✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
صدف حجاب


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

روان شناسی آنتروپولوژی، یعنی مردم شناسی
در جواب اين سوال میگوید:

آدم سالم ،آدميه كه با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستيز نيست،
نتيجتاً حضورش به آدم انرژى ميده!

بيشتر از اينكه انتقادگر باشه، مشوقه!

بيشتر از اينكه منفى باشه، مثبته!

بيشتر از اينكه متكبر باشه، متواضعه!

بيشتر از اينكه بخواد خودنمايى كنه، دوست داره در يك فضاى اشتراكى، ديگرانو ببينه و همينطور خودش ديده بشه!

با آدم سالم، شما بهترين بخش وجودتون بيرون مياد،

آدم سالم زيباييهارو ميبينه و به زبون مياره!

آدم سالم خوش خلق هستش، مزاح و طنز خوبى داره!

آدم سالم همونى هست كه ميبينى، فى البداهه است!

خلاقيت داره،
برخوردش محترمانه است،
حرمت شما حفظ ميشه،
ميتونيد به او اعتماد كنيد،
احساس امنيت كنيد!

آدم سالم كنترل نياز نداره،
تحقير نياز نداره،
تسلط نياز نداره!

آدم سالم با مجموعه رفتارهاش به شما احساسى رو ميده كه در حقيقت شما خودت رو مثبت تر و بهتر از انچه که هستی ببینی

این آدمها را در گوشه ای از زندگی حفظ کنید…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد، محو طبیعت می شود، کمتر سخت می گیرد، می بخشد،می خندد،می خنداند و با خودش در یک صلح درونییست،

او نه بی مشکل است نه شیرین مغز!

او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند.

او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !…
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ …
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ .
ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد
آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد
ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست
زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،
زندگی چقدر آسان است…
زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد،،،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ…
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ
قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم؟؟ تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بیفتیم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


 

می گویند یک روز شاگردان مرحوم بحرالعلوم رضوان الله علیه دیده بودند ایشان خیلی خوشحال است. چه شده آقا؟ یا خودشان فرمودند یا اینها سوال کردند. یک صفتی را فرمود. شاید یک نقلش بخل باشد. شاید یک نقلش ریا باشد. فرمود من فهمیدم ریا ندارم. خیلی است ها. من یادم هست که حاج آقای حق شناس نمی دانم ظهر بود یا شب بود که فرمود من دیشب یک زنجیر پاره کردم. این را کاملا یادم هست. احتمالا یک یا دوبار این را از ایشان شنیدیم. فرمود من یک زنجیر پاره کردم. یعنی چند سال؟ این بخش اینطور است. ببینید شما یک روزه می توانی به چشمت مسلط شوی.

اگر یک ذره اراده داشته باشی، یک ذره اراده داشته باشی، می توانی بر چشمت مسلط باشی و به نامحرم نگاه نکنی. از امروز تصمیم بگیری و دیگر به نامحرم نگاه نکنی.

از امروز تصمیم می گیری و دیگر به نامحرم نگاه نمی کنی. مثلا. خب می شود. اما برای اینکه من خیرخواه مردم باشم یا تواضع داشته باشم، یک ذره زحمت دارد و طول می کشد.

اما خوشبختانه اصلا ساختمان جهان این است. خوشبختانه شما می توانی. اگر همت کنی، می توانی.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

راحتی به جز رضای تو ندارم و منزلی به غیر از کوی تو نمی طلبم و سؤالی سوای قرب آستان تو نمی کنم .

روح و راحت من در مناجات تو . و دوای درد من در دست توست .

تویی سیرابی جگر تشنه ی من و تویی خنکی سوزش دل تفتیده ی من

تویی آرام جان غمناکم و شفای درد دل غمتاکم »

مناجات هشتم از مناجات خمسةعشر . سید الساجدین .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تفکر در مرگ ,, از بیان مولای متقیان حضرت امیرالمومنین (علیه السلام),,در نهج البلاغه
 

او را در سرزمين مردگان مى گذارند، و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند، حشرات درون زمين، پوستش را مى شكافند، و خشت و خاك گور بدن او را مى پوساند، تندبادهاى سخت آثار او را نابود مى كند، و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از ميان برمى دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند، و استخوانها بعد از آنهمه سختى و مقاومت، پوسيده مى شوند و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند، و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى كنند، اما نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه كنند. آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد؟ كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته ايد؟ و از راهى كه رفتند مى رويد؟ و روش آنها را دنبال مى كنيد؟ اما افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى پذيرد، و از رشد و كمال بازمانده، و راهى كه نبايد برود مى رود، گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى دانند بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزشهاى پرت كننده، و پرتگاههاى وحشت زا، و ترسهاى پياپى!
نهج البلاغه خطبه 82

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کارگردان دنیا خداست!
مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست،
سالم است یا بیمار!
مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است. امیدوارم خوش بدرخشید!

غر نزن.
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط مرتب بهش بگو: “ای که مراخوانده ای راه نشانم بده…”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند:
” کَذِّبْ سَمعَکَ و بَصَرَکَ عَن أخیک. فَإنْ شَهِدَ عِندَکَ خَمسونَ قَسامَةً:
“أنّه قال”
و قالَ: “لَم أقُلْ"،
فَصَدِّقْهُ و کَذِّبْهُم
اگر از برادرت چیز بدی دیدی یا شنیدی چشم و گوش خود را تکذیب کن،
اگر پنجاه نفر به تو گفتند:
او چنین گفت
و خودش گفت: من چنین نگفتم، حرفش را قبول کن و حرف آن ها را نپذیر.
وسائل الشیعة، ج٨، ص٦٠

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ !..
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯽ, ﻓﻘﻂ
ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!


ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ … ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ .


ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ …


ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﮐﺴﯽ ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ, ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﺑﯽ !


ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ, ﺳﮑﻮﺕ
ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ, ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ
ﺑﮕﯿﺮﺩ .
ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ” ﺳﮑﻮﺕ” ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

اگر پول داشته باشي انسانها تو را خواهند شناخت
و اگر پول نداشته باشي
تو انسانها را خواهي شناخت !

” افلاطون “

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺁﻧﺠﺎ ﭘﺸﺖ ﺧﺎﮐﺮﯾﺰ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺰ !
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮔﻤﻨﺎﻣﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻮﺍﻇﺒﯿﻢ ﻧﺎﻣﻤﺎﻥ ﮔﻢﻧﺸﻮﺩ !
ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﺑﻮ ﻣﯿﺪﻫﺪ .
ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ ﻭﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ
ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺳﯿﺮ ﻧﮕﺮﺩﯾﻢ .


‏ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻮﺷﺘﺮﯼ

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





انسان می‌تواند هر روز دریافت تازه و عمیق‌تری از خود پیدا کند و نفس خود را بهتر بشناسد، به شرط آنکه خود را محاسبه کند. اما اکثر آدم‌ها خود را نمی‌شناسند، چون از خود حساب نمی‌کشند.

مثلاً از خود نمی‌پرسند هر کاری را چرا انجام داده‌اند.

محاسبۀ نفس یکی از مهمترین راههای معرفت نفس است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





وقتی دلت برای یک کار خوب تنگ می‌شود، حتماً به سراغ آن کار خوب برو و انجامش بده.

اما وقتی دلت برای یک کار بد تنگ شد آن را به تأخیر بینداز و سعی کن از زیر حرف دلت فرار کنی.

این مهمترین رمز موفقیت در تعالی روح و مبارزه با هوای نفس است.

هوس‌های خوب دل ما الهامات الهی هستند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت :
چرا به جای تحصیل علم ، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت :
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت :پنج چیز است:
تا راست تمام نشده دروغ نگویم؛
تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم
تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
تا روزیِ خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
دانشمند گفت : حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است!!

ابونصر فارابی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

با توجه به رفتار برخی افراد افراطی بر ان شدیم تا از زبان اهل بیت به نقد اسامی چون کلب الحسین، کلب رقیه و…بپردازیم

نامه امام علی علیه السلام به عمرعاص:

 تو دین خود را در پیروی از کسی (معاویه) قرار دادی که گمراهی اش آشکار است و چون سگی گرسنه بدنبال پس مانده شکار شیر هستی,به بخشش او نظر دوختی که قسمت های اضافی شکارش را به سوی تو افکند…
نهج البلاغه.نامه۳۹

- توضیح:در این نامه علاوه براینکه امام , عمروعاص دشمن خود را به سگ تشبیه کرده اند, صفت کاسه لیسی سگ را امری مذموم و قبیح توصیف میکنند و این برخلاف نقل منتسب به ایشان است که موضوع آن ۱۰ خصلت برجسته و ممدوح سگ است که اخیرا تبلیغ و ترویج میشود.

 -امام صادق علیه السلام :
شیعه من کسی است که مانند سگ عوعو نمی کند و مانند کلاغ طمع نمی ورزد.(بحارالانوار.ج۱۵.کتاب الایمان ص ۱۵۰)

 با توجه به حدیث,نظر اهل بیت در خصوص شعر ذیل چه میتواند باشد؟

من سگِ عوعو کنِ مخمور از یک باده ام/بعد ولگردی به آقایم حسین دل داده ام/
گر زبانم از دهان افتد برون، عاقل بدان/بس که بهرش پارس کردم از نفس افتاده ام/

-  شعر از امام صادق علیه السلام:
ماعادنا بیت الا خرب/ومابنسجنا کلب الا جرب

هیچ خانه ای با ما دشمنی نکرد مگر اینکه خراب شد/وهیچ سگ صفتی برای زشت کردن چهره ما قدمی برنداشت مگر اینکه به بیماری گری مبتلا شد(دیوان اشعار اهل بیت.ص۲۶۴)

 - امیرالمومنین علیه السلام :
مگر مروان پس از کشته شدن عثمان با من بيعت نکرد؟ اما مرا به بيعت او نيازي نيست! دست او دست يهودي است، که اگر بيعت کند، در نهان بيعت را مي‏شکند، آگاه باشيد، او حکومت کوتاه مدتي خواهد داشت، مانند سگي که با زبان, بيني خود را پاک کند. او پدر چهار فرمانرواست (قوچهاي چهارگانه) و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونيني خواهند داشت(خطبه ۷۲نهج البلاغه).

- کلام خداوند در قران:
واگرمیخواستیم او(بلعم باعورا) را با این آیات و علوم الهی بالا میبردیم ولی او به پستی گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد.مثل او همچون سگ است که اگر به او حمله کنی زبانش را بیرون می آورد واگر او را به حال خود واگذاری,باز زبانش را بیرون می آورد(گویی چنان تشنه دنیا است که سیراب نمی شود)این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند.این داستان رابرای آنها بگو,شاید بیندیشند(الاعراف.آیه ۱۷۶).

- پیامبراکرم صل الله علیه واله روزی فرمودند:

درخواب دیدم سگی در خون من دهان میزد.سپس فرمودند,مراد از خون فرزندم حسین است و مراد از سگ قاتل اوست(موسوعه امام حسین.ج۳.ص۵۵۴)

 هنگامی که حسین علیه السلان از عقبه البطن بالا رفت,به یاران خویش فرمود:من خود را کشته میبینم. گفتند چرا ای اباعبدالله؟
فرمودند:به خاطر رویایی که دیدم.
پرسیدند چه بود؟
فرمودند:دیدم که سگهایی مرا گاز میگیرند و بیشتر از همه سگی سیاه و سفید مرا گاز میگرفت(کامل الزیارات).

- پیامبراعظم ص:حکایت دنیا,حکایت لاشه ای است که شماری سگ بر آن گرد آمده اند و آن را این سو و آن سو میکشانند.آیا دوست داری که تو چون سگی باشی و با آنها کشاکش کنی؟
کنزالاعمال.ج۳ص۲۱۴ح۶۲۱۵

 -توضیح:در این حدیث, سگ با صفت درنده خویی و مرده خواری توصیف شده است.

ایا اهل بیت به کلب نیاز دارند و یا شیعه باشور همراه با شعور؟؟؟؟

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




از امام صادق سؤال شد که چرا هنگام شنیدن نام امام زمان از جای خود برمیخیزید؟
حضرت فرمودند:

زیرا غیبت حضرت مهدی طولانی است. و امام از شدت محبتی که به دوستان خود دارد هر زمان که شخصی او را یاد کند ، نگاهی به او مینماید و سزاوار است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم از جای خود برخیزد. هنگامی که مولای خویش او را به نظر مهر و عطوفت نگاه میکند ، پس از جای بر میخیزد و از خدا تعجیل فرج ایشان را میخواهد.

منتخب الأثر ص۵۰۵

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند:
” کَذِّبْ سَمعَکَ و بَصَرَکَ عَن أخیک. فَإنْ شَهِدَ عِندَکَ خَمسونَ قَسامَةً:
“أنّه قال”
و قالَ: “لَم أقُلْ"،
فَصَدِّقْهُ و کَذِّبْهُم
اگر از برادرت چیز بدی دیدی یا شنیدی چشم و گوش خود را تکذیب کن،
اگر پنجاه نفر به تو گفتند:
او چنین گفت
و خودش گفت: من چنین نگفتم، حرفش را قبول کن و حرف آن ها را نپذیر.
وسائل الشیعة، ج٨، ص٦٠

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 داستانی واقعی وزیبا از حجاب….

 ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﺮﻭﺝ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﺪّﻳﻦ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﻏﻠﺎﻣﺮﺿﺎ ﻓﻴﺮﻭﺯﻳﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:

ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ 1323 ﺩﺭ ﻭﻧﻚ ﻣﺴﺘﻮﻓﻰ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ. ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍَﻟﺎ ﻥ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ، 55 ﺳﺎﻝ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ. ﺑﻴﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ: ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺻﺪﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﻭﻗﺘﻰ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ، ﺧﺎﻧﻤﻰ ﻧﻴﻤﻪ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻭ ﺑﻰ ﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺑﺎﺯ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﺩﻳﺪﻡ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﻛﻨﻢ. ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻌﺎﻳﺐ ﺑﻰ ﺣﺠﺎﺑﻰ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﺪ: ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻧﺼﻴﺤﺘﺶ ﻛﻨﻢ.
ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ،
ﺩﺍﺧﻞ ﺍﻃﺎﻕ ﺷﺪﻩ ﻧﺸﺴﺖ، ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺭﺙ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﻛﺮﺩ. ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻳﺪ ﻣﻨﻬﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻰﺩﻫﻢ!
ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺍﺯ من؟!!
گفتم ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﺨﺼﻰ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺴﺖ ﻏﺬﺍ ﻫﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﺍﺳﺖ، ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﻣﻰﮔﺬﺭﺩ، ﭘﺎﻳﺶ ﺍﺯ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﺍﻳﺴﺘﺪ ﺟﻠﻮﻯ ﺍﻭ ﻣﻰﻧﺸﻴﻨﺪ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻌﺎﺭﻓﺶ ﻛﻨﺪ، ﻭﻟﻰ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. ﺷﺨﺺ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻯ ﻳﻚ ﻟﻘﻤﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﻏﺬﺍ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻤﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁﺩﻣﻴﺴﺖ؟؟
ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﻴﺮﺣﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺮ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ!!
ﮔﻔﺘﻢ: ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺩﻭ ﺟﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﻳﻜﻰ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺷﻜﻢ ﻭ ﻳﻜﻰ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺷﻬﻮﺕ. ﺟﻮﺍﻥ ﻏﺮﺑﻰ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺷهوﺕ، ﺧﺎﻧﻢ ﻧﻴﻤﻪ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻰ ﺭﺍ ﻣﻰﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻮﻉ ﻋﻄﺮﻫﺎ ﻭ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻫﺎﻯ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﻭﺩ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮﺟﻬﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺭﻭﻯ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﺪ، ﺟﻮﺍﻥ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺟﻮﺍﻥ: ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﺯﻥ: ﻣﺤﻞ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ،
ﺟﻮﺍﻥ: ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺯﻥ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﻧﺠﻴﺒﻢ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻢ.
ﺟﻮﺍﻥ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﺯﻥ: ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﺍﺳﺖ؟؟
ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻜﺮﻯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ. ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻝ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ، ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺳﺮﻫﻨﮕﻰ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﺪ، ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﻃﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺸﺴﺖ.
ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﺮﻭﺯﻯ ﻫﺴﺘﻢ، ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺎﺷﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ!! ﻭﻟﻰ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩﻡ، ﺯﻳﺮ ﺑﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ ﻭﻟﻰ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﻮﺷﺶ ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻴﺪ: ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﺒﺎﻳﻰ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


حجة الاسلام قرائتی:

گاهی وقتها بعضی افراد مثلاً بد حجابی و بی‌حجابی را تمدن می‌دانند و پوشش را املی فکر می‌کنند .

قرآن می‌فرماید که: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی‏» (احزاب/33)

«تَبَرُّج» از برج است.

ما به چه برج می‌گوییم؟ ساختمان‌هایی که خودش را نشان می‌دهد.

“تَبَرُّج ” یعنی خانم از خانه بیرون می‌آیی خودت را برج نکن. این کرامت انسان است.

من بارها گفتم. کسی که خودش را آرایش می‌کند در خیابان می‌آورد، یعنی مردم حراج شدم.

اسلام می‌گوید:

خانم تو حراج نیستی. هرکس می‌خواهد به تو نگاه کند، باید خرج تو را بدهد. یک میلیون، ده میلیون. باید میلیون‌ها تومان صرف کند، خانه تهیه کند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگی تو را باید کامل تأمین کند، اگر نوکر تو شد، حق دارد به تو یک نگاهی بکند.
وگرنه به هر جوان هرزه‌ای خودت را عرضه کنی، این حراج کردن است.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




 

1- مقداری «آب لیمو» را با آب گرم مخلوط کرده، با «عسل» شیرین کنید و بنوشید.
2- «شلغم»، درمان اصلی و حقیقی سرماخوردگی است.
3- در فصل زمستان، صبحانه یک لیوان شیر که با «ترنجبین» شیرین شده باشد بنوشید تا از سرماخوردگی در امّان باشید.
4- «لوبیاها» دارای مقدار زیادی «ویتامین A» هستند که از سرماخوردگی جلوگیری می‌نمایند.
5- با «انجیر»، شربت ژله و مارمالاد درست کنید و در زمستان برای جلوگیری از سرماخوردگی میل نمایید.
6- بخور تخمه‌ی «گرمک» برای سرماخوردگی مفید است.
7- «بولاغ اوتی» در سرماخوردگی اثر معجزه‌آسا دارد.
8- دم کرده بیست تا چهل گرم گل «اسطوخودوس» برای معالجه سرماخوردگی کافی است.
9- دم کرده پنج در هزار گل «بنفشه» مفید است.
10- بخور و کمپرس با جوشانده سرشاخه‌های «اسطوخودوس» بهترین درمان سرماخوردگی است.
11- بخور «سندروس» با عود یا به تنهایی جهت سرماخوردگی نافع است.
12- خواب و استراحت زیاد یک توصیه خوب سرماخوردگی است.
13- مصرف مایعات زیاد یکی از توصیه‌های رایج سرماخوردگی است.
14- در طول سرماخوردگی باید از مصرف شکر اجتناب کرد.
15- «چای گیاهی» برای سرماخوردگی یک نوشیدنی عالی است.
16- سه بار در روز «شیرین بیان» مصرف کنید.
17- از مغز هسته «انبه» برای معالجه سرماخوردگی استفاده می‌شود.
18- خوردن جوشانده پوست «پرتقال» برای سرماخوردگی مفید می‌باشد.
19- عصاره «سیب» یا آب تهیه شده از فشردن سیب رسیده شیرین، برای سرماخوردگی نافع است.
20- اشخاصی که بیشتر «سیب» می‌خورند کمتر به سرماخوردگی مبتلا می‌شوند.
21- آب «گریپ فروت» برای افزایش مقاومت بدن در مقابل سرماخوردگی است.
22- «شاه‌پسند وحشی»، «گیلاس»، «گل کلم»، «علف هفت بند»، «شیرین بیان»، «شقایق بولاغ اوتی»، «سیر»، «سنبل ختایی»، «خشخاش»، «کوکناز»، «تره فرنگی»، «گل تلفونی»، «بنفشه»، برگ بو»، «کاکوتی»، «آقطی» و «سیب» مفید می‌باشند.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, س-ش- ع-غ  لینک ثابت


...



کوتاه و مختصر بگویم
برداشتن حجاب از سر تو


مقدمه ای می شود بر برداشته شدن حجاب از چشمان دیگران
به چشمان خیره ی دیگران به خودت


ایراد مگیر
که مقصر خود تو هستی!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 دوازده ویژگی یک"سخن خوب"ازديدگاه قرآن کریم؛

 ۱. آگاهانه باشد.
“لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ”

 ۲. نرم باشد.
“قَوْلاً لَّيِّناً” زبانمان تیغ نداشته باشد.

 ۳.حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم."لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”

 ۴.منصفانه باشد."وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”

 ۵.حرفمان مستند باشد."قَوْلًا سَدِيدًا” منطقی حرف بزنیم.

 ۶.ساده حرف بزنیم."قَوْلاً مَّیْسُورًا” پیچیده حرف زدن هنر نیست.
“روان حرف بزنیم”

 ۷.کلام رسا باشد.” قَوْلاً بَلِیغًا”

 ۸.زیبا باشد."قولوللناس حسنا”

 ۹.بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
“یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”

 ۱۰.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد.
“و قولوا لهم قولا معروفا”

 ۱۱.همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. “قولاً كريماً”

 ۱۲.کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود.
“هدوا الی الطّیب من القول"…..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کارگردان دنياخداست! مهم نيست نقش ما ثروتمند است يا تنگدست، سالم است يابيمار

 

مهم اينست که محبوبترين کارگردان عالم نقشي به ما داده!

 

نبايد از سخت بودن نقش گله مند بود، چراکه سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شايستگی بازیگر هست.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت :
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ!

1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ!

2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!

3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ!

ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ…ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!

ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ:
“ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!”
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ…

و میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ!
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﻭﺧﺪﺍﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﺑﻮﺩﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮔﺮﺩﻡ . ﻫﻤﻪ
ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍﺁﻓﺮﯾﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺍ
ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ .ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﺑﯿﺎﻓﺮﯾﻨﻢ … ﺁﺩﻡ
ﺭﺍﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻫﻤﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺭﺍﺑﻪ ﺍﻭﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎﻣﺮﺍﺩﺭﮎ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ
ﺩﺭﮎ ﻧﺸﺪﻡ ﻭﺑﺎﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭﭘﻨﻬﺎﻥ ﺯﯾﺮﺍ ﺁﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﺭﺍﺩﺭ
ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻫﺮﮔﺰﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻧﻢ
ﻃﺮﺣﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﺎ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮔﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺩﻡ ﺭﺍﺍﺯﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺩﺭﺧﺖ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻣﻨﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺰﺩﯾﮏ
ﻧﺸﻮ . ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺰﺩﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭﺍﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺷﺪ ﺗﺎﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﻫﻤﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺍﺩﺭﮎ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ . ﻭﺑﺎﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﺩﺭﺧﺖ ﺩﻭﻗﻄﺒﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪ .ﻭﺑﺎﺯ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺍﯾﻦ ﻣﯿﻮﻩ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ .ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍﺧﻠﻖ
ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﯿﻮﻩ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺭﺍﭘﯿﺪﺍﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮐﺮﺩ . ﻭﺁﻥ
ﻣﯿﻮﻩ ﻣﯿﻮﻩ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ . ﻭﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﺯﺁﻥ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ
ﻭﺩﺭﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﻭﺧﺪﺍ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﺘﺎﻥ. ﻭﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ .ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻃﻔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ .ﮐﻪ ﻃﻔﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺭﻣﯿﺸﻮﺩ ﭘﺪﺭﻭﻣﺎﺩﺭﺁﺩﺭﺱ
ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺭﺍﺩﺭﺟﯿﺐ ﻃﻔﻞ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎﺭﺍﻩ ﺭﺍﮔﻢ ﻧﮑﻨﺪ

استاد محمد علی طاهری

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





تا باران نباشد، رنگین کمانی نیست
تا تلخی نباشد، شیرینی نیست
تا غمی نباشد، لبخندی نیست
تا مشکلات نباشند، آسایشی وجود نخواهد داشت

پس همیشه به خاطر داشته باش:
هدف این نیست که هرگز اندوهگین نباشی
هرگز مشکلی نداشته باشی، هرگز تلخی را نچشیده باشی…

همین دشواری‌ها هستند که از ما
انسانی نیرومندتر و شایسته‌تر می‌سازند،
و لذت و شادی را برای ما معنا می‌کنند …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 نخستين كسى كه به غيبت امام زمان اشاره كرده رسول گرامى اسلام، سپس اميرالمومنين و ساير ائمه عليهم السلام بودند. آنان غيبت او را پيش بينى كرده و سر زبان‌ها انداخته اند. (1)

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «سوگند به خدايى كه مرا براى بشارت برانگيخت، قائم فرزندان من بر طبق عهدى كه به او مى رسد، غايب مى شود… هركس زمان غيبت را درك كرد، بايد دينش را نگهدارى كند و شيطان را از طريق شك در آن به خود راه ندهد… » (2)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,
از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

“خواجه عبدالله انصاری”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چه بخواهم چه نخواهم، شهدا می بینند

گاه در حال گناهم، شهدا می بینند

بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست

بوی نان می دهد آهم، شهدا می بینند

غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم

تیر شیطان و نگاهم، شهدا می بینند

از خدا دور شدم، دور خودم می چرخم

مدتی گم شده راهم، شهدا می بینند

مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم

با همین روی سیاهم، شهدا می بینند

آنقدر سر به هوا بود دلم، یادم رفت

می رود هفته و ماهم، شهدا می بینند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ترک کردن نماز حرام است ولی فکر نمیکردم که سزایی به این اندازه داشته باشد.


رسول الله “صلی الله علیه وسلم” میفرماید:
((بلّغوا عنى ولو آیةٍ))

((ابلاغ کنید از من حتی اگر که یک آیه باشد))

⬅ یعنی رسالت من را تبلیغ کنید اگرچه که یک آیه باشد.

و با فرستادن این پیام برای دیگران،
این پیام، روز قیامت برای تو شفاعت خواهد شد.
انشاالله

رسول الله “صلی الله علیه وآله و سلم” میفرماید:

هرکس در نماز سهل انگاری کند خداوند پانزده سزا به او خواهد داد، شش تا در دنیا سه تا در هنگام مرگ، سه تا در قبر و سه تا هنگام خروج از قبر.

✅شش تای دنیا:

1⃣ خدا برکت از عمرش میگیرد.
2⃣خدا سیمای صالحان از صورتش می زداید.

3⃣در هیچ کاری از خدا اجر و پاداش نمی گیرد.

4⃣دعایش به آسمان بالا نمی رود.

5⃣ذلیل مردم در دنیا می شود.

6⃣هیچ چیزی از دعای مومنان نصیبش نمی شود.

✅و اما سه تای هنگام مرگ :

1⃣ذلیل و خوار میمیرد.
2⃣گرسنه میمیرد.
3⃣تشنه میمیرد،اگر به او تمام آب دریاها را بدهند.

✅اما سه تای قبر:

1⃣خدا قبرش را بر او تنگ می کند او را فشار می دهد تا که دنده هایش از هم بیرون برود.
2⃣خدا آتشی سرخ بر قبرش می افشاند.
3⃣خدا ماری بر او مسلط می کند که نامش الاقرع (در هم کوبنده) است.

✅ اما سه تای روز قیامت:

1⃣خدا کسی به او مسلط می کند که با صورت اورا به جهنم می کشاند.

2⃣خدا با نظر غضبناک به صورتش نگاه می کند تا اینکه گوشت صورتش بریزد.

3⃣خدا حسابش را شدید می کند و او را به جهنم روانه می کند و بدترین قرار گاه برای کسی که نماز را ترک کند و هیچ نوری در صورتش باقی نمیماند .
◀ هرکس نمازصبح راترک کند نورایمان درچهره اش وجود ندارد .

◀ هرکس نماز ظهر را ترک کند در روزیش برکت وجود ندارد.

◀ هر کس نماز عصر را ترک کند در جسمش قوت وجود ندارد.
◀ هرکس نماز مغرب را ترک کند در اولادش ثمری وجود ندارد.

◀هرکس نماز عشاء را ترک کند در خوابش راحتی وجود ندارد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بوسیدن پای مادر:

پیامبر(ص) فرمودند:
«کسیکه پای مادرش را ببوسد؛ مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)

ونیز فرمودند:
«هرکس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهدماند».(نهج الفصاحة)

درحدیث دیگرفرمودند:
«کسیکه قبر والدین خود را در هرجمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده میشودو ازنیکوکاران نوشته شود.
(مستدرک الوسائل، ج 2)

حکایت جالب:
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟
حضرت فرمودند:آیا پدر و مادرت زنده اند؟
گفت:تنها پدرم زنده است.
فرمود:به پدرت احترام ونیکی کن؛تاخداوند تو راببخشد.
وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمودند:
«ایکاش مادرش زنده بود».
(بحارالانوار، ج 71)

رسول خدا(ص)فرمودند:
«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛
همانگونه که دعای پیامبران در مورد امتشان مستجاب است، دعای پدران نیزدرحق فرزندان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)

جهت سلامتی وعاقبت به خیرشدن همه مادران و پدرانی که در قید حیات هستند و همچنین جهت آمرزش و مغفرت پدران و مادرانی که اسیرخاکند…
((صلوات محمدی))بفرست

اللهم صل علی محمد و آل محمد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم

به نام خدا

یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره ) شدم ،سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال …..
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته “نجف”
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم

خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم …
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت ….

فلانی شما بورو نجف ! پروازت تغییر کرده !

خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم …

بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری …

مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت :

دو نفر باید پیاده شن !!!

پرسیدیم چرا ؟

گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف ….
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه !

وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد .

خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن

اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن !

از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن .

هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف ….

منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم …

نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه !

برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت …
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن ….

پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!

رفتم پیش خلبان و گفتم …

کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم

خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت :
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان

خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم :
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!

گفت بله !
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان …

اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن )

همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میان …

پیرزن جلوی ما که رسید گفت : فکر کردید کار ما دست شماست ؟! فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید ….

چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم

گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید !

گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه !
((حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد))

اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه…

پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم رفت

تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت :
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون !
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!!!

میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم

“تا یار که را خواهد و میلش به که باشد “.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آنان كه ز ما دور ولی در دل و جانند
بسيار گرامیــتر از آنند كه دانند
گفتيم شايد که ندانند ، بدانند

این زندگی گذراست
نه غمش پایدارست
و نه خوشی اش
به کوله بارت نگاه کن، که چگونه پرش کرده ای

آرزویی بکن …
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه
آرزویی بکن …
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تفاوت فکر و پول:

تفاوت سکه و ايده در اين است که اگر من يک سکه و شما نيز يک سکه داشته باشيد و سکه هايمان را با هم جابجا کنيم، باز هر کدام از ما يک سکه خواهيم داشت. اما اگر شما يک ايده و من يک ايده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنيم، هر کدام داراي دو ايده خواهيم بود.
جهان و محيط اطرافمان مدام در حال تغيير است. بيشتر از توجه به سكه هاي ديگران، به ايده ها و افكارشان توجه كن ‎

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
” نمی توانند “
پس
به ” تدبیرش ” اعتماد کن
به ” حکمتش ” دل بسپار
به او ” توکل ” کن
و به سمت او “قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوی؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد …
میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود …!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را
ﺑﭽﺶ
ﺑﺒﯿﻦ
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ
ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن….

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مراقب چشم زخم باشیم

چشم زخم حق است و در قرآن ذکر شده…
خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات…طلاق،مرگ و میر…و دلیل اون خود ماییم،
تعجب نکنید…
خواهران و برادرانم….
نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یا نه!
نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم آن را برای گروهها بفرستیم(حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره. از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم ای تاج سرم…ازت ممنونم)

برادرم…خواهرم..،
شاید دختری مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره…شاید پسری وضعیت مالی مناسب فعلا برای ازدواج نداره…حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه…
که آه یه انسان دلشکسته عرش و به صدا درمیاره

نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میای
جزییات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده!
دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم…
چون هر مردی وسعش نمیرسه به زنش هدیه بده….خواهرم مراقب باش
هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره…
هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره….
یه خانوم میاد جهیزیه 70،80میلیونی دخترش رو فیلم میگره میزاره توی دنیای مجازی که چشم همه درآد….
هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره…یا پدر داره و مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزاره…
یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه….
میخاییم به کی فخر بفروشیم با این کارامون…خدا عالمه….فقر فرهنگی داریم شاید….
خواهران و برادرانم…
ما اهمیت توکل بر خدا رو انکار نمیکنیم…
رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید…

میاییم توی گروهها جوک میزاریم…
دوست دخترم زنگ زده بیا خونمون من تنهام…
و هزاران پست مشابه دیگر که داریم با زبون بی زبونی به نوجوونا و جوونا میگیم که این کارا عیب نیست…
کم کم داریم. با این جوکها نشون میدیم که عفت و عصمت دختر یه مسئله بی ارزشه که هر پسری از راه برسه دخترامون باید خودشونو در اختیارش قرار بدن..،
حواسمون باشه که توی گروهها دخترای کم سن و سال هم هستن که شاید فکر کنن دنیای بیرون از فضای مجازی هم باید اونطوری باشن

کسی داشت راه میرفت،پایش به سکه ای خورد…
فکر کرد طلا است،نور کافی هم نبود،
کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده…
دید یک سکه 50تومانی است…
بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده دو هزار تومانی بوده است
گفت:
چی را برای چی آتش زدم!
واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست…
ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم…
و خودمان هم خبر نداریم?

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام حسین علیه السلام:

مَن طَلَبَ رِضَی الله بِسَخَطِ النّاس کَفاهُ اللهُ اُمورَ النّاسّ وَ مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ و َکَلَهُ اللهُ إلَی النّاسِ.

هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز می کند و هر که رضایتِ مردم را با ناخوشنودی خدا طلب کند خداوند او را به مردم وا می گذارد.

الامالی (صدوق) ، ص201 -مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج12 ، ص209

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

يك مشت سوزن، سنجاق، تيغ، ميخ، اگر توي يك نايلون بريزي غير از اين است كه سوراخ سوراخ مي‌شود؟
باور كن حسادت مثل همان سوزن و تيغ است اول خودت را از پا در مي‌آورد.
به همين خاطر بود كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
«صِحَّةُ الجَسَدِ مِن قِلَّةِ الحَسَدِ»
سلامتي تن در كم كردن حسادت است.
هر چه حسادت كمتر تن هم سالم‌تر. مثل دو كفه ترازو؛ هر چه آن كفه پايين‌تر آن كفه بالاتر

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هرکه خواهد با حسین گیرد تماس

ابتدا باید شود زینب شناس

 

لال گردد آن زبانهای عناد

دخت حیدر کی ز سر معجر بداد

 

ترس دشمن از حجاب زینب است

حفظ چادر انقلاب زینب است

 

عارفان را نقش ماتم زینب است

عمه مولای عالم زینب است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

حاجی نوری در دارالسلام نقل فرموده که برایم نقل کرد عالم جلیل و سید حسن حسینى اصفهانى که : چون پدرم وفات کرد من در نجف اشرف مقیم و مشغول تحصیل بودم و کارهاى آن مرحوم به دست بعضى از برادران من بود، و من به تفصیل ، علم به آن نداشتم ، و چون هفتم ماه از وفات آن بزرگوار گذشت والده ام به رحمت الهى پیوست . جنازه آن مرحوم را به نجف آوردند و دفن کردند.

در یکى از روزها در خواب دیدم که گویا در اطاق خود نشسته ام که ناگاه مرحوم والدم وارد شد. من برخاستم و سلام کردم پس در صدر مجلس ‍ نشست و مرا نوازش کرد و در آن وقت بر من معلوم شد که مرده است ؛ پس ‍ استدلال نموده و به او گفتم که شما در اصفهان وفات کردید چگونه شد که شما را در اینجا مى بینم ؟ فرمود: بلى ، لکن بعد از وفات ، ما را در نجف منزل دادند مکان ما الآن در نجف است . گفتم : که والده نزد شما است ؟ فرمود: نه . وحشت کردم از آنکه گفت نه . فرمود: او در نجف است لکن در مکان دیگر است ؛ آنوقت فهمیدم که پدرم عالم است و محل عالم بالاتر است از محل جاهل ؛ پس سؤ ال کردم از حال آن مرحوم ؛ فرمود: من در ضیق و تنگى بودم و الآن الحمد لله حالم خوب است ، و از آن شدت و تنگى گشایش و فرجى براى من حاصل شد.

من از روى تعجب گفتم که آیا شما هم در ضیق و شدت واقع شدید؟ فرمود: بلى ؛ حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند، از من طلبى داشت ، از جهت طلب او حال من بد بود که اصلاح شد پس تعجب من زیاد شد و از خواب بیدار شدم با حال ترس و تعجب ، صورت خواب را براى برادرم که وصى آن مرحوم بود نوشتم و از او درخواست نمودم که براى من بنویسد که آیا حاج رضاى مذکور از مرحوم والد طلب دارد یا نه ؟ برادرم براى من نوشت که من در دفترى که اسامى طلبکاران بود مراجعه کردم هر چه تفحص کردم اسم این مرد در آنجا نبود. من دوباره نوشتم که از خود آن شخص سؤ ال کند. برادرم بعد از آن براى من نوشت که من از او سئوال کردم گفت : بلى من هیجده تومان از آن مرحوم طلبکارم و غیر از خدا هیچکس بر آن آگاه نیست ، و بعد از فوت ایشان از شما پرسیدم که اسم من در دفتر طلبکاران آن مرحوم هست ؟ شما گفتید: نه . پس من با خود گفتم که اگر ادعاى طلب خود کنم قدرت بر اثبات ندارم ؛ چون حجت و بینه نداشتم و اعتماد به آن مرحوم بود که در دفتر خود ثبت مى کند. معلوم شد که مسامحه نموده ؛ پس ‍ من از وصول طلب خود ماءیوس شدم و اظهار نکردم . پس من صورت خواب شما را براى او نقل کردم و خواستم که وجه او را بدهم ، گفت : من ذمّه او را برى نمودم و طلب خود را بخشیدم .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


 استاد جاودان

 

می گویند یک روز شاگردان مرحوم بحرالعلوم رضوان الله علیه دیده بودند ایشان خیلی خوشحال است. چه شده آقا؟ یا خودشان فرمودند یا اینها سوال کردند. یک صفتی را فرمود. شاید یک نقلش بخل باشد. شاید یک نقلش ریا باشد. فرمود من فهمیدم ریا ندارم. خیلی است ها. من یادم هست که حاج آقای حق شناس نمی دانم ظهر بود یا شب بود که فرمود من دیشب یک زنجیر پاره کردم. این را کاملا یادم هست.

احتمالا یک یا دوبار این را از ایشان شنیدیم. فرمود من یک زنجیر پاره کردم. یعنی چند سال؟ این بخش اینطور است. ببینید شما یک روزه می توانی به چشمت مسلط شوی. اگر یک ذره اراده داشته باشی، یک ذره اراده داشته باشی، می توانی بر چشمت مسلط باشی و به نامحرم نگاه نکنی. از امروز تصمیم بگیری و دیگر به نامحرم نگاه نکنی. از امروز تصمیم می گیری و دیگر به نامحرم نگاه نمی کنی. مثلا. خب می شود. اما برای اینکه من خیرخواه مردم باشم یا تواضع داشته باشم، یک ذره زحمت دارد و طول می کشد. اما خوشبختانه اصلا ساختمان جهان این است. خوشبختانه شما می توانی. اگر همت کنی، می توانی.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود.
در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است.
ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 12 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند.
این ثروت های دوازده گانه عبارتند از:
1.رویکرد ذهنی مثبت.
2.تندرستی واقعی.
3.هماهنگی در روابط انسانی.
4.رهایی از ترس.
5.امید به موفقیت.
6.نیروی ایمان.
7.اشتیاق به بخشش
8.عشق ورزیدن به کار.
9.تعصب نداشتن به همه موضوعات.
10.انضباط شخصی.
11.توانایی درک دیگران.
12.امنیت اقتصادی.
میشود رفت و زودتر به مقصد رسید،
میشود باشتاب رفت و گلهای کنار جاده را ندید،
رهگذر: کمی آهسته تر!!
اینجا زندگیست…!!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





با تو گویم تا بیابی آگهی
عیب خود را ابله نه بیند در جهان
باشد اندر جستن عیب کسان
تخم بخل اندر دل خود کاشتن
وانگه امید سخاوت داشتن
هر که خلق از خلق او خشنود نیست
هیچ قدرش بر در معبود نیست
هر که او را پیشه بدخویی بود
کار او پیوسته بدرویی بود
خوی بد بر تن بلای جان بود
مردم بدخو نه از انسان بود
بخل شاخی از درخت دوزخست
وان بخیلک از سگان مسلخست
روی جنت را کجا بیند بخیل
پشه افتاده اندر پای پیل
باش از بخل بخیلان برکران
تا نباشی از شمار ابلهان

عطار

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شعری فوق العاده زيبا از اقبال لاهوري:

دیوانه و دلبسته ي اقبال خودت باش
سرگرم خودت؛ عاشق احوال خودت باش

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

پرواز قشنگ است؛ ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش

صد سال اگر زنده بمانی؛ گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

دعاى بعد از هر نماز جهت خير دنيا و آخرت

اگر مى خواهيد خير دنيا و آخرت را جمع كنيد بعد از هر نماز بخوان :

اعوذ بوجهك الكريم و عزتك التى لا ترام و قدرتك التى لايمنع منها شى ء من شر الدنيا و الاخره و من شر الاوجاع كلها.

دعاى بعد از هر نماز كه انسان را وارد بهشت مى كند

شيبه هذيل خدمت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : مرا كلامى تعليم فرماييد كه خدا مرا به آن سود دهد و آسان باشد. فرمود: در پس هر نماز بگوى :

اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك .

بعد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمودند: آگاه باش اگر با آن روز قيامت آيد و آن را عمدا ترك نكرده باشد خدا برايش هشت در بهشت را باز نمايد از هر يك كه خواهد داخل شود.

دعاى هر روز جهت بهشتى شدن و رفع گرفتارى

امام باقر عليه السلام : هر كس در عرض سال هر روز يك بار اين دعا را بخواند نميرد تا جاى خود را در بهشت ببيند.

سبحان القائم الدائم سبحان الواحد الاحد سبحان الفرد الصمد سبحان الحى القيوم سبحان اللّه و بحمده سبحان الحى الذى لا يموت سبحان الملك القدوس سبحان رب الملائكه و الروحضرت سبحان العلى الاعلى سبحانه و تعالى .

و مداومت بر اين ذكر براى فرج و رفع گرفتارى و غم نافع است .

دعاى هر روز جهت محو گناه و ترقىدر معنويات

امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس هر روز اين دعا را بخواند خداوند برايش چهل و پنجهزار هزار حسنه نويسد و از او چهل و پنج هزار هزار بدى محو كند و برايش در بهشت چهل و پنج هزار هزار درجه بلند كند و مثل كسى كه دوازده بار قرآن را خوانده است خانه اى برايش در بهشت بنا كند.

اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له الها واحدا احدا صمدا لم يتخذ صاحبه و لا ولدا

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آﻣﺪم اﯾﻨﺠﺎ دوﺑﺎره…ﻟﺸﮕﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ
ﻗﺎﺳﻢ و ﻋﻮن و زﻫﯿﺮ و ﺟﻌﻔﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

اوﻟﯿﻦ ﺑﺎری ﮐﻪ اﯾﻨﺠﺎ آﻣﺪم ﯾﺎدت ﮐﻪ ﻫﺴﺖ؟
ﺷﺪ رﮐﺎﺑﻢ ﺳﺎﻗﯽ آب آورت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

اوﻟﯿﻦ ﺑﺎری ﮐﻪ اﯾﻨﺠﺎ ﭘﻬﻦ ﺷﺪ ﺳﺠﺎده ام
ﺑﺎ اذان دﻟﺮﺑﺎی اﮐﺒﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

ﺣﺎل ، ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ام اﻣﺎ ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎر ﻗﺒﻞ
ﻗﺎﻣﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮو ﺧﻮاﻫﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

از اﻣﺎﻧﺘﺪاری ام دارم ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎی ﻣﻦ ﻓﺪای دﺧﺘﺮت… ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

روﺿﻪ ی دﯾﺮوزﻣﺎن اﯾﻦ ﺑﻮد ﺑﺎ ﺑﯽ ﺑﯽ رﺑﺎب
ای ﻋﺮوس ﻣﺎدر ﻣﻦ اﺻﻐﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

ﻣﻦ ﺧﻮدم اﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻤﺖ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪه ام
دﺳﺘﺒﺎف ﯾﺎدﮔﺎر ﻣﺎدرت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

رﻓﺘﯽ و ﺑﺎ اﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺪرﻗﻪ ﮐﺮدم ﺗﻮ را
ای ﺑﺮادر آن وداع آﺧﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

ﻣﺜﻞ ﺟﺪم ﻣﯽ ﺷﺪی در ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎن ﻫﻤﻪ
وای ﻣﻦ !ﻋﻤﺎﻣﻪ ی ﭘﯿﻐﻤﺒﺮت ﯾﺎدش ﺑﺨﯿﺮ

ﺳﺎرﺑﺎن در ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎن ﺧﻮدم ﺣﺮاج ﮐﺮد
ﮔﻮﺷﻮاره ﻫﺎم…ﻧﻪ اﻧﮕﺸﺘﺮت… ﯾﺎدش بخیر

السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری(س)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

روزی یکی از اولیاء به الیاس و خضر علیهم السّلام شکایت کرد که مردم بسیار غیبت می کنند و حال آن که غیبت از گناهان کبیره است و هر چقدر آن ها را نصیحت می کنم و از غیبت کردن منع می نمایم سخن مرا نمی شنوند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند.

حضرت الیاس علیه السّلام فرمود: چاره این کار آن است که هر کس وارد مجلس شد به او بگو که بگوید: «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» که در این صورت خداوند ملکی را بر اهل آن مجلس موکّل می گرداند که هرگاه کسی شروع به غیبت نماید آن ملک او را از آن باز دارد و از حق تعالی سؤال نماید تا آن قوم را از غیبت کردن نگاه دارد.

حضرت خضر علیه السّلام فرمود: چون کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» حق تعالی ملکی را می فرستد تا آن که نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را نمایند  .

منبع:
۱. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۴۲.
۲. عرفان و عبادت، ص۳۵۵.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 سفر عشق…

شروع متفاوتی میشه وقتی همین اول زندگی تو مسیرِ پیاده روی عشق
سه واحد عشقِ مشتركو به سوم شخصِ مفرد پاس کنی سه واحد ایثار،دو واحد چشیدن سختی،دو واحد دنیا دیده شدن یه واحد سرد و گرم چشیدن سه واحد همدلی دو واحد رقیق القلب شدن‌به مقدار قابل توجهی از كارگاهِ تجلّیِ جـلـواتِ حضرت عشق علیه السلام‌و بماندمقدار زیادِ زدوده شدنِ زنگارای نفسانیِ مفرد و مشترک. عروس و دوماد بودن‌جا اینکه عروسی بگیرن‌اومده بودن کربلاماه عسل

تو مسیری شیرینتر از عسل‌وقتی رفتم پیشش و باهاش هم کلام شدم‌دیدم خیلی اهل دله‌میگفت:چن روز قبلِ محرم نامزد کرديم وقرارِ اولین سفر مشتركمونوپیاده روی اربعین گذاشتيم…\”
جالبترش این بود که عروس خانوم مهریه شون این بود که
آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیاده روی اربعین بیاره كربلاتااااآخر عمرش‌حالا جالبترش اینجا بود كه قید کرده بود:اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شدآقا دوماد باید اگه توونش رو داشت ایشون رو باز بیارن کربلا…!!!
خدایی چه زندگی ای بشه وقتی عروس خانوم باصورتی که زیر آفتاب داغ‌کربلاسوخته وبا پاهای پره آبله بره خونه ی بخت..
 أَلَسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِأَلْلّه…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی …

چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایی کنی که یا دلهای کوچک شان

مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزی های بچه گانه اند…

یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش می کنند؟

نه، همیشه جنگیدن خوب نیست!

این روزها فهمیده ام برای اثبات دوست داشتن،

برای به دست آوردن دل آدمها، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید!

بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می آیند بی ارزش میشوند!

این روزها نسخه فاصله گرفتن را می پیچم!!

برای هرکسی که رنجم می دهد…

این را با خود تکرار میکنم و می بخشمشان…

نه بخاطر اینکه مستحق بخششند!

تنها به این خاطر که “من مستحق آرامشم” ….

فروید از کتاب : روان ساده ، روان پاک

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام على عليه السلام:

تَحَرِّى الصِّدقِ وَ تَجَنُّبُ الكَذِبِ اَجمَلُ شيمَةٍ وَ اَفضَلُ اَدَبٍ؛

راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.

(كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خانه ات که اجاره ای باشد ،
دائم به کودکت می گویی :
میخ نکوب؛ روی دیوارها نقاشی نکش . . .
و مراقب خانه باش
اما این همه مراقبت برای چیست ؟
چون خانه مال تو نیست؛ مال صاحبخانه ست . . .
چون این خانه دست تو امانت است
خانه دلت چطور !؟
خانه دل تمامش مال خداست ؛
در خانه خدا نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع . . . !

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هنگامی که برای انسان ها آرزوی سعادت می کنی،
نیروی درونت به تمامی انسان های پاک طینت متصل می شود
و راهی می شوی برای عبور تمامی دعاهای خیری که از تمامی مردم فرستاده شده

و آن گاه انرژی دعاها و برکت انسان های روی زمین، وارد زندگیت می شود!

برای هم دعای خیر کنیم..!

+ درخت باش ؛ به رغم تبرها بهار شو و بخند..
سعادت و پیروزی را برای انسان های پاک دل آرزومندم ….

روزگارتان سرشار از نگاه خدا

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیت الله خوشوقت

به نام خدا با عرض سلام و احترام .
.

افکار بدی به تازگی مرا اذیت میکند.به خصوص سر نماز که هر چه می خواهم حضور قلب پیدا کنم دوباره این فکر به سراغم میآید.گاهی اوقات می گویم نکند من کافر بشوم و از این دست افکار .آیا می شود کسی سعی بر درست کردن اعمال خودداشته باشد. ومرقب اعمالش باشد بسیار هم به یاد مرگ باشد. از خدا هم بسیار بترسد. و به خاطر افکار بد کافر باشد؟آیا خدا با خطورات ذهنی هم انسان را بازخوست میکند؟در ضمن به خاطر خوابهایی که گهگاه میبینم که در آن مرگم به تعویق افتاده است بسیار به فکر مرگم.لحظه به لحظه و بسیار از اعمالم و دنیای پس از مرگ می ترسم.چه کنم؟ لطفا راهنماییم نمایید. اللهم صل علی محمد وآل محمد
.
.
حجت الاسلام و المسلمين جاودان فرمودند:
.
.
سلام علیکم و رحمة الله متشکرم
.
.
این افکار بد مربوط به گذشته آدمی است . اگر گذشته پاک بشود ، و مافات جبران بشود دیگر اینگونه افکار وجود نخواهد داشت . البته این افکار باعث کفر نیست و از این جهت نترسید و باز خواست ندارد مگر اینکه خود آدمی به اختیار خود آن را دنبال کند ، اما اگر به راه و رسم درست ادامه بدهید و بکوشید گذشته جبران بشود مشکل حل خواهد شد. نیاز به حوصله و صبر دارد بایکروز و دو روز کار به جائی نمی رسد. .
.

ترس از مرگ اگر آدمی را از کار باز ندارد خوبست اگر از کار باز دارد مریضی است ، باید معالجه بشود. اما کار یاد مرگ این است که عشق به دنیا را تخفیف می دهد و حب دنیا رأس همۀ گناهان است ، و از بین رفتن این حب و کم شدن آن یک سعادت است.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید


زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید


فکر این مساله بدجور خرابم کرده
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید


من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید


و ببالید به خود چون که رسیدید حرم
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید


ما را هم یاد کنید

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خدایا!
بابت هر شبى كه بى شكر سر بر بالین گذاشتم؛
بابت هرصبحى که بى سلام به تو آغاز كردم؛
بابت لحظات شادى كه به یادت نبودم؛ بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم؛
بابت هر گره که به دستم کورشد و مقصر تو را دانستم؛
مرا ببخش!
کمکم کن که بفهمم، توکنارمنى نه روبه روی من…

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




بزرگی را گفتند راز همیشه شاد بودنت چیست؟
گفت:
دل بر انچه نمی ماند نمی بندم؛
فردا یک راز است نگرانش نیستم؛
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم؛
و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم؛

از فشار زندگی نمیترسم چون میدانم که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند…
میدانم خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست…
ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرنهاست که خدایی میکند…
پس به او اعتماد دارم…
برای داشتن اینچنین خدایی همیشه شادم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




( دعای حضرت در طلب آمرزش و گناهان )


إِلَهِى فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تُعْرِضْ عَنِّى وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ، وَ لا تَحْرِمْنِى وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ، وَ لا تَجْبَهْنِى بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ.


اى خداى من ! درود بر محمد و آل او فرست، و از من روى بر مگردان، كه روى به تو آورده ام و مرا نوميد مكن كه به تو اميدوارم و مرا از پيش خود مران كه در خدمت تو ايستاده ام .

صحیفه سجادیه

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





قال الحسين عليه السلام :
إذا وَرَدَت عَلَى العاقِلِ لُمَّة ٌ قَمَعَ الحُزنَ بِالحَزمِ وَ قَرَعَ العَقلَ لِلاِحتيالِ؛
  چون براى عاقل مشكلى پيش آيد ، غم خود را با هوشيارى و دورانديشى از ميان مى برد و عقل را به چاره جويى وامى دارد .
 نزهة الناظر و تنبیه الخاطر،ص84

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





امام کاظم علیه السلام:
عبادت، زیاد روزه گرفتن و خواندن نماز فراوان نیست، بلکه عبادت تفکر نمودن درباره خداى تعالى است. وسائل الشیعه/باب استحباب تفکر/ح58

تفکر درباره عظمت خداوند و مخلوقاتش، باعث تقویت ایمان انسان و در نتیجه مبارزه با شهوات و نفس اماره خواهد شد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید

روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید


عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان

ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید


دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست

هرکسی کرب و بلایی شد ، به آن خواهد رسید


نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان

پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید


غم مخور ، پای پیاده ،کربلا ، روزی نشد

عاقبت یک روز ، جا مانده ، دَوان خواهد رسید


دستِ بی مهری نباید داد با ارباب، چون

دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید


آزمایشهای تو در تو ، به دل صیقل دهد

وانگهی ، روزی ، جواب امتحان خواهد رسید


اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل می کند

آشنا باشیم ،زنگ کاروان خواهد رسید


ناله زینب کند کاری که بر “هل من معین”

پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید


گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان

طالب خون خدا،صاحب زمان خواهد رسید…


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





آدم در برابر هیچ موجودى غیر از خداوند نباید خضوع کند. سجده و خضوع باید تنها براى خدا باشد. همه از جهت بنده خدا و نیازمند به خدا بودن یکسانند:اى مردم! شما همه نیازمند به خدا هستید و خدا بى نیاز است. فاطر/15


هیچ طبقه اى بر دیگر طبقات برترى ندارد، میزان برترى نزد خدا، تقواست؛ معنا ندارد فردى تابع و اسیر فرد دیگرى گردد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خودش بود و جاده. عقربه هاي کيلومترشمار سرعت بالاي 140 کيلومتر در ساعت را نشان مي داد…

با آنکه بسيار خوابش مي آمد اما به واسطه ي عجله اي که داشت حاضر نبود بايستد و دقايقي استراحت کند.

وقتي به خودش آمد متوجه شد ماشينش تکان مي خورد و سر و صداي خاصي بلند شده است. يک لحظه متوجه شد که چرتش برده بود و لاستيک سمت راست ماشينش روي شانه ي خاکي جاده رفته بود. بلافاصله فرمان را برگرداند و در مسير جاده قرار گرفت.

خدا بسيار به او رحم کرده بود. اگر لحظه اي ديرتر هوشيار شده بود اکنون چه بسا جان خود را از دست داده بود. در واقع اين قسمت خاکي کنار جاده و تکان ها و سر و صداهاي ناشي از حرکت روي آن سبب بيداري او و پيشگيري از يک فاجعه شده بود.

قصه ي زندگي ما نيز همين طور است.

گاهي از مسير اصلي زندگي خارج مي شويم، گاهي از انسانيت خود فاصله مي گيريم و گاهي ارتباط ما با خدا کمرنگ يا قطع مي شود. همين کفايت مي کند که به واسطه ي اين انحرافمان دچار مشکلي در زندگي شويم.

در واقع آن مشکل و مسأله اي که با آن مواجه مي شويم ايجاد شده است تا :
* ما را از خواب غفلت مان بيدار کند
* ما را به انسانيت خودمان بازگرداند
* و ارتباط ما را با خداوند بازسازي و پررنگ سازد.

اينکه من و شما مي خواهيم مشکلات جسمي و رواني و عاطفي و مالي و خانواگي و … ، با تلاش و تدبير حل کنيم بسيار خوب است اما يادمان باشد هدف اصلي تمام اين مشکلات اين است که به انسانيت خودمان بازگرديم و ارتباط مان را با خدا بيشتر و بيشتر کنيم.

اگر پيام اصلي مشکلي را بگيريم اميدواري هست که در سايه ي حرکت در مسير اصلي به مقصد نهايي مان که خوشبختي و سعادت است برسيم و پيام اصلي و مشترک هر مشکلي اين است که :
* نيت و رفتار خودمان را اصلاح کنيم
* خدا را با طنين بلندتري در زندگي صدا بزنيم
* و حضور خدا را در زندگي مان برجسته تر ببينيم.
* ضمن اينکه بايد بعد از اين مراقب باشيم خوابمان نبرد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خوشبخت باشید،
همان باشید که میخواهید…
اگر دیگران آن را دوست ندارند، بگذارید دوست نداشته باشند!
ولی تو همیشه همانی باش که خودت دوست داری..

یادتان باشد خوشبختی یک انتخاب است، خوشبختی راضی نگه داشتن همه نیست. زینب فرید

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ای خدا

راحتی به جز رضای تو ندارم و منزلی به غیر از کوی تو نمی طلبم و سؤالی سوای قرب آستان تو نمی کنم .

روح و راحت من در مناجات تو . و دوای درد من در دست توست .

تویی سیرابی جگر تشنه ی من و تویی خنکی سوزش دل تفتیده ی من

تویی آرام جان غمناکم و شفای درد دل غمتاکم »

مناجات هشتم از مناجات خمسةعشر . سید الساجدین .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تفکر در مرگ ,, از بیان مولای متقیان حضرت امیرالمومنین (علیه السلام),,در نهج البلاغه
 

او را در سرزمين مردگان مى گذارند، و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند، حشرات درون زمين، پوستش را مى شكافند، و خشت و خاك گور بدن او را مى پوساند، تندبادهاى سخت آثار او را نابود مى كند، و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از ميان برمى دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند، و استخوانها بعد از آنهمه سختى و مقاومت، پوسيده مى شوند و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند، و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى كنند، اما نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه كنند. آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد؟ كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته ايد؟ و از راهى كه رفتند مى رويد؟ و روش آنها را دنبال مى كنيد؟ اما افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى پذيرد، و از رشد و كمال بازمانده، و راهى كه نبايد برود مى رود، گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى دانند بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزشهاى پرت كننده، و پرتگاههاى وحشت زا، و ترسهاى پياپى!
نهج البلاغه خطبه 82

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کارگردان دنیا خداست!


مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست،
سالم است یا بیمار!
مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است. امیدوارم خوش بدرخشید!

غر نزن.
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط مرتب بهش بگو: “ای که مراخوانده ای راه نشانم بده…”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تفکر در باره نقطه صفر بهره مندی(مرگ) هست، چند روایت از امیر المومنین (علیه السلام ) از کتاب غرر الحکم و درر الکلم در باره نزدیکی مرگ و اهمیت توجه به آن در زیر آمده، باشد که قبول افتد.

الموت الزم لکم من ظلّکم و املک بکم من انفسکم

مرگ از سایه شما به شما نزدیک تر و از خودتان به شما فرمانرواتر است.

اسمعوا دعوت الموت آذانکم قبل ان یدعی بکم

دعوت مرگ را به گوش های خود برسانید پیش ازآنکه شما را بخوانند.

انّ ورائک طالبا حثیثا من الموت فلا تغفل

به راستی که پشت سر تو جوینده ای است شتابان و آن مرگ است.از آن غافل مباش.

انّما انتم کرکب وقوف لا یدرون متی بالمسیر یؤمرون

جز این نیست که شما همچون سوارانی هستید ایستاده، که نمیدانند چه زمانی به رفتن مأمور کرده اند.

عجبت لمن نسی الموت و هو یری من یموت

در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش کرده با این که می بیند کسی را که میمیرد.

اقرب شئ الاجل

نزدیک ترین چیزها مرگ است.

اصدق شئ الاجل

درست ترین و راست ترین چیزها مرگ است.

اذا حضرت الآجال افتضحت الآمال

هنگامی که مرگ ها فرا رسند آرزو ها رسوا شوند.

افضل تحفۀ المومن الموت

برترین تحفه و هدیه مومن مرگ است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





  سوره قصص آیه 5
« وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ »

 

  نکته ها
  کلمه ” منّت ” در اینجا به معنای نعمت بزرگ و با ارزش است، نه منّت زبانی که بازگو کردن نعمت به قصد تحقیر دیگران باشد و مسلّماً کار زشت و ناپسندی است.
  شکّی نیست که هرگاه اراده الهی بر تحقّق امری تعلّق گیرد، آن مسئله قطعاً عملی خواهد شد و هیچ مانعی نمیتواند سدّ راه آن گردد، قرآن میفرماید: { إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
- فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: موجود باش، آن نیز بیدرنگ موجود میشود - سوره یس آیه ۸۲ }


  با اینکه همه نعمتها از جانب خداوند است وبندگان در هر نعمتی رهین منّت او هستند، لیکن او در خصوص چند نعمت، تعبیر به منّت فرموده که طبعاً از اهمیّت بالای آنها حکایت دارد، از جمله:


1 نعمت اسلام { كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ - خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید)- سوره نساء آیه ۹۴ }
2 نعمت نبوّت { لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا - خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت - سوره آل عمران آیه ۱۶۴ }
3 نعمت هدایت { بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ - بلکه خداوند بر شما منّت مینهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است - سوره حجرات آیه ۱۷ }
4 نعمت حاکمیّت مؤمنان { وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ - ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم

 


سوره قصص آیه ۵ }
  در روایات بسیار، حضرت مهدی(عج) و حکومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ این آیه معرّفی شده است.
  [ تفسیر کنزالدقایق ]
  امام علی(ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: این گروه، آل محمّد(ص) هستند. خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد میشود، بر می انگیزد و به آنها عزّت میدهد و دشمنانشان را ذلیل میکند.
  [نمونه، ج۱۶، ص۴]


  مسئله حاکمیّت مستضعفان بر زمین، با عبارات و بیانهای مختلفی در قرآن آمده است:


 1 { وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ - خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد - سوره نور آیه ۵۵ }
2 وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا … ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ -
ما امّتهای پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم … سپس شما را جانشینان آنها در روی زمین پس از ایشان قرار دادیم - سوره یونس آیه ۱۳ و ۱۴ }
3 { أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ -بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد - سوره انبیاء آیه ۱۰۵ }
4 { وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا - و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم - سوره اعراف آیه ۱۳۷ }
5 { لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ … وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ - ما ظالمان را هلاک میکنیم … و شمـا را بعد از آنان در زمین سکونت خواهیم داد - سوره ابراهیم آیه ۱۳ و ۱۴ }


  مراد از مستضعفان در این آیه، با توجّه به مجهول بودن فعل { اسْتُضْعِفُوا } کسانی هستند که خود در این امر نقش نداشته و استکبار آنها را به استضعاف کشیده باشد.

 

  پیام ها
✔ حکومت جهانی مستضعفان و حمایت از مظلومان تاریخ، اراده وخواست الهی است. { نُرِيدُ }
✔ در حکومت خودکامه طاغوتی، نیروهای کارآمد به ضعف کشانده میشوند. { اسْتُضْعِفُوا }
✔ آینده از آنِ مستضعفان است. { َنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً }
✔ امامت، همچون بعثت، نعمت ویژه ای است که خداوند بر مردم منّت مینهد. در مورد بعثت پیامبر میفرماید: { لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا -خداوند برمؤمنان منّت نهاد(نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت - سوره آل عمران آیه ۱۶۴} در اینجا میفرماید:{نَّمُنَّ…نَجْعَلَهُمْ }


 
  تفسیر نور؛ حجت الاسلام محسن قرائتی
 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه ُ،
وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَ اللّه ُ،
وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ،
وَ لِكُلِّ رَخاءٍ اَلشُّكْرُ لِلّهِ،
وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ اللّه ِ،
وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُ اللّه َ،
وَ لِكُلِّ مُصيبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ،
وَ لِكُلِّ ضيقٍ حَسْبِىَ اللّه ُ،
وَ لِكُلِّ قَضاءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّه ِ،
وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللّه ِ،
وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ الْعَلِىِّ الْعَظيم.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده اند:
هر كس هر روز ده مرتبه اين كلمات را بگويد، خداوند چهار هزار گناه كبيره ى او را بيامرزد، و وى را از سكرات مرگ و فشار قبر و صد هزار هول قيامت نجات دهد، و از شر شيطان و لشكرهاى او محفوظ ماند، و قرضش ادا شود، و همّ و غم وى برطرف گردد.
__________
بحارالانوار: 84 / 5 ـ الباقيات الصالحات / 196

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

۱ . اگر قصد راهنمایی و تربیت کسی را دارید، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گیرید; حتی اگر مخاطب شما فرعون سرکش یا سران لجوج کفار جاهلی باشند; (طه/۴۴ و شعرا/۲۱۵) .

۲ . گفتارو رفتار آدمی در هر زمان و مکان، در حافظه الهی محفوظ است ; مراقب باشید; (لقمان/۱۶ و کهف/۳۰) .

۳- نسبت به انسان های اطرافت، احساس مسئولیت کن و آنها را از کارهای بد بازدار و به کارهای خوب تشویق کن . این لازمه استحکام یک پیکر است و بنی آدم اعضای یکدیگرند; (لقمان/۱۷) .

۴- در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی ; مبادا تندرو و کندرو شوی ; میانه روی، بهترین روش است ; مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی و خلاصه در یک کلام، آدم باش ; (لقمان/۱۸و۱۹) .

۵. قرآن کریم به شدت با پیروی از جمع (خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو) و حرکت به دنبال اکثریت، مخالف است . قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند، پیروی کنی، بدون شک از راه خدا دور می شوی ; همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر; (انعام/۱۱۶ و اسراء/۳۶) 

۶ . امانت داری یکی از ارزشمندترین ارزش های قرآنی است . حضرت موسی (ع) را به خاطر امانتداری و قدرتش، در خانه حضرت شعیب پناه دادند; (قصص/۲۶) و حضرت یوسف را به خاطر امانتداری وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند; (یوسف/۵۵) و حتی رسول خدا (ص) که از سوی خداوند برگزیده شد، مشهور به امانتداری و به محمد امین معروف بود .

۷ . اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بی لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود . مهربانی، دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند; (آل عمران/۱۵۹) .

۸ . آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدی که در حق شما کرد، با خوبی پاسخ گویید . این را قرآن تجویز می کند; آیه ۳۴ سوره فصلت را بخوانید .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اي كربلا نرفته حرم را بهانه كن
دل را بيا به جاده مشهد روانه كن

يك كوشه اي زصحن رضا بشين
پيش كريم نوكري عاشقانه كن

انجا برات كرببلا زود ميرسد
غصه نخور بخدا زود ميرسد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یا بقیة الله ارواحنا فداک

به آهِ دل خسته ی عسگری
به مهدی و هجران و بی یاوری

به حُرّ و زُهیر و بُریر و حبیب
به شیب الخضیبِ حسین غریب

به تنهایی مسلم و دلبـرش
به دو لاله ی غرق خون،پرپرش

به نجمه،سکینه،رقیّه،رباب
به گلهای خشکیده از قحط آب

به عبدُالَّه و قـاسم ابـن الحسن
به شهزاده لیلای گلگون بدن

به عون و محمّد،دو شیر صغیر
به زینب،صبورِغیور و دلیر

به سوز دل و اشک اُمُّ البنین
به دستان و مشک فتاده زمین

به حقِّ مقام رفیع حسین(ع)
به خون گلوی رضیع حسین(ع)

خدایا رسان،یارِ مستضعفان
ولی امرِ شیعه،امامِ زمان(عج)
.
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بندگی کن تا که سلطانت کنند … تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حیوانی سزاوار تو نیست … ترک این خو کن که انسانت کنند

چون نداری درد، درمان هم مخواه … درد پیدا کن که درمانت کنند

بنده ی شیطانی و داری امید … که ستایش همچو یزدانت کنند؟!

سوی حق نارفته چون داری طمع؟ … همسر موسی بن عمرانت کنن

شکر و تسلیم سليمانیت کو؟ … ای که می خواهی سلیمانت کنند

از چَهِ شهوت، قدم بیرون گذار … تا عزیز مصر و کنعانت کنند

بگذر از فرزند و مال و جان خویش … تا خلیل الله دورانت کنند

سر بنه در کف برو در کوی دوست … تا چو اسماعیل قربانت کنند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی

شخصی را سراغ دارم که بیش از چهل سال در طلب امام زمان (عج) بود .
بعد از چهل سال ریاضت و عبادت به محضر منور حضرت مهدی مشرف شد . وقتی خدمت آقا رسید از حضرت گلایه ی عاشقانه کرد : (( شما که سرانجام مرا به محضر پذیرفتید ، ای کاش یک مقدار زودتر مرا می پذیرفتید و من این همه غصه نمی خوردم و عذاب نمی کشیدم ))
حضرت فرمودند :(( اگر زودتر ما را می دیدید از ما نان و سبزی می خواستی ! حالا که چهل سال زحمت کشیده ای می فهمی که چه بخواهی .))

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




شش نفر در آب فرات سرگرم بازي بودند، یکی از آنان غرق شد، نزاع را نزد امیرالمومنین علیه السلام بردند، دو نفر از آنان گواهی دادند که

آن سه نفر دیگر او را غرق کرده اند، و آن سه نفر گواهی دادند که آن دو نفر دیگر او را غرق کرده اند، امیرالمومنین علیه السلام دیه او را به

پنج قسمت مساوي تقسیم نمود، دو قسمت به عهده آن سه نفري که دو نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند، و سه قسمت به عهده آن دو

نفري که سه نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند.

شیخ مفید درارشاد پس از نقل این خبرمی گوید: در این قضیه هیچ قضاوتی تصور نمی شود که از قضاوت آن حضرت به صواب نزدیکتر باشد

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




 

در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام به آن حضرت گزارش رسید که چهار نفر در حال مستی یکدیگر را با کارد مجروح نموده اند. امام
علیه السلام دستور داد آنان را توقیف نموده تا پس از هشیاري به وضعشان رسیدگی کند، دو نفر از آنان در بازداشتگاه جان سپردند. اولیاي
مقتولین نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و خواستار قصاص از زندگان شدند، آن حضرت علیه السلام به آنان فرمود: شما از کجا می دانید
که این دو نفر زنده ایشان را کشته اند و شاید خودشان یکدیگر را مجروح نموده و مرده اند؟
گفتند: نمی دانیم، پس شما خودتان با استفاده از دانش خداداد يتان بین آنان حکم کنید.
امام علیه السلام فرمود: دیه آن دو مقتول به عهده هر چهار قبیله است و بعد از اخراج خونبهاي زخمهاي دو نفر زخمی، باقیمانده به اولیاي
آن دو مقتول رد می گردد. ) 1- شیخ مفید پس از نقل این خبر می گوید: این حکمی که آن حضرت علیه السلام درباره آنان فرموده تنها
حکمی است که براي رسیدن به واقع تصور می شود؛ زیرا گواهی نیست تا بدان وسیله قاتل از مقتول جدا شود. و نیز گواهی نیست تا ثابت
کند قتل عمدي بوده، و این حکم در مورد قتل خطا و اشتباه در قاتل است ؛ زیرا خونبهاي کشتگان را بر هر چهار قبیله قرار داده و دیه
زخمهاي مجروحین را از آن کم کرده است، و مقصود آن حضرت از اینکه فرموده: دیه آن دومقتول بر قبایل چهارگانه است این است که دیه
هر دو تا با هم، وگرنه دیه هر کدام از آنها بر سه قبیله دیگر است غیر ازقبیله خودش .(مولف). ارشاد مفید، قضایاه علیه السلام فی خلافته،
( من لا یحضر، کتاب الدیات، باب حکم الرجل یقتل الرجلین او… حدیث 7. تهذیب، کتاب الدیات باب الاشتراك فی الجنایات، حدیث 5)

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




 

در زمان خلافت عثمان پیرمردي دختري را به همسري گرفت پس از مدتی دختر آبستن گردید، پیرمرد حمل را انکار می کرد، ماجرا را به
نزد عثمان بردند ولی حکم مسأله بر عثمان مشتبه گردید و از دختر پرسید؛ آیا او هنوز دوشیزه است، دختر به این مطلب اقرار نمود. عثمان
دستور داد وي را حد زنند.
امیرالمومنین علیه السلام این را شنید، پس به عثمان فرمود: شاید موقعی که پیرمرد آمیزش نموده رحم زن نطفه را جذب کرده و آبستن
شده است، بدون اینکه منجر به افتضاض شود مرد تصدیق کرد و گفت: آري، من همیشه نطفه ام را در ابتداي رحم ریخته ام، بدون اینکه
افتضاض حاصل شود.امیرالمومنین علیه السلام فرمود: حمل از همین پیرمرد است و باید در سزاي انکاري که کرده عقوبتی تادیبانه شود. و
عثمان نیز طبق داوري آن حضرت حکم کرد.
دختري را که به زنا متهم بود نزد امیرالمومنین علیه السلام آوردند، آن حضرت به چند زن دستور داد دختر را معاینه کنند. آنان پس از
رسیدگی گفتند: وي باکره است.
امام علیه السلام فرمود: من هرگز بر دختر باکره حد زنا جاري نمی کنم. و آن حضرت گواهی زنان را در مثل چنین مواردي کافی می دانست.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مردي همسرش را نزد عمر برده و گفت: خودم و این زنم سیاه هستیم و او پسري سفید زاییده است .عمر به مجلسیان گفت: نظر شما در
این قضیه چیست؟
گفتند: زن باید سنگسار شود؛ زیرا او و شوهرش سیاهند و فرزندشان سفید. عمر دستور داد زن را سنگسار کنند، ماموران زن را به جهت
سنگسار می بردند در بین راه امیرالمومنین علیه السلام به آنان برخورد نموده و به زن و شوهر فرمود: مطلب شما چیست؟ آنان قصه خود را
بیان داشتند.
آن حضرت علیه السلام به مرد رو کرده و فرمود: آیا زنت را متهم می سازي؟
گفت: نه.
فرمود: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده اي؟
گفت: آري، یک شب ادعا می کرد که قاعده است و من گمان می کردم به جهت سرما عذر می آورد پس با او همبستر شدم.
آن حضرت علیه السلام به زن رو کرده و فرمود: آیا شوهرت در آنحال با تو نزدیکی کرده است؟ گفت: آري.
پس علی علیه السلام به آنان فرمود: برگردید که این فرزند پسر شماست و علت سفیدشدنش این است که خون حیض بر نطفه غلبه کرده
است و وقتی که بزرگ شود سیاه می گردد، و طبق فرموده آن حضرت پس از بزرگ شدن سیاه گردید.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




 

