انتقام سخت ایرانیان از اعراب، بدست خواجه نصیر طوسی

آمده است که:
خواجه نصیر روزی در مجلس مستعصم عباسی شمه‌ای از نیکی‌ها و افتخارات باستانی ایرانیان را باز می‌گفت؛ و مستعصم که خشمگین شده بود، رو به خواجه نصیر گفت: تو خر عرب هستی یا گاو عجم؟
خواجه نصیر گفت: گاو عجم. مستعصم پرسید: اگر گاو عجم هستی، پس شاخت کجاست؟ خواجه نصیر جواب داد: شاخم بزودی سر در خواهد آورد!…
خواجه نصیر در این اندیشه بود که چگونه هولاکو را وادار به حمله به بغداد کند…
تا اینکه راه حلی به ذهنش رسید. او طبق محاسباتی که انجام داده بود می‌دانست که در فلان شب، خسوف (ماه گرفتگی) رخ خواهد داد؛ لذا خُدعه کرد و هولاکو را گفت: بخواب دیده است که او مستعصم را مغلوب خواهد کرد و قلمرو او را به تصرف در خواهد آورد؛ و نشانه‌اش هم این است که در فلان شب، خوزور xowzur (خسوف) خواهد شد. هولاکو تا آن شب صبر کرد و وقتی دید که خسوف واقع شد، واقعاً حرف خواجه نصیر را باور کرد و بسرعت آماده شد تا به بغداد حمله کند.
او در اواخر آذرماه 636 شمسی از آذربایجان (با همراهی و مساعدت آذریان) بسوی بغداد حرکت کرد. هولاکو در اواخر آذرماه از آذربایجان حرکت کرد و از راه کرمانشاه و حلوان عازم بغداد شد؛ از دجله گذشت و بغداد را محاصره کرد. مطابق با اوائل بهمن 636 خورشیدی.
یک هفته بعد، فقط با یک حمله بغداد سقوط کرد و خلیفه و فرزندانش دستگیر شدند. سربازان هولاکو تا هفت روز در بغداد به قتل و غارت پرداختند و در این حین، بیشتر بناهای شهر 500 ساله و زیبای بغداد ویران شد. هولاکو در 18 اسفند از بغداد خارج شد اما هنوز نمی خواست خلیفه را بکشد، فکر می‌کرد اگر اینکار را بکند، ممکن است بلائی نازل شود.
اما خواجه نصیر که می‌دانست تا خلیفه کشته نشود، آن غائله ختم نخواهد شد، راهی پیش پای هولاکو نهاد، و آن این بود که خلیفه را لای نمد بپیچند و آرام آرام مشت و مال دهند، و در آن حال، اگر دیدند بلائی نازل شد، او را رها کنند.
این تدبیری عاقلانه بود و هولاکو دستور داد همان را انجام دهند… ساعتی آرام آرام خلیفه را لای نمد مشت و مال دادند، ولی دیدند بلائی نازل نشد؛ گفتند اکنون نمد را باز کنید تا ببینیم خلیفه در چه حال است! وقتی نمد را گشودند، دیدند که خلیفه در همان ابتدا مرده است…مستعصم عباسی در اواخر عمر دست به کشتار هم کیشان مسلمان خود و حتی پیروان علی بن ابی طالب را هم کشته بود و فردی عیاش و خوش گذران بود و انتقام سختی بعد از سالها از خلفای عرب گرفته شد و ایرانیان به آرزوی خود رسیدند و راه بابک و مرداویج را ادامه دادند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...