✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
می‌دانم که می‌آیی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



شبی دیدم به رویا مست هستم.
به سوی حضرت بی دست هستم
به خود گفتم که من لایق نباشم.
که من یک بنده ی بی هست هستم


ندا آمد که ای عبد گنه کار
ضمانت گشته ای از سوی یک یار
براتِ تو بدستش خورده امضا
که آیی کربلا حتی به یک بار


دلا آن دم که من فریاد کردم
و یاد از صحن گوهر شاد کردم
مرا هم حضرت ثامن پذیرفت
چو در دل مشک سقا یاد کردم

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




سلام ! مظهر يكتاي «ليس إلا هو»
سلام ! حضرت خورشيد ! ماهِ يوسف رو


مقام عصمتتان «إنّما يُــريد الله»
قسم به “اشهد أنّ لا اله الا هو”


شبی نشان بده از باب «يَطمَئنُ القلوب»
به چشم خسته‌مان گوشه‌ای از آن ابرو


دخيل گريه ببنديد زائران اينجا
به حلقه‌های ضريح مطهّر از هر سو


چگونه ضامن دلهای ما نخواهد شد
رئوف شهر كه كرده ضمانت آهو


خوشا به حال كسی كه شبيه اهل نظر
به خدمت حرمش گيرد از مژه جارو

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




این شعرم به عشق سلطان ایران….
علی ابن موسی الرضا

.
اینجا عجیب طعم هوا فرق میکند
اصلا نبات شهرشما فرق ميکند

وقتیکه حج ما فقرا مشهد شماست
يعني که قبله ی فقرا فرق ميکند

قبر شما که جای خودش بين صحن ها
حتی زيارت علما فرق ميکند

دارم مريض پنجره فولاد ميشوم
جنس شفای دست رضا فرق ميکند

اينجا دعا نکرده دعا مستجاب شد
درصحن انقلاب دلم انقلاب شد

از من مخواه صبرکنم با فراقتان
جانم فدای گنبدوصحن و رواقتان

دارد ميان صحن شما دانه ميخورد
در لابلای اينهمه کفتر کلاغتان

مادر مرا به نوکری ات نذر کرده است
هرچند خوش نيامده ام به مذاقتان

من به اميد قول و قرار تو آمدم
فرموده ای سه جای ميايم سراغتان

خوب است در کنار سه دفعه مجاورت
آقا عبا صله بدهی تو به شاعرت

شاعر شدم که خاک ره دعبلم کنی
آقا خدا نکرده مبادا ولم کنی

از دولت کرامتتان کم نميشود
جارو به دست من بدهی…شاغلم کنی…

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره می زنند … مریضی شفا گرفت


دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت


خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت


پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت


از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت


زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت


چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت


دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت


دارم به سمت پنجره فولاد می روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت


قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره می زنند … مریضی شفا گرفت


دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت


خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت


پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت


از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت


زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت


چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت


دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت


دارم به سمت پنجره فولاد می روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت

 

شعری از: رحمان نورانی

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




نقشه مشهد را که روي زمين پهن مي کنيم، بهشت مقابل چشمانمان سبز مي شود.
و مگر مي شود قطعه اي از بهشت روي زمين باشد و شلوغ نباشد؟!
آنجا هميشه شلوغ است و چه زيباست که اين حالت توفاني هميشه در سيطره اي عرفاني ست.
اينجاست که چشم هايت خود به خود مي جوشند و دست هايت به طرف ضريح قد مي کشند،
گويي اين غريب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشيده است.
حاجتت را بگويي يا نگويي مهم نيست،
تنها کافي است بگويي : السلام عليک يا علي ابن موسي الرضا (ع)

آري ! حَرَمت، قبله دل‏هاي شکسته است،
عالَم، با همه نگراني‏ها و غم‏هايش، همين که دلش را به پنجره فولاد تو گره مي‏زند، آرام مي‏گيرد.
در کنار توست که روحم آرام است. در کنار تو نامم سلامت است، سعادت است. دلم همسايگي خداست.
درکنارتوست که دستان مسافران، تأييد حاجات خويش است .

مي دانم، آمدي قلب ها را دگرگون کني به اشارتي و روايتي.
مي شناسيمت اي هشتمين چراغ آسمان ولايت
آمدي همه طلايي شوند از تابش نور علوي ات،
آمدي بر رداي روشن امامتت حلقه بزنند و در حصار ولايتت آرام بگيرند.
آمدي تا خاک را عطر و بوي بهشت بخشي؛
آمدي تا نور بخشي زمين را و به دست هر عاشقي شاخه معرفتي بدهي
آمدي تا مهرباني را تکرار باشي، علي ديگر باشي و ابوالحسن.

يا امام رئوف! من به محبت و ولايت تو پناه آورده‏ ام.
مرا از هواي دل‏انگيز ولايت، سرخوش کن.
از انزواي اين همه تاريکي به تو پناه مي برم اي هشتمين خورشيد
از تشويش بِرَهانم.
باران کرامتت را بر من بگستران.

