آماده باش مقـــــصد ما در سفر یکی ست
سرهایمـان جداست ولی بال و پر یکی ست
این ها برای کشـــتن ما صف کشیده ند
از هر کـــــجای دشت بپرسی خبر یکی ست


دار و ندارمان همه در بین خـــــیمه هاست
آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست
حتی به روی اکـــــبر من تیغ می کشند
با اینکه با پـیامبر از هر نظر یکی ست


تنها به این گناه که فرزند حیـــــدریم
تنـــها به این دلیل که ما را پدر یکی ست
آیا کسی نمانده که یاری کند مـرا
اینجا میان این همه لشـــکر اگر یکی ست


عـــــباس من برادر من نور چشـــــم من
طرز مـصاف کردن تو با پدر یکی ست
تـنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چـشم شیر، یک نفر و صد نفر یکی ست


چشم انتظار آمـــدنت از شریعه ند
حالا دعای اهل حـــرم بیشتر یکی ست
شــــمشیرها به دور تنت حلقه می زنند
چون جمع تـــیغ ها همگی ضــربدر یکی ست


بعد از من و تو زیــنب اگر نشنود بدان
خـــونین بدن زیاد ولی خون جـــــگر یکی ست
از بس حروف پـــیکر پاکت مقطعه ست
پائین پای مرقـدو بالای سر یکی ست
غرق سـتاره است تن من ولی هنوز
در آسـمان بی کسی من قمـر یکی ست

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...