نكاتی درباره نحوه كنار آمدن با اختلافات و تفاوت‏ها در زندگی زناشویی‏

یكی از دشوارترین كارها در روابط زناشویی، كنار آمدن با اختلافات و دیدگاه‏های متفاوت است. بهترین كار، این است كه میان این دو حالت، موازنه برقرار كنیم. با درك تفاوت‏های پنهان یكدیگر، می‏توانیم عشقی را كه در قلبمان وجود دارد، با توفیق بیشتر، داد و ستد كنیم. با پذیرفتن و احترام گذاشتن به تفاوت‏هایمان، می‏توانیم به نتایج و راه‏حل‏هایی دست یابیم كه به كمك آنها، به آن چه می‏خواهیم برسیم و مهم‏تر از آن، یاد بگیریم كه چگونه عشق بورزیم و با كسی كه دوستش داریم و مورد حمایت ماست، چگونه رفتار كنیم. مهم‏ترین این تفاوت‏ها را می‏توان در موارد زیر، ذكر نمود:

۱) مهم‏ترین رمز بهبود روابط زناشویی، توجه زوجین به تفاوت‏های جسمی و روحی همدیگر است؛ برای نمونه، گفت‏وگو و صحبت كردن، برای بسیاری از مردها، وسیله تبادل اطلاعات است؛ در حالی كه برای بیشتر زن‏ها، وسیله همدلی، بیان احساسات و داد و ستد عاطفی است. زنان، با صحبت كردن، آرام می‏شوند و همین كه شروع به صحبت می‏كنند، انگار مسائلشان به بهترین وجه حل می‏شود؛ در حالی كه مردان، گاهی اوقات بدون شناخت روحیه همسر خود، به جای گوش دادن به سخنان وی، راه حل ارائه می‏دهند. آنان، از این نكته غافلند كه زنان، این امر را به حساب بی‏ارزش شمردن احساسات و عواطف خود می‏دانند و دل‏شكسته می‏شوند. این امر، به دلیل عدم شناخت مرد، از همسر خود و روحیات اوست.

۲) ویژگی زندگی زناشویی در جامعه كنونی، عشق و علاقه پرشور است. بسیاری از زنان عقیده دارند كه عشق، عواطف و روابط عاشقانه‏ای را كه در دوران نامزدی و اوایل زندگی، با همسر خود داشته‏اند، باید تا آخر عمر ادامه دهند و آن را نشانه پای‏بندی به عشق می‏دانند و دلیلی بر محبت واقعی همسر خود؛ در حالی كه اكثر مردان، به مرور زمان، تغییر می‏كنند و تمایل دارند كه ابراز محبت و علاقه را به جای بیان كردن، در عمل نشان دهند و به قول خودشان، «مردها اهل عملند و نه حرف»؛ اما غافل از این كه خانم‏ها به دلیل عدم توجه و شناخت روحیه شوهرشان، این تغییر را به حساب كم‏علاقگی همسرشان می‏گذارند. اصولاً، مردان، متعادل رفتار می‏كنند و ذهنیت آنها، با افراط و تفریط سازگار نیست؛ اما خانم‏ها بیشتر بر پایه احساسات رفتار می‏كنند.

۳) مردان، همانند كش و زنان همانند موج عمل می‏كنند. مرد، همانند كش، حالت ارتجاعی دارد؛ یعنی خودش را كنار می‏كشد و دوباره پس از مدتی، به حالت اول باز می‏گردد. وقتی كه مرد كاملاً از همسرش جدا می‏شود و از او فاصله می‏گیرد، ناگهان احساس می‏كند كه دوباره به محبت و صمیمیت همسرش نیاز دارد و در این حالت، به طور خودكار، انگیزه بیشتری برای ابراز محبت و دریافت عشق، در او به وجود می‏آید. معمولاً این شرایط، سبب سردرگمی زن می‏شود؛ زیرا تجربه به او نشان داده است كه وقتی خودش از كسی فاصله می‏گیرد، برای این كه به حالت اول برگردد، به یك دوره كوتاه زمانی احتیاج دارد؛ در حالی كه مردها ممكن است به یك دوره به نسبت طولانی‏تر، نیاز داشته باشند. اگر زن به این امر مهم پی نبرد، ممكن است نسبت به شوهرش سوءظن پیدا كرده، از او فاصله بگیرد و اگر این فرصت را نداشته باشد كه خود را عقب بكشد، هیچ وقت شانس این را ندارد كه میل شدید خود را برای نزدیك شدن، احساس كند. در روابط زناشویی، مردان عقب می‏كشند و دوباره نزدیك می‏شوند؛ در حالی كه زن‏ها در ابراز عشق، مانند موج، دچار فراز و نشیب می‏شوند.

