از ره دور خبر می آید
کاروانی زسفر می آید
راه این قافله را باز کنید
دختر شاه ظفر می آید


معجری را که به سر پوشیده
به رقیه چقدر می آید
آب و آیینه بیارید همه
مادری با دو پسر می آید


وارث رزم حسن عبدالله
مثل بابا به نظر می آید
قاسم از بس که شهادت طلب است
از لبش شهد شکر می آید


مشک ها را همه پر آب کنید
کودکی با لب تر می آید
قمر قافله ی هاشمیان
از پس ابر به در می آید


چقدر کرب وبلا دل گیر است
از غمش حوصله سر می آید
وای از حال یتیمی،وقتی
از لبش خون جگر می آید


حرمله در پی صیدش دارد
با سه تا تیر سه پر می آید

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...