روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندایی را از عالم غیب شنید:« ای مرد هر چه همین الان آرزو کنی، به تو داده می شود.» مرد قدری تامل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت:
« می خواهم کوهی که رو به رویم قرار گرفته، طلا شود.»
در کمتر از از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد:« آرزوی دیگرت چیست؟» مرد گفت:« الهی کور شود هر که آرزو و دعای کوچک داشته باشد.» بلافاصله مرد کور شد.
نکته: وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است.

خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهیم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...