علی وظیفه وحدت در اجتماع دارد ولی ابوذر میتواند فریاد کند و موید از جانب مولایش باشد.
هر کس باید به تکلیف خویش عمل کند.
 اما امان از آن مذهبی هایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را گوش دهند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد!
 قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کنداما عده ای هنوز منتظر میمانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند. نه تنها نگفته های ایشان را نمی فهمند و نمی دانند، بلکه گفته های ایشان را هم نمیدانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!
یا اگر رهبری فلانی را قبول نداشت عزلش میکرد!
در زمان بنی صدر، امام او را قبول نداشت، هر جنایتی میکرد امام هیچ نمیگفت و از او حمایت میکرد بارها نزد امام رفتند و درخواست کردند امام بر علیه بنی صدر چیزی بگوید اما امام منتظر بود مردم و طرفدارانش بصیرت پیدا کنند… و اقدامی نمیکرد، نه او را عزل میکرد و نه بر علیه او چیزی میگفت بلکه حمایت هم میکرد؛ آری او منتظر بود تا مردم جلوتر از او بروند تا ببیند آیا به بلوغ سیاسی و بصیرت در دین رسیده اند یا خیر؟! آیا به این درک رسیده اند؟! و آیا با روشنگری جامعه آماده است یا نه؟! تا اینکه یکی از بزرگان میگوید امام از اخبار سیما مشاهده کرد که مردم بر علیه بنی صدر که حکم تنفیذ از امام دارد، شعار میدهند… امام لبخندی بر گوشه لبانش نقش بست و فرمود حالا وقتش است و بعد از اینکه دید غالب مردم آگاه شده اند حکم عزل بنی صدر را صادر کرد.
 مردم نمیدانستند امام قرآن پروردگارش را خوب خوانده و طبق قرآن عمل میکند؛ نمیدانستند امام از قضیه حضرت موسی و هارون درس گرفته که تفرقه و اختلاف خطرش بیشتر از شرک است!
 وقتی حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت امت را به حضرت هارون که او هم از پیامبران خدا بود سپرد؛ وقتی که برگشت دید امت او گوساله پرست شده اند! با عصبانیت به حضرت هارون گفت:چرا اینها را از این کار باز نداشتی؟ چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شوند؟ حضرت هارون فرمود: از این ترسیدم که مبادا در بین امت اختلاف افتد و تفرقه ایجاد شود! (خوب است این آیه ترجمه کاملش را در قران ببینید)
 آری امام از نور قران بهره و از ماجرای حضرت موسی و هارون درس گرفته بود که اختلاف و تفرقه بد تر از گوساله پرستی و شرک به خداوند است، لذا به خاطر اینکه افراد جامعه بصیرت و آگاهی نداشتند در بسیاری موارد سخن نگفت و از یاران نزدیکش خواست روشنگری کنند و مردم را آگاه کنند.
 اما امام خامنه ای با شرایط سخت تر و پیچیده تری  روبروست و او نیز میداند محاکمه یا اعمال قانون حق یا برکنار کردن و حتی حمایت نکردن از بعضی، در شرایط فتنه و رخنه منافقان و تهدید دشمنان و عدم بصیرت بسیاری از مردم مانند همان گوساله سامری است …
آنچه لازم بوده بگوید گفته مگر نه آنکه سالها فریاد براورده که دستهای دشمن را ببینید! مگر نه آنکه سالها از بصیرت گفته؟؟!
 دیگر از جان امامت چه می خواهی؟ نکند توقع داری او بیاید در صحنه و علیه سیاستمداران قاجاری مملکت شعار بدهد تا تو تصمیم بگیری که باید حرکتی کنی؟
امام خامنه ای مدظله العالی: بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.(92/8/12)
موضع داشته باشید.نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد… ؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوی (93/5/1)

موضوعات: رهبرم  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...