من آنقدر این روزها شیرین عقل شده ام که متوجه نمیشوم کسی که لیاقت نگاه من را نداشته و دیگر نیست ، چرا و چگونه به پس زمینه ی تک رنگ زندگی من راه پیدا کرده است ؟

دیگر نخواهم گفت از شنبه. دیگر اعداد رند روی ساعت را برای شروع جدید نشانه نخواهم گرفت. از هم اکنون به این قربانی بودن خاتمه خواهم داد. ترمیم منافذم به این سرعت غیرممکن است اما حتما و باید تمامی آنهارا بپوشانم تا بوی تعفنش مشامم را آزار ندهد.

پارچه ای رنگین بر روی تلنبار غم و غصه و خاطراتم خواهم کشید و آنها در بغل میگیرم و از آنها بالا می روم.

حال دیگر همه ی صداها جذاب هستند.

اکنون همه ی قیافه ها زیبایی خود را دارند.

دیگر هیچ عطری چراغ سبز آشناییت نمی دهد و همه به دل من می نشینند.

و هیچ مکانی دیگر چیزی را برای من زنده نمیکند.

هم اکنون که می نویسم همه چیز رنگ خود را دارد و رنگ نباخته اند.

دیگر زندگی من تک رنگ نیست.

و نخواهد بود …

 

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...