✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق اولین هستی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



از حرم دورم ولی، عیبی ندارد آرزو
یک شب جمعه، من و شش گوشه ای در پیش رو…

تا گره می بندم این دل را به کنج آن ضریح
ناگهان وا می شود بغض گرفتار گلو…

روسیاهم روسیاهم روسیاهم روسیاه
باز اما تو نبردی از دل من آبرو…

دلخوشم با این زیارت های در ذهن خودم
با همین اشک و همین حرف و همین بغض مگو

خوش بحال زائرانی که حرم را دیده اند…
سهم ما هم یک شب جمعه و کلی آرزو…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین
سخت درماندند چون هر بار گفتند از حسین

از علی گفتند در بزم خصوصی ، عارفان
عاشقان با گریه در انظار گفتند از حسین

یک علی حُسن ختامش بوده بی تردید،اگر
اهلِ دل ، در اوّل هر کار گفتند از حسین

یافت تسکین دردهای روحی بیمارها
زیر لب تا با تن تبدار گفتند از حسین

بُرد اصلی را در این عالم کسانی کرده اند
که چُنان گفتار در رفتار گفتند از حسین

سربدارانش، به جای دارها بر نیزه ها
یک به یک چون میثم تمّار گفتند از حسین

بود در چشم علی و بود در جسم حسین
گریه کنها در عزای خار گفتند از حسین

یادم آمد کوچه های شام ، تا مدّاح ها
در میان کوچه و بازار گفتند از حسین

اهل بیتش در غل و زنجیر تا شام بلا
زیر بارِ آن همه آزار گفتند از حسین

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




جزعشق چیزی ندیدیم…

عشق ارباب حسین(ع) بود که همه را در این راه کشاند…با تمام خستگی ها و…

عشق یعنی بی خیال پای تاول زده بشوی و راه بیفتی به سمت کربلا…

آن وقت یاد سه ساله که می افتادی پاهایت توان میگرفت…

عشق یعنی وقتی افتادی دستانت زخمی شد،پاهایت درد گرفت…ناله نزدی،گریه نکردی،خجالت میکشیدی در راه کربلا
شکایت کنی….

یاد سختی ها عمه سادات می افتادی…از خودت خجالت می کشیدی…

این سختی ها کجا سختی های حضرت زینب(س) کشید کجا….!!

عشق یعنی دلت می خواست کمی استراحت کنی اما وقتی به بودن در شب جمعه در کربلا فکر میکردی یکسره راه میفتی

فقط به عشق ارباب….

عشق یعنی با صدای زمزمه ی گروهی که از کنارت عبور میکنند و میگویند “خدا میدونه تا حرم دیگه راهی نمونده”
توان میگیری بی خیال استراحت شوی و راه بروی عمودها را طی کنی و برسی به آخرین عمود..

عشق یعنی وقتی رسیدی به آخرین عمود،چشمانت افتاد به حرم حضرت عباس(ع) باران اشکانت بارید و
با تمام دلتنگی ها و بی قراری هادلت آرام شدو….

عشق یعنی حسین (ع) …کربلا…

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




دلـــم گــرفـــتــــه بــــرای دیــــار کـرب و بـلا
ربـــود صــبــــر و قــــرارم مــــزار کـرب و بـلا


حـرم حـرم هـمـه جــا گـفـتــم و نـدیـدم مـن
شـدم ز هـجــر حـرم بـی قــرار کـرب و بــلا


اسـیـــر قـبــه شــاه و امـیـــــر علـقــمــه ام
اسـیـــر بــیـــرق آن تــک ســوار کـرب و بـلا


اگـر کـه روزی چشـمـان مـن شـود حـرمــت
بـه الـتــمـــــاس بـگـــویـــم کنـار کـرب و بـلا


که ای حسین دعا کن که جان دهم ز غمت
کـه هـسـت نــوکـــر تــو داغــدار کـرب و بـلا


بـگـو چــقــدر تـحـمـــل کــنـــم فــراق تــو را
وصـال کـو ؟!! چه قـدر انتظار کرب و بـلا ؟!!


به قـاب عکس حرم اشک نوکر تو چکیــد
جنـون زده به سرش شـد دچــار کـرب و بـلا…

 

روی قبرم بنویسید به یک خط درشت…
حسرت دیدن دلدار مرا آخر کشت…

 


صلي الله علي سيدنا المظلوم…يا اباعبدالله…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




دل سوخته دلها بود محفل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


همان داغ برادر، بود قاتل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل
نگاهي به حسينش، نگاهي سوي قاتل


کند گريه به زخمِ، سرش، چوبه ي محمل
که از خون جبين، سرخ شده محمل زينب


امان از دل زينب، امان از دل زينب
سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خميده


به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پريده
شرارش به دل زار، اشکش به دو ديده


بوَد از همه عالم، فزون مشکل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


فلک محو کمالش، ملک مات جمالش
شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش
کند تا به سر ني، تماشاي هلالش
امان از دل زینب ..

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




ما را برای نوکری ات انتخاب کن

دل را میان آتش عشقت مذاب کن

 

شاید اجل به ما ندهد عمر عاشقی

آقا بجان حضرت زهرا شتاب کن

 

اینجا فقط به نام شما آبرو دهند

ای صاحب کرم زدلم فتح باب کن

 

ما نذر مادران خود از روز اولیم

زان رو تو نذرشان زکرم مستجاب کن

 

ای مصحف ورق ورق آل فاطمه

شرح غمت به سینه ی ما هم کتاب کن

 

راضی نشو به خشکی چشم خرابمان

با نام خود تو چشمه ی ما را پر آب کن

 

دل می رود به کرب و بلا با مِی غمت

با جرعه اشک روضه تو ما را خراب کن

 

ای ناخدای کشتی الطاف سرمدی

ما را برای نوکری ات انتخاب کن

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




حسین جان

عزیز فاطمه بر درگه عفوت سرآوردم

گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم

به جای دست گل با دست خالی آمدم

اما دلی صد پاره تر از لاله های پرپر آوردم

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




 نوکر نرود به کربلا پس چه کند…؟

خود را نرساند به شما پس چه کند…؟

قلبش به کرمخانه ارباب خوش است…

گر رو نزند به آشنا پس چه کند… ؟

دارو ز شفاخانه تربت خواهد …

جامانده زکربلا شفا پس چه کند…؟

خاک قدمت بهشت ،با بودن تو…

ماندیم بهشت را خدا پس چه کند…؟

دامن مکش از دست گدایان درت…

بی لطف شما بگو گدا پس چه کند…؟

ارباب شدی که روبه هرکس نزنم …

بنده نکند توراصدا… پس چه کند…؟؟؟ 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت