آخر مرا فراق تو ديوانه ميكند
كاخ وجود ما همه ويرانه ميكند

آخر مرا به طوف حرم شاه سر جدا
ذات خدا به عشق تو پروانه ميكند

آخر مرا جنون تو بر دار ميكشد
عشق تو و نگار تو افسانه ميكند

آخر مرا به عشق تو اى عشق منجلى
دانم خداى لَم يَلِد آواره ميكند

آخر مرا اميد وصال تو ساقيا
در كوچه هاى ميكده پيمانه ميكند

آخر مرا غم تو اى شاه بى كفن
گريان و سر شكسته و بى خانه ميكند

آخر مرا خداى تو اى وصف ذات حق
سرمست جام وباده ى جانانه ميكند

آخر دل مرا غم سقاى كربلا
با روضه هاى آب دو صد پاره ميكند

بی اختیار میشوم از وسعت غمت
دیوانه میشوم ز بزرگی ماتمت

یک کربلا بطلب جان مادرت
لُکـــــنَت زبــــــان گِــــرفـــتــه ام از رقـــــص پــــــرچــــــمـــــــت.

ای همه ی عشق سلام عليك.

صلي الله عليك يا سيدنا الغريب يا اباعبدالله الحسين

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...