آزار و اذيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم

براي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مكرر موارد ناامني و نگران كننده اي پيش آمده و ايشان به منظور رفع خطر و حل مشكل ، دست دعا به پيشگاه الهي برداشته و از ذات اقدسش استمداد نموده اند و خداوند خطر را برطرف ساخته است .
در اين جا به ذكر يك مورد اكتفا مي شود.
موقعي كه ابوطالب از دنيا رفت ، قريش در ايذاء و اذيت خود نسبت به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم افزودند و به كارهايي دست زدند كه در حيات ابوطالب مرتكب نمي شدند. حضرت تصميم گرفت مدتي مكه را ترك گويد و به تنهايي به طائف برود تا از محيط خطر دور باشد و در ضمن ترويج اسلام را در آن منطقه آغاز نمايد. در آن موقع سه برادر از شخصيت هاي بزرگ طائف بودند. حضرت وقتي وارد طائف شد به ملاقاتشان رفت و دعوت خود را با آنان در ميان گذاشت . هر يك از آن سه نفر پاسخ نامناسب به دعوت آن حضرت دادند و رسالتش را با بي اعتنايي تلقي نمودند.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از جا برخاست در حالي كه از آنان ماءيوس شده بود، از آنان خواست كه اين جلسه را مكتوم نگه دارند و به كسي نگويند.
آن سه نفر نه تنها خواسته آن حضرت را اجابت ننمودند و جلسه را پنهان نداشتند، بلكه جهال و بردگان قوم خود را تحريك نمودند تا آن حضرت را آزار نمايند. گردش جمع شدند، دشنام گفتند، فرياد كشيدند، مردم در اطراف آن حضرت اجتماع كردند، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم را ملجاء نمودند كه از رهگذر خارج شود و به محوطه باغ انگور كه متعلق به دو نفر از اهل آن شهر بود، پناهنده شود. دو نفر صاحبان باغ خودشان در باغ بودند. حضرت كه وارد آن باغ شد، آنان كه دشمن حضرت بودند و همراهانشان پراكنده شدند.
حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در سايه درخت انگوري نشست و دو مالك باغ ، آن حضرت را مشاهده مي كردند و ديدند نادان هاي طائف با او چه كردند.
وقتي حضرت در جايگاه خود قرار گرفت ، با اين كه اضطراب دروني خويش را فرونشاند و با خارج شدن از باغ انگور دوباره گرفتار جهال و بردگان نشود، لب به دعا گشود و در پيشگاه خداوند عرض كرد: بار الها! از نيروي كم توانم و قلت چاره جويي ام و تحقيري كه مردم نسبت به من معمول مي دارند به تو شكايت مي كنم . به تو اي مهربان ترين مهربانان ! تو مالك مستضعفين و مالك من هستي ! مرا به چه كسي حواله مي دهي ؟ به آن كس كه از حقيقت دور است و با ديدن من روي درهم مي كشد يا كارم را به دشمنم محول مي فرمايي ؟
بار الها! اگر تو به من خشمگين نيستي ، باكي از بي مهري مردم ندارم . دفاع تو براي من بسيار وسيع تر و گسترده تر است . پناه مي برم به نور رويت كه تيرگي ها از آن برطرف مي شود و امر دنيا و آخرت از آن به صلاح مي گرايد.
پناه مي برم به نرو رويت از اين كه غضب تو بر من نازل شود، يا سخط تو مرا فراگيرد. شايستگي مؤ اخذه براي توست تا راضي شوي . هيچ حركت و قدرتي نيست مگر به حمايت و دلالت ذات اقدس تو.))
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم براي رفع ترس و ناامني محيط طائف از احدي ياري نخواست ، فقط از پيشگاه الهي نصرت طلبيد. خداوند دعاي او را مستجاب فرمود و خوف را از پيشگاه و از ضميرش برطرف ساخت و به وي آرامش و اطمينان قلب عطا فرموده و بدون احساس خطر و اضطراب از طائف خارج شد.(1)


1- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 328.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...