۴) از نظر زن‏ها، پرسش و طرح كردن سؤال، موجب تشویق برای ادامه گفت‏وگو می‏شود. وقتی كه زن سؤالی از همسرش می‏كند، گویا به دنبال بهانه‏ای است تا مشكلات و خواسته‏هایش را از طریق آن مطرح كند و باب بحث مفصلی را راه اندازد؛ یعنی زنان به دنبال جرقه‏ای هستند تا خواسته‏هایشان را بیان كنند؛ اما اصولاً مردان با طرح سؤال، قصد پاسخ دادن به آن را دارند و نه باز كردن بحث.

۵) مردها، نظرات خود را صریح‏تر بیان می‏كنند؛ در حالی كه زن‏ها، كلی‏تر و پوشیده‏تر حرف می‏زنند.

۶) اصولاً مردان، دیرتر از زنان اصلاح می‏شوند. مردان در مقابل هر گونه تغییری، از خود مقاومت نشان می‏دهند. اگر مردی متوجه شود كه همسرش قصد اصلاح او را دارد، مقاومت می‏كند و به سختی خود را تغییر می‏دهد. شاید این امر، مربوط به روحیه برتری‏ای باشد كه مرد در خود حس می‏كند. زنان، معمولاً انعطاف‏پذیرتر هستند.

۷) برای مرد، هیجان، بیان‏گر مشكل یا تعارض است. هر اتفاق هیجان‏آور، استثنایی، غیرمنتظره، شوك‏آور و یا شگفت‏انگیزی كه در زندگی روی می‏دهد، مرد سعی می‏كند به طور منطقی با آن برخورد كند؛ یعنی یا مشكل را از بین می‏برد و یا به جست‏وجوی علت آن می‏رود تا آرامش روحی‏اش را كسب كند؛ اما زن، از این فرصت، به صورت بهانه‏ای برای ایجاد ارتباط با همسر خود استفاده می‏كند. وقتی زن، هیجان خود را برای شوهرش بیان می‏كند، شوهر گمان می‏كند كه بخشی از دلیل هیجان، همسرش است و مشكل همسرش، ریشه در رفتار و اعمال او دارد.

۸) مردان، تنها زمانی می‏توانند در جمع، راحت‏تر صحبت كنند كه فقط یك نفر در بحث شركت كند؛ در حالی كه خانم‏ها وقتی چند نفر وارد بحث شوند، راحت‏تر حرف می‏زنند. شاید این امر، به علت آن باشد كه وقتی چند نفر در جمع صحبت می‏كنند، مردان احساس می‏كنند كه احتمال رد شدن حرفشان و نادیده گرفتن سخنان و نظراتشان، بیشتر است و دیگر كمتر می‏توانند حرف خود را به كرسی بنشانند؛ اما خانم‏ها در جمع، بیشتر به دنبال تأیید هستند، نه یكه‏تازی در میدان سخن. آنها نمی‏خواهند حرف خود را به كرسی بنشانند؛ بلكه بیشتر درصدد آن هستند كه نظر موافق جمع را درباره خود جلب كنند. زنان، هنگام حرف زدن، به دنبال تأیید هستند و مردان، به دنبال قدرت‏طلبی.

۹) زنان برای ارتباط برقرار كردن، ناراحتی‏های كوچك خود را تعریف می‏كنند؛ اما مردان، بیان ناراحتی‏ها و نگرانی‏هایشان را به حساب سرزنش یا انتقاد از خودشان می‏دانند.

۱۰) زنان، به خاطر محبت، عمل زناشویی انجام می‏دهند؛ اما مردان به خاطر عمل زناشویی، محبت می‏كنند. مرد، بهترین رابطه و عاشقانه‏ترین و لذت‏بخش‏ترین لحظه زندگی را در حین انجام عمل جنسی می‏داند و زن، لحظه‏ای را كه شوهرش به او می‏گوید «از صمیم قلب دوستت دارم» بهترین لحظه زندگی می‏داند.

بنابراین، درك انواع اصلی عشق كه همسرتان به آن نیاز دارد، رمز مهم بهبود روابط زناشویی است. برای جلب رضایت همسر، لازم است بدانید كه نیازهای اساسی او چیست. زنان و مردان، در روابط زناشویی، معمولاً آن چه را كه خود احتیاج دارند، به همسرشان می‏دهند. هر یك از آنها، به اشتباه فكر می‏كنند كه طرف مقابل، نیازها و خواسته‏هایی همچون خواسته‏های خودش دارد و به همین خاطر، هر دو در پایان، ناراحت و رنجیده خاطر هستند و احساس می‏كنند كه بیش از حد، برای دیگری ایثار كرده‏اند؛ اما در عوض، چیزی دریافت نكرده‏اند. هر كدام اعتقاد دارد كه عشقش مورد بی‏اعتنایی قرار گرفته و طرف مقابل برای آن، ارزشی قائل نشده است. در حقیقت، هر دوی آنها، عشق و علاقه خود را ابراز می‏كنند؛ اما به روشی كه طرف مقابل تمایل ندارد.

با توجه به تفاوت‏های روانی و اخلاقی زن و شوهر، آنها چگونه می‏توانند زندگی شیرین‏تر و لذت‏بخش‏تری داشته باشند و تضادهای موجود، منجر به كدورت بین آنها نشود؟ چگونه می‏توانیم با كسی كه روحیاتش با ما بسیار متفاوت است، یك عمر زندگی كنیم؟ آیا به خواسته‏های او تن دهیم و تسلیم شویم یا خواسته خود را به كرسی بنشانیم و مقاومت كنیم؟

آن چه به ما تكامل می‏دهد و سبب رشد ما می‏شود، این است كه تفاوت‏های جسمی، جنسی و روانی همسرمان را بشناسیم و بیاموزیم كه در هر برخورد، چگونه موضع‏گیری كنیم و در هر موقعیتی، چگونه با مسائل روبه‏رو شویم. در این صورت، انسان می‏داند كه در هر گرفتاری، چه باید بكند و بین خودش و مشكلات، حایل نمی‏اندازد و از آن فرار نمی‏كند؛ بلكه سعی می‏كند تا از مشكلات، بهره‏برداری كند. ما، تا این مشكلات را نداشته باشیم، ضعف‏هایمان، ترس‏هایمان، بخل‏هایمان، كوتاه‏روی‏ها و زیاده‏روی‏هایمان را نمی‏شناسیم. با این مشكلات است كه مشخص می‏شود ما چقدر كم داریم و چقدر افراط و تفریط داریم. مهم آن است كه یادبگیریم با هر كس، در هر شرایطی، چگونه رفتار كنیم.

برخی از روش‏ها برای غلبه بر این مشكلات، عبارتند از:

۱) بهترین روش درمان آفت‏های زندگی، بهره‏مندی از سخنان بزرگان معصوم و گوش جان سپردن به منبع وحی الهی و عمل كردن به آن است. اسلام، روش‏هایی برای رفتار زنان با شوهران و مردان با زنانشان، ارائه كرده كه مطابق با اصل فطرت و خوی آنهاست. اگر زندگی از