✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
به به به به به عجب شعری.....


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



عرضه اعمال بر امام زمان (عج) در آینه‌ی قرآن و حدیث:

 «و قل إعملوا فسيري الله أعمالکم
و رسوله و المؤمنون و ستردون إلي عالم الغيب
و الشهاده فينبئکم بما کنتم تعملون » ۱

 وبگو ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ
ﻭ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ می‌بینند….

 در روز دوشنبه و پنج‌ شنبه اعمال این امت
بر پیامبر (ص) عرضه می‌شود و پس از آن حضرت،
بر حضرات ائمه (ع) و حضرت ولی عصر (عج) عرضه می گردد. ۲

 ۱: سوره توبه؛ آیه ۱۰۵
 ۲: نجم الثاقب، باب یازدهم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 


آدم‌ های امن، همان‌هایی هستند که همه چيز مي‌توانی بهشان بگويی، بد

ون اينکه قضاوت يا تحقيرت کنند ميتوانی کنارشان احساس بودن کنی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایا ماهی قرمز از چین به ایران آمده؟
خیر. ایرانیان چند هزار سال است
که ماهی قرمز را می‌شناسند و این نکته را اسناد معتبر تاریخی که امروزه در موزه‌های بزرگ دنیا هست، تائید می‌کند. برای نمونه مجسمه‌های کوچک ماهی قرمز از دوره هخامنشی و قبل از آن و یا نقش ماهی قرمز بر ظروف دوره ساسانی گواه این موضوع هستند. به احتمال زیاد گونه‌هایی از این ماهی‌ها از ایران و بین‌النهرین به چین و سایر نقاط دنیا برده شدند و البته چینی‌ها نیز در اصلاح‌نژاد ماهی قرمز و تولید ماهی‌های قرمز زینتی پیشتاز بوده‌اند.

 فلسفه گذاشتن ماهی قرمز بر سفره هفت سین چیست؟
ماهی ‌قرمز نماد برج «حوت» یا «برج ماهی» در « گاهشماری شمسی بُرجی» است که سال ها در ایران رواج داشت. در برخی ار کتاب‌های ایران باستان مثل کتاب پهلوی «بندهش» نام پهلوی این برج‌های دوازه‌گانه آمده و نام برج دوازدهم سال «ماهی» یا «دو‌ماهی» نوشته شده است. در فرهنگ ایران «ماهی قرمز» به عنوان نشانه‌ای از «برج حوت» بر روی بسیاری از آثار برجامانده از دوره‌های مختلف تاریخی مثل دوره ساسانی در ارتباط با نوروز و سال نو دیده می‌شود. ایرانیان ماهی را هنگام حلول سال نو بر سر سفره هفت‌‌سین می گذارند تا سال از «برج حوت» به «برج حمل» تحویل شود. البته نمونه قرمز رنگ این ماهی در چند دهه اخیر به خاطر اصلاح‌نژاد فراوان شده و به نشانه مهر، پیروزی، شادی، سرزندگی و برکت معنا می‌یابد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی
در کتاب خاطرات خود مینویسد:
زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم
روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه
جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند
و پول من را هم به زور از من گرفتند
وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان
قضیه را برای پدرم شرح دادم
پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و
گفت:
‘’من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم
واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری
فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد
ولی ظاهرا اشتباه میکردم
بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی'’
چرچیل می نویسد
وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد
تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم
اول گفتم یکی یکی میتوانم از پس شان بر بیایم
آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم
اما بعد گفتم نه
آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند
ناگهان فکری به خاطرم رسید
سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم
وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم
آنها متوجه من نبودند
سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم
‘’ هی بچه ها صبر کنید'’ بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم
آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند
و تشکر کردند
من گفتم چطور ست با هم دوست باشیم
بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم
معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده
پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه میرفتیم و با هم برمی گشتیم
به واسطه ی دوستی من و آنها
تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرات نمی کرد با من بحث کند
روزی قضیه را به پدرم گفتم
پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت:
‘’آفرین نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم
تو چه داشتی؟
یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان
عصبانی و انتقام جو
اما امروز تو چه داری؟!
یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست
جوان و قدرتمند
دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎد
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿنانه ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ
ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟!
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ ..