رازي ميان زمزمه هاي من با تو جاري ست؛ راز نهاني ام را بخوان….
دل شکسته من، به پاي بوس نگاهت غريب مي‏آيد
تو مرا جواب باش
سرگرداني ام را سامان ببخش …
السلام عليک يا امام الرئوف

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت





ﺑﻪ بنده خدايي گفتن:بهتر نبود جاي اينکه ١٤ ميليارد تومن خرج ساخت ضريح امام حسين کنن اين پول رو خرج فقرا ميکردن؟


گفت: اين پول رو هم همون فقرا دادن شما زياد حرص نخور!


پولدارا با پولشون پورشه ميخرن…!

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




باز دارم به سر هواي ضريح

دل من تنگ شد براي ضريح

 

دوست دارم رها شوم از خود

در ميان سر و صداي ضريح

 

چقدر دل شكستگي خوب است

در حريم پر از دعاي ضريح

 

دستهايِ پر از تمنايي

ميخورد رويِ حلقه هاي ضريح

 

ميشود خوبتر خدا را ديد

در همان يا رضا رضاي ضريح

 

واجب است به هر عاشق

سجده ي شكر عشق پاي ضريح

 

حرم ثامن الحجج رفتم

ميليون مرتبه به حج رفتم

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




خواستم تا شبی قلم بزنم

خط سرخی به روی غم بزنم

 

خواستم تا به یاری خورشید

در سیاهی شب قدم بزنم

 

تا که مخلوط عشق و عقلم را

باز از نو دوباره هم بزنم

 

مثل هر بار عشق آمد و من

لاجرم حرف از دلم بزنم

 

حرف دل حرف عشق حرف رضاست

باید از شاه طوس دم بزنم

 

با دو بال کبوتری وارم

می پرم تا سری حرم بزنم

 

می پرم تا به ماورا برسم

به حریمی پر از خدا برسم

 

باز امشب حرم چراغان است

در و دیوار ریسه بندان است

 

ابرها را ببین که آمده اند

باز وقت نزول باران است

 

ظاهرا باز کعبه می سازند

قبله گاهی که در خراسان است

 

آسمان با ستاره و ماهش

در زمین مدینه مهمان است

 

جبرئیل از بهشت آمده و

روی دستش گلاب و قرآن است

 

نجمه او را بغل گرفته ببین

لبش امشب چقدر خندان است

 

غرق گل­بوسه کرد رویش را

می زند شانه باغ مویش را

 

چون نسیم بهار آمده ای

چقدر باوقار آمده ای

 

از تنت بوی یاس می آید

ز کدامین دیار آمده ای؟

 

گفته بودی مدینه گریه کنند

با دلی بی قرار آمده ای

 

از دل زائران خسته ی خود

تا بشویی غبار آمده ای

 

کرده ای پهن دام عشقت را

آخر اینجا چه کار آمده ای؟

 

فکر کردی دلم اسیرت نیست

که به قصد شکار آمده ای؟

 

من از اوّل کبوترت بودم

جَلد صحن منوّرت بودم

 

هر زمان غصّه ای عذابم داد

نام تو بردم و شدم دل­شاد

 

میهمان نه که خانه زاد توام

خاک­بوس قدیم گوهرشاد

 

حرم تو فقط خراسان نیست

دل من هم شده رضا آباد

 

آمدم تا که حرفهایم را

بزنم با تو ، هر چه بادا باد

 

چشم در چشم حلقه های ضریح

دست در دست پنجره فولاد

 

با دلی غرق خواهش آمده ام

قسمت می دهم به جان جواد

 

کربلای مرا هم امضا کن

راه آن را به روی من وا کن

 

مثل ابری به روی ایرانی

مظهر رحمتی ، تو بارانی

 

غیر رویت کجا طواف کنم؟

که شما کعبه ی فقیرانی

 

با تو در آسمان رها هستم

بی توام در قفس چو زندانی

 

حاجتم را نیامده دادی

حرف دل راچه خوب می دانی

 

مثل هر بار از دو چشمانم

قصّه های نگفته می خوانی

 

موقع مرگ منتظر هستم

مثل آن پیرمرد سلمانی

 

لحظه ها را برای آمدنت

می شمارم ؛ صفای آمدنت

 

دل من مال توست آقا جان!

که به دنبال توست آقا جان!

 

روی آن شاخه های باروَرت

میوه ی کال توست آقا جان!

 

یا که در بزمتان عزادار و

یا که خوشحال توست آقاجان!

 

در عزای مصیبت جدّت

نخی از شال توست آقا جان!

 

به خدا آرزوی لب هایم

بوسه بر خال توست آقاجان!

 

وقت تحویل سال اگر آیم

سال من سال توست آقاجان!

 

در دلم ابر ماتم آمده است

باز بوی محرّم آمده است

 

کار دل را دوباره در هم کن

سینه را کربلایی از غم کن

 

ماه ذیقعده و زیارت تو

باز پابوسیَت نصیبم کن

 

کمی از اشک خود به چشمم ده

دیدگان مرا پر از نم کن

 

دلمان را بگیر ، دست خودت

فقط آماده ی محرّم کن

 

چایی روضه هایمان را با

کوثر اشک فاطمه دم کن

 

بهر شب های ماه ماتممان

مجلس روضه ای فراهم کن

 

این دل تنگم عقده ها دارد

گوییا میل کربلا دارد

 

شعر از محمّد علی بیابانی

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت