتل حسین هر بنده ای که آبی بنوشد و از حسین و خاندان او یاد کند و بر قاتل وی نفرین
فرستد خداوند در پرونده وی صد هزار نیکی بنویسد و هزار بدی از آن پاک کند و مقام او را صد هزار درجه بالا
برد و گویا صد برده آزاد کرده باشد . خداوند چنین بنده ای را به روز واپسین با دلی خنک محشور می گرداند
منبع : کافی ج 6 ص391

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 ثواب وضوی قبل از خواب

 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده اند:
« هر کس به هنگام خواب با وضو به رختخواب رود،تا زمانی که از خواب برخیزد،ثواب شب زنده داری و مناجات به او می دهند».
«وسائل الشیعه جلد 1 »
 تاکید پیامبر(ص)به گرفتن وضو قبل از خواب:

 1. کسی که با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.»
(وسائل الشیعه، ج 1، ص 266)
 2. کسی که با وضو بخوابد، بسترش تا صبح مسجد و خوابش نماز او است و اگر کسی بدون وضو بخوابد، تا صبح مانند مرداری است که بسترش قبرش است.»
(مستدرک الوسائل، ج 1 ، ص 42)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
1 3 4 5