مش غلوم هم عاقبت شد اهل دیش/  

 آنتنی بگذاشت در ایوان خویش/  

تا زند گشتی در این کانال ها/   فیلم ها و همچنین  سریال ها/  

بالشی بر پشت و ریموتش به دست/  

صبح تا شب پای تی وی می نشست/  

فیلم ها بر روی او تاثیر کرد/

کم کمک رفتار او تغییر کرد/

هر زمان می دید از آن تیپ ها/

  شکوه سر می داد و می گفت: ای خدا/

  از چه رو  یارم فشن اندام نیست/  

یعنی آن چیزی که من می خوام نیست/ 

  همسری تیپیک تر باید گرفت/      

  یک کمر باریک تر باید گرفت/

در پی این عزم و تصمیم، آن خپل/

بر سبیل و موی خود مالید ژل/

  رفت و یار خوش ادایی تور کرد/

    دلبر بالا بلایی جور کرد/  

چند وقتی روزگارش خوب بود/  

چونکه یارش ظاهرا مطلوب بود/

  یار هم از او سواری می گرفت/  

بسته بسته ده هزاری می گرفت/  

بی مهابا خرج می کرد آن بشر/  

تا شود از دیگران خوش تیپ تر/  

مش غلوم وضعش یه هو ناجور شد/

  زرت او یکباره بد قمصور شد/  

یار، آهنگ جدایی ساز کرد/

نغمه های بی وفایی ساز کرد/

  طالب مهریه اش شد ناگهان/  

    مش غلوم بر کله و بر سر زنان/

تا که از این غصه و اندوه و درد/

طبق اسناد پزشکی سکتـــــــه کرد/  

چون که بیرون آمد از حال کما/

گفت پایین آورید این دیش را/

چون که این سریال ها یک دام بود/

تشت رسوایی من بر بام بود/

گند زد یار فشن بر هیکلم/

ای به قربان عیال اولم/

ای فدای وزن و هم پهنای او/

جنگل پر پشت ابروهای او/

ای فدای موی مش نادیده اش/

چشم های سایه نامالیده اش/

هر کجا باشد صدایش می کنم/

بعد از این جان را فدایش می کنم/

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...