تفرقه بین گواهان و کشف جرم دختري بی گناه به نزد عمر آورده به زناي او گواهی دادند، و اینکه سرگذشت وي: در کودکی پدر و مادر را از
دست داده مردي از او سرپرستی می کرد، آن مرد مکرر به سفر می رفت، دختر بزرگ شده و به مرتبه زناشوئی رسید، همسر آن مرد
می ترسید شوهرش دختر را به عقد خود درآورد، از این رو حیله اي کرد و عده اي از زنان همسایه را به منزل خود فراخواند تا او را بگیرند و
خود با انگشت، بکارتش را برداشت.
شوهرش از سفر بازگشت، زن به او گفت: دخترك مرتکب فحشاء شده، و زنان همسایه را که در ماجرایش شرکت داشتند جهت گواهی
حاضر ساخت. مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود، عمر حکم نکرد و گفت: برخیزید نزد علی بن ابیطالب برویم. آنان برخاسته و همه با
هم به محضر امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب شدند و داستان را براي آن حضرت بیان داشتند.
امیرالمومنین علیه السلام به آن زن رو کرد و فرمود: آیا بر ادعایت گواه داري؟
گفت: آري، بعضی از زنان همسایه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت. آنگاه حضرت شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در جلو خود
قرار داد و فرمود: تمام زنها را در حجره هایی جداگانه داخل کنند، و آنگاه زن آن مرد را فراخوانده بازجوئی کاملی از او به عمل آورد ولی او
همچنان بر ادعاي خود ثابت بود، پس او را به اتاق سابقش برگرداند و یکی از گواهان را احضار کرد و خود،روي دو زانو نشست و به وي
فرمود: مرا می شناسی؟ من علی بن ابیطالب هستم واین شمشیر را می بینی شمشیر من است و زن آن مرد، بازگشت به حق نمودو او را امان
دادم، اکنون اگر راستش را نگویی تو راخواهم کشت.زن بر خود لرزیدو به عمرگفت: اي خلیفه! مرا امان ده،الان حقیقت حال را می گویم.
امیرالمومنین علیه السلام به وي فرمود: پس بگو.
زن گفت: به خدا سوگند حقیقت ماجرا از این قرار است: چون زن آن مرد، زیبایی و جمال دختر را دید، ترسید شوهرش با او ازدواج نماید از
این جهت ما را به منزل خود فراخواند و مقداري شراب به او خورانید و ما او را گرفتیم و خود با انگشت بکارتش را برداشت. در این موقع
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الله اکبر! من اولین کسی بودم پس از حضرت دانیال که بین شهود تفرقه انداخته از این راه حقیقت را کشف
کردم، و سپس بر تمام زنانی که تهمت به ناحق زده بودند حد افتراء جاري کرد، و زن را وادار نمود تا دیه بکارت دختر چهارصد درهم را به
او بپردازد و دستور داد آن مرد، زن جنایتکار خود را طلاق گفته همان دختر را به همسري بگیرد و آن حضرت علیه السلام مهرش را از مال
خود مرحمت فرمود.
پس از اتمام و فیصله قضیه، عمر گفت: یا اباالحسن! قصه حضرت دانیال را براي ما بیان فرمایید.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: دانیال کودکی یتیم بود که پیرزنی از بنی اسرائیل عهده دار مخارج و احتیاجات او شده بود، و پادشاه آن
وقت دو قاضی مخصوص داشت که آنها دوستی داشتند که او نیز نزد پادشاه مراوده می نمود وي زنی داشت زیبا و خوش اندام، روزي پادشاه
براي انجام ماموریتی به مردي امین و درستکار محتاج گردید، قضیه را با آن دو قاضی در میان گذاشت و به آنان گفت: مردي را که شایسته
 
انجام این کار باشد پیدا کنید، آن دو قاضی همان دوست خود را به شاه معرفی نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه آن مرد را براي انجام
آن ماموریت موظف ساخت. آن شخص آماده سفر شد ولی پیوسته سفارش همسر خود را به آن قاضی نموده تا به او رسیدگی کنند. مرد به
سفر رفت و آن دو قاضی به خانه دوست خود رفت و آمد می کردند، و از برخورد زیاد با زن به او دلبسته شده تقاضاي خود را با وي در میان
گذاشتند ولی با امتناع شدید آن زن مواجه شدند تا اینکه عاقبت به او گفتند: اگر تسلیم نشوي تو را نزد پادشاه رسوا می کنیم تا تو را
سنگسار کند.
زن گفت: هر چه می خواهید بکنید.
آن دو قاضی تصمیم خود را عملی نموده نزد پادشاه بر زناي او گواهی دادند، پادشاه از شنیدن این خبر بسی اندوهگین گردید و از آن زن
در شگفت شد و به آن دو قاضی گفت: گواهی شما پذیرفته است ولی در این کار شتاب نکنید و پس از سه روز وي را سنگسار نمایید!
در این سه روز منادي به دستور شاه در شهر ندا داد که: اي مردم! براي کشتن آن زن عابده که زنا داده حاضر شوید و آن دو قاضی هم بر
آن گواهی داده اند.
مردم از شنیدن این خبر حرفها می زدند، پادشاه به وزیر خود گفت: آیا نمی توانی در این باره چاره بیندیشی؟ گفت: نه تا این که روز سوم،
وزیر براي تفریح از خانه بیرون شد، اتفاقا در بین راهش به کودکانی برهنه که سرگرم بازي بودند برخورد نموده به تماشاي آنان پرداخت، و
دانیال که کودکی خردسال میان آنان با ایشان بازي می کرد، وزیر او را نمی شناخت. دانیال در صورت ظاهر به عنوان بازي، ولی در حقیقت
براي نمایاندن به وزیر، کودکان را در اطراف خود گرد آورد و به آنان گفت: من پادشاه و دیگري زن عابده، و آن دو کودك نیز دو قاضی گواه
باشند. و آنگاه مقداري خاك جمع نمود و شمشیري از نی به دست گرفت و به سایر کودکان گفت: دست هر یک از این دو شاهد را بگیرید و
در فلان مکان ببرید، و سپس یکی از آن دو را فراخوانده، به او گفت: حقیقت مطلب را بگو وگرنه تو را خواهم کشت. (وزیر این جریانات را
مرتب می دید و می شنید). آن شاهد گفت: گواهی می دهم که آن زن زنا داده است.
دانیال گفت: در چه وقت؟
گفت: در فلان روز.
دانیال گفت: این یکی را دور کنید. و دیگري را بیاورید، پس او را به جاي اولش برگردانده و دیگري را آوردند.
دانیال به او گفت: گواهی تو چیست؟
گفت: گواهی می دهم که آن زن زنا داده است.- در چه وقت؟- در فلان روز.
با چه کسی؟
با فلان، پسر فلان.
در کجا؟
در فلان جا.
و او برخلاف اولی گواهی داد. در این وقت دانیال فرمود: الله اکبر! گواهی دروغ دادند. و آنگاه به یکی از کودکان دستور داد میان مردم ندا
دهد که آن دو قاضی به زن پاکدامن تهمت زده اند و اینک براي اعدامشان حاضر شوید.
وزیر، تمام این ماجرا را شاهد و ناظر بود، پس بلادرنگ به نزد پادشاه آمد وآنچه را که دیده بود گفت.
پادشاه آن دو قاضی را احضار نموده به همان ترتیب از آنان بازجویی به عمل آورده و گواهیشان مختلف بود، پادشاه فرمان داد بین مردم ندا
دهند که آن زن بري و پاکدامن است و آن دو قاضی به وي تهمت زده اند و سپس دستور داد آنان را دار زدند.
و نظیر همین خبر را کلینی (ره) در کافی چنین نقل کرده: در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام دو نفر با هم عقد برادري بستند؛ یکی
از آنان قبل از دیگري از دنیا رحلت کرد و به دوست خود وصیت کرد که از یگانه دخترش نگهداري کند، آن مرد دختر دوست خود را به
خانه برد و از او مراقبت کامل می نمود و مانند یکی از فرزندان خودش او را گرامی می داشت، اتفاقا براي آن مرد مسافرتی پیش آمده و به
سفر رفت. و سفارش دختر را به همسر خود نمود. مرد سالیان درازي سفر ماند و در این مدت دختر بزرگ شده و بسیار زیبا بود، و آن مرد
 
هم پیوسته در نامه هایش سفارش دختر را می نمود، همسر مرد چون جمال و زیبایی دختر را دید ترسید که شوهرش از سفر برگشته با او
ازدواج نماید از این جهت نیرنگی کرد و زنانی چند را به خانه خود فراخواند و آنان دختر را گرفته و خود با انگشت، بکارتش را برداشت.
مرد از سفر برگشت و به منزل رسید، سپس دختر را به نزد خود فراخواند، ولی دختر در اثر جنایتی که آن زن بر او وارد ساخته بود از
حضور به نزد مرد شرم می کرد و چون مرد زیاد اصرار نمود زنش به او گفت: او را به حال خود بگذار که مرتکب گناهی بزرگ شده و بدین
سبب خجالت می کشد نزد تو بیاید؛ و به دخترك نسبت زنا داد.
مرد از شنیدن این خبر سخت ناراحت شده و با قیاف هاي خشمناك به نزد دختر آمده به شدت او را سرزنش نمود و به وي گفت: واي بر تو!
آیا فراموش کردي آن محبتها و مهربانیهاي مرا؟! به خدا سوگند من تو را مانند خواهر و فرزند خود می دانستم و تو نیز اگر خود را دختر من
می دانستی، پس چرا مرتکب چنین کار خلافی شدي؟
دختر گفت: به خدا سوگند من هرگز زنایی نداده ام و همسرت به من تهمت می زند و ماجراي زن را براي مرد بازگو کرد. مرد دست دختر و
زن خود را گرفته به طرف خانه امیرالمومنین علیه السلام روانه گردید و ماجرا را براي آن حضرت علیه السلام بیان داشت و زن نیز به جنایتی
که مرتکب شده بود اعتراف کرد. اتفاقا امام حسن علیه السلام در محضر پدر بزرگوار خود نشسته بود، امیرالمومنین به او فرمود: بین آنان
داوري کن!
آن حضرت علیه السلام گفت: سزاي زن دوتاست؛ یکی حد افتراء براي تهمتش و دیگري دیه بکارت دختر.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




مجتهدی تهرانی

 

روزی در حرم امام رضا (ع) جوانی نزد من آمد و پرسید: - اگر بخواهم زنگار دلم را پاک کنم باید چه کنم؟
.
.
از این جوان و سوالی که پرسید خیلی خوشم آمد .به او گفتم برای پاک کردن دلت چند راه ساده وجود دارد : - اول اینکه از قرائت قرآن مخصوصاً سحرها غفلت نکن.
- دیگر اینکه زیاد استغفار کن و یک راه دیگر محبت به بچه یتیم است .تا میتوانی به یتیمان محبت کن و دست نوازش به سرشان بکش.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایت الله بهجت (ره)


نیتتان این باشد که علمتان با عملتان هماهنگ باشد و علم و عمل از همدیگر جلو یا عقب نیفتند.
اکثر بدبختی ما همین است که علممان با عملان هماهنگ نیست.
بعضی علمشان از عملشان عقب تر است ، بعضی جلوتر ، و به هر حال علم و عمل آنها با هم نمیخواند.
بعضی هم مثل من هستند که علمشان گاهی از عملشان جلو می افتد و گاهی عقب.
پس شما نیت که به علم خود عمل کنید و علم و عملتان یکی باشد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شیطان یک دزد است
و هیچ دزدی خانه خالی را سرقت نمی کند
پس اگر شیطان زیاد مزاحمتان می شود
بدانید در قلبتان گنجینه ای است
که ارزش دزدی را دارد
پس از آن نگهداری کنید
و آن گنجینه ایمان

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شد
اولین بار کجا نوبت نامردی شد


یادمان نیست کجا از خودمان دور شدیم
یک شبه با کمی اندوخته مغرور شدیم


اولین بار کجا شرم به انسان خندید
اولین سیب چگونه لب ما را بوسید


یادمان نیست کجا راه خطا پیمودیم
اولین بار کجا بنده ی شیطان بودیم


بین ما تا به خدا یک پل فانی هم نیست
اعتقاد و شرف و عشق زبانی هم نیست


کاش پیدا بشود روزنه ای سمت دعا
راهی از توبه ی ما تا به گلستان خدا


کاش کابوس زمستانی شیطان برود
کاش مخلوق خدا باز هم آدم بشود

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




جوادی آملی

از رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم پرسيدند:

چه كسى در ميان مؤمنان از ديگران زيرك تر است ؟

در جواب فرمود :

آن كه به ياد مرگ بيشتر و در آمادگى براى آن شديدتر است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایت الله بهجت (ره)

حوادثی که اتفاق می‌ افتد، نتیجه‌ کارهای ماست که بر سر ما می‌ آید: “وَ ما اصابَکُم مِن مُصیبَة فَبِما کَسَبت اَیدیکُم"(يك) “هر مصیبتی به شما می‌ رسد، به واسطه‌ اعمال شما است.” آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ ها شده است توبه کنیم؟

ولی ما توبه نمی‌ کنیم، چون کارهای خود را بد نمی‌ دانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! آیا در این حوادث و گرفتاری‌ ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده‌اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان طور که دستور داده‌ اند باشیم؟! که فرموده‌ اند: “تَمَسَّکوا بِالاَمرِ الاَوّل."(دو) “به دستور اول تمسّک بجویید (و عمل کنید.)”

یعنی این که به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنان که دستور داده‌ اند، دعای فرج را زیاد بخوانیم. (يك) سوره‌ی شوری، آیه‌ 30 (دو) بحارالانوار، ج 52، ص 133
همان، ج 2، ص 139.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





وقتی میمیریم مارا به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادنت میگویند :جنازه کجاست ؟
وبعد از خاکسپاریت میگویند: قبر میت کجاست ؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتی بعد از مرگت فراموش میشه
مدیر ، مهندس ، مسؤول ،فرمانده دکتر، بازرس…
پس فروتن و متواضع باشیم…نه مغرور و متكبر.
ساده بودن زیباترین ژست دنیاست.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حاج اسماعیل دولابی


مۆمن از دنیا که می رود و به موت نائل می شود،

از شهوات و غضب که او را گرم می کردند،

خلاص و کاملاً خنک می شود؛ به نحوی که وقتی جنازه ی او را با آب سرد دنیا هم می شویند،

فریاد می زند این آب داغ چیست که روی بدن من می ریزید؟

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





روايات
1- بهترين مال
خير المال ما وفي العرض؛(1) بهترين مال آن است كه با آن آبرو حفظ شود.
2- بردن آبرو، جنگ با خدا!
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال: قال رسول‌الله صلي‌الله عليه‌ واله، قال الله تبارك و تعالي، مَن اَهان لي وليا فقد ارصد لمحاربتي؛ (2)
امام صادق عليه‌السلام فرمود كه رسول خدا فرمودند: خداوند تبارك و تعالي فرموده است: هر كس دوستي از دوستان مرا خوار كند، در كمين جنگ با من نشسته است.
3- اهميت حفظ آبرو
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال من قال في مومن ما رَاَتْهُ عيناه و سمعته اُذناه فهو من الذين قال الله عز و جل “ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة في الذين آمنوا، لهم عذاب اليم"؛ (3)
امام صادق عليه‌السلام فرمودند: هر كس درباره مومن آنچه را ديدگانش ديده و گوش‌هايش شنيده بگويد از كساني است كه خداوند عزوجل درباره‌اشان فرموده است: همانا براي كساني كه دوست دارند زشتي در ميان مومنان آشكار شود، عذابي دردناك است.» (نور، 19)
4- رسوا نمودن مومن، خروج از ولايت خدا
عن مفضل بن عمر قال قال لي ابوعبدالله عليه‌السلام من روي علي مومن رواية يريد بها شينه و هدم مروءته ليسقط من اعين الناس اخرجه الله من ولايته الي ولاية الشيطان فلا يقبله الشيطان؛ (4)
مفضل عمر روايت كرده است كه حضرت صادق عليه‌السلام به من فرمودند: هر كس به زبان مومني سخن بگويد و از آن رسوايي او و از بين بردن مروّت و جوانمردي‌اش را بخواهد تا از چشم مردمان بيفتد، خداوند او را از ولايت خودش به ولايت شيطان مي‌اندازد ولي شيطان هم او را نمي‌پذيرد.
5- عاقبت تحقير مومن
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال مَن حقر مومنا مسكينا او غير مسكين لم يزل الله عزوجل حاقراً له ماقتاً حتي يرجع عن محقرته اياه؛ (5)
امام صادق عليه‌السلام فرمودند: كسي كه مومني را تحقير نمايد، خواه مسكين باشد يا غير مسكين، اين عمل پيوسته مورد تحقير و دشمني باري تعالي خواهد بود تا از روش نادرست خود برگردد و او را با ديده يك مسلمان مورد احترام بنگرد.
6- راه حفظ آبرو
قال علي عليه‌السلام مَن ضن بعرضه فليدع المراء؛ (6)
هر كس مي‌خواهد آبروي خود را حفظ كند، بايد از جدال بپرهيزد.
7- حرمت آبروي مومن تا قيام قيامت
ايها الناس ان دِماءَكم و اعراضَكم عليكم حرامٌ الي آن تلقوا ربَكم؛ (7)
پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم فرمودند: اي مردم! خون و مال و آبروي شما حرمت دارد تا قيام قيامت.
8- دستور به حفظ آبرو
فمن استطاع منكم ان يلقي الله تعالي و هو تقي الراحة من دماء المسلمين واموالهم سليم اللسان من اعراضهم فليفعل؛ (8)
هر كس مي‌تواند خداوند را به گونه‌اي ملاقات نمايد كه دستش به خون مسلمين و اموال آنان آلوده نباشد و همچنين زبانش از تجاوز به آبروي مسلمانان سالم مانده باشد، اين كار را انجام دهد.
9- اثر حفظ آبرو در قيامت
عن النبي صلي‌الله عليه واله انه قال: من طلب لدنيا حلالا اِستعفافاً عن المسالة و سعياً علي عياله و تَعطُّفاً علي جاره لَقِيَ اللهَ و وجهُهُ كالقمر ليلةَ البدر؛ (9)
رسول اكرم صلي‌الله عليه واله فرموده است: كسيكه از پي مال مشروع برود براي آنكه آبروي خود را از ذلت سوال مصون نگه دارد، عائله خويش را اداره كند و به همسايه خود كمك كند، در پيشگاه خداوند سربلند و روسفيد است و صورتش مانند ماه تمام مي‌درخشد.
10-دعا براي محفوظ ماندن آبرو
اللهم صل علي محمد وآله و صُن وجهي باليسار، و لا تَبتَذِل جاهي بالاِقتار؛ (10)
بار الها! آبروي مرا در جامعه با معيشت سهل و آسان حفظ فرما! و قدر و منزلتم را نزد مردم با تنگدستي سبك و خوار مگردان!
1- وسائل الشيعة، ج 21، ص 557.
2- الكافي، ج 2، ص 351.
3- الكافي، ج 2، ص 357.
4- الكافي، ج 2، ص 358.
5- الكافي، ج 2، ص 351.
6- نهج‌البلاغة،ص 538.
7- تحف‌العقول، ص 30.
8- نهج‌البلاغة، ص 253.
9- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 17.
10- الصحيفة السجادية، ص 98.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





اینکه اگر کسی خدا را فراموش کند خود را نیز فراموش خواهد کرد،

بدترین بلایی است که می‌تواند بر سر انسان بیاید. خودفراموشی وضعیتی است که هیچ انسان خودخواهی حاضر نیست بپذیرد.

اگر خودت را فراموش کنی هیچگاه نمی‌توانی برای حفظ منافعت قدمی برداری و دائماً به ضرر خودت اقدام خواهی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

1- از وظايف ديني پيروان قرآن شريف اين است كه همواره مراقب عزت خويش و عزت برادران ايماني خود باشند، نه قدمي بردارند كه مايه ذلت خودشان شود و نه به آبروي برادران ديني خود آسيب برسانند. اين مطلب ضمن روايات متعددي از رسول اكرم صلي‌الله عليه واله وسلم و ائمه طاهرين علهيم‌السلام خاطر نشان گرديده است.
2- آبرو بسيار ارزش دارد و همه مردم در برابر آبروي يك «فرد» مسئولند و دفاع از آبرو و حيثيت، واجب است.
3- انفاق، علاوه بر انفاق مال و ثروت، شامل انفاق علم، آبرو و مقام نيز مي‌شود و آبرو و شخصيت فقير، با ارزش‌تر از حفظ شكم و شخص فقير است.
4- از موارد حفظ آبرو و شرف ديگران در اسلام مي‌توان به اين نكته اشاره كرد كه: براي اثبات زنا، چهار شاهد مقرر كرده است، و حتي اگر سه شاهد گواهي دهند، هر سه شلاق مي‌خورند، ولي براي اثبات قتل، دو شاهد كافي است.
5- نشانه همسر شايسته، رازداري، حفظ مال و آبرو و ناموس شوهر در غيات اوست.
6- تقوا، هم عامل شناخت صحيح، هم مايه آبرو و حيثيت اجتماعي، و هم سبب مغفرت اخروي است.
7- اگر كسي مسئوليتي را بپذيرد و خوب انجام ندهد، سرمايه، شخصيت، آبرو و وجدان خود را در معرض خطر قرار داده و زيانكار خواهد بود.
8- بازار شايعات را داغ نكنيم و با نقل شنيده‌هاي بي‌اساس، آبرو و حقوق افراد را از بين نبريم.
9- آبروي زن و مرد مومن، محترم و لطمه زدن به آن گناه بزرگي است. (حفظ آبرو به زن يا مرد بودن ربطي ندارد.)
10- حساب شخصيت‌هاي مذهبي را از حساب خانواده و نزديكان آنها جدا كنيم. چرا كه در خانواده انبيا نيز، مسايل ضد اخلاقي همچون حسد و حيله ميان فرزندان مطرح است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


آیت الله مجتهدی تهرانی


استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: اگر می خواهی قدر مادرت را بفهمی یک شب، دو تا آجر به شکمت ببند و بخواب در همان شب،متوجه سختی ولادت و بارداری خواهی شد خلاصه اگر پدر و مادر از شما ناراضی باشند، کارت گیر می کند و سلب توفیق می شوی.کاری کن پدر و مادر برای تو دعا کنند که دعای آن ها مستجاب است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




طرف دیروز تو مترو رگاش بیرون زده بود و
واتساپش رو نشون میداد و هی میگفت
ما باید به دین پدرامون برگردیم
و زرتشتی بشیم
ی لحظه روزنامه رو اوردم پایین و زیر چشمی نگاش کردم و بهش گفتم اگه جای اینکه همش تو لاین و واتس بودی ، روزی ۲صفحه کتاب میخوندی میفهمیدی که

تو کتاب جاماسب نامه صفحه۲۳۷-۲۴۳ از قول خود حضرت زرتشت اومده که

“مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم و بر آیین جد خویش و با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادانی کند . . . و از فرزندان دختر آن پیامبر که خورشید جهان و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد.در میان دنیا که مکه باشد و دولت او به قیامت متصل شود”

و تو
تورات حضرت موسی ، سفر پیدایش،فصل۱۷آیه۲۰
(۱۴۰۶تا۱۴۴۶سال قبل از میلاد)
اومده که

“ای ابراهیم و اما راجع به اسماعیل تقاضای تورا اجابت کردیم اینک اورا برکت داده،بارور و بسیار کثیر گردانم و ۱۲امام از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی وجود آوردم”

و
تو کتاب مکاشفات یوحنا ، باب۱۲آیه۱۴-۱۵
(۸۵سال بعد از میلاد)
اومده که
“و آن مولود به منظور حفاظت قطعی از دستبر اهریمنان،برای یک زمان و دو زمان و نصف زمان از نظرها پنهان شد”

و تو
انجیل لوقا، باب۱۲ آیه۳۵-۴۱
(۸۰-۶۰سال بعد از میلاد)
اومده که
“کمرهای خودرا بسته و چراغهای خود را افروخته دارید و مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند…تا هروقت بیاید و در را بکوبد بیدرنگ در را برای او باز کنید زیرا ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میاید”

و تو کتاب حبقوق نبی ، باب۲ آیه۴
(۶۰۵سال قبل از میلاد)
اومده که
“و اگر چه تأخیر کند ،برایش منتظر باش زیرا البته او خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد بلکه جمیع امتها را نزد خویش جمع میکند و تمامی را برای خویش فراهم میسازد”

و تو کتاب مقدس هندوان (شاکمونی)
صفحه۲۷۳
داره که
“پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دوجهان تمام شود،او کسی باشد که بر کوههای شرق و غرب دنیا حکم براند و فرمان دهد.دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او ایستاده(قائم) باشد”

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





در لحظه زیستن را تمرین کن
مانند کودکان باش تا هیچ اندیشه ای از گذشته مانع شما نشود و هیچ چیز از آینده شما را نترساند
آگاهانه و هوشیارانه در بلندای زمان بایست تا بهمه جوانب احاطه داشته باشی
از گذشته تجربه اش را بیاد آور
تا بتوانی برای آینده، نیکی را پایه ریزی کنی
اما بدان زندگی هیچ گاه قابل پیش بینی نیست و زمان تنها خود را می شناسد و آینده برایش هنوز شکل نگرفته است
پروردگارا کمک کن
تا اکنونم را به عشق و عشــــــــــــــــــــق ورزی بپردازم
تا تنها تو بمانی و عـــــــــــــشق
که عشــــــــــــق خداســــــــــت و
خـــــــــــــدا یعنی همه چــــــــــــــــــیز


الهی آمین

موضوعات: مناجات  لینک ثابت





فردی بازاری چنین می گوید:
«بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم.چه کنیم؟»ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم.سه دستور ایشان چنین بود:
1. مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید. هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.
2. در کاسبی انصاف به خرج دهید، و واقعا اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید. در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد.
3.از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم (علیه السلام) به شما مهلت داده اند. اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.
همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پا چنار می امدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجة الله سید عباس آیة الله زاده مشغول نماز شدم. در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید.
ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم . من از مسجد و منزل ناراحت شدم. لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم.این اولین مشاهده من بود که در اثر دستورات آیة الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود. در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.منبع: نشریه پرتو سخن-شماره 615- 19 بهمن 1390

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ :


ﻏﺮﻭﺭ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﯽ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺁﺳﺎﯾﺶ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﺖ، ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ، ﻟﺰﻭﻣﺄ ﺩﻭﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ .
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺍﺧﻼﻗﺶ ﺗﻨﺪ ﺍﺳﺖ، ﺟﻨﺴﺶ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻧﺲ ﺗﻮﺳﺖ


ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ :
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻌﺮّﻑ ﺑﺎﻃﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﻔﺮﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﺴﯽ ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺟﻨﮓ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﻠﻮﻏﯽ، ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﯽ
ﮔﺎﻫﯽ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺗﺮﯾﻦ
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺘﻰ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﺮﺳﯽ .
ﺗﻨﻔﺮ ﻧﻮﻋﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ! ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺩﻥ
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺳﺎﺑﻖ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻭّﻝ ﺍﺯﺍﻭ ﺑﺪﺕ ﻣﯿﺎﯾﺪ، ﺭﻭﺯﻯ ﺻﻤﻴﻤﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ
ﺑﺮﻋﻜﺲ


ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﺮﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺩ
ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
1 2