(مراقب قضاوتها،نوشته ها وگفته هاي خود باشيم )

” #عبيد_زاكاني “

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خدايا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم
ممنون براى تمام اَشكهاى امسالم
ممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم
ممنون از اينكه يادم دادى خودم باشم بيشتر از هميشه …
و خدايا قسم به تمام شكوفه هاى اين بهار آرزو مى كنم

خنده هاى سال جدید از ته دل
گريه هایی از سر شوق
آرامشى به قشنگى رنگين كمان
دانايى ، بينايى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان
و خلوت هايى كه با قشنگترينها پر بشه
و خدايا خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛
عمری است گرفته ای ، رهایش مکن !
خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛
از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال ، مشکلاتشان را آسان ، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی … آمین

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, نجواهای من  لینک ثابت




ببخش چون:

 تا وقتى نبخشيده اى انرژى
حياتى ات را صرف آن اتفاق مى كنى.

 تا وقتى به آن فكر مى كنى، در جايى از وجودت نيرويى تورا بسته است كه امكان حركت را از تو مى گيرد.

 وقتى نمى بخشى لياقت دريافت خودت را از هستى پايين مياورى.

 وقتى نبخشيده اى، نمى توانى گذر كنى و در همانجا كه هستى باقى مى مانى.

 ببخش تا آزاد شوى.

 هيچجا ارزش ماندن ندارد. همه جا فقط مكانى براى گذر است تا رسيدن به لا مكان.

 به خاطر خودت ببخش نه هيچكس ديگر. چون مى خواهى خودت را دوست داشته باشى و نهايت خودت را ببينى.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





دو گروه هستند که دوری ازشان لازم است، يکی «نمک‌نشناس‌ها» و ديگری هم «نمکدان‌ها». گروه اول که تکليف‌شان مشخص است و دوری کردن ازشان راحت‌تر، حالا اينکه می‌گويم راحت نه اينکه خيلی هم راحت باشد، می‌آيند، نان و نمکت را می‌خورند، بعد هم زخم می‌زنند. وقتی زخمت زدند می‌فهمی بايد فاصله‌ات را باهاشان حفظ کنی، پس دور می‌شوی.
اما اين گروه دوم، «نمکدان‌ها». اين گروه تحمل‌شان از هر گروهی سخت‌تر است، منظورم نمکدان‌های وقت‌نشناسی‌ست (تاکيد می‌کنم: وقت‌نشناس) که زندگی‌شان بر مدار تمسخر‌ِ اين و آن می‌چرخد و هر جا پا می‌گذارند نمک‌شان را می‌پاشند و می‌روند. از شوخی‌ها و مزه‌پرانی‌های گاه و بی‌گاه و بی‌مزه‌شان که بگذريم (که نمی‌شود گذشت واقعا!) آن لبخندها و خنده‌های‌شان را که می‌بينی مور مورت می‌شود، خنده‌ها و نيشخندهایی که مصداق همان «خود گويی و خود خندی …» هستند.
اين دو گروهِ نمکی هر کدام يکجور بهت زخم می‌زنند، آن «نمک‌نشناس‌ها» به دلت زخم می‌زنند و آن «نمکدان‌ها» هم به اعصابت! حالا از نمک‌هايی که به زخمت می‌پاشند چيزی نمی‌گويم…
آدم که سی سالگی را رد می‌کند بايد حواسش به مصرف نمکش باشد! بايد از گروه نمکی‌جات دوری کند مخصوصا آن گروه «نمکدان‌ها»، مخصوصا آن گروه «نمکدان‌ها»، مخصوصا «نمکدان‌ها»…
پس‌نوشت: اگر نمک داشتی و نپاشيدی و اسير وسوسه‌ی پاشيدن نمک بی‌هنگام نشدی آن وقت بيا با هم از جوانمردی حرف بزنيم.

نویسنده #حسن_غلامعلی_فرد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت