آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است

جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به ياد غصه او پر ز آذر است

افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار
مردي که با تمامي خلقت برابر است

مرثيه خوان حضرت کاظم ، خود خداست
باني روضه ،حضرت زهراي اطهر است

زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست
غار حراي حضرت موسي بن جعفر است

مرغي که در قفس ، نفسش تنگ آمده
از وي به جاي مانده فقط يک بغل پر است

از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است

باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن يهودي بي دين که کافر است

اي من فداي شال عزاي شما شوم
آقا بيا که روضه موسي بن جعفر است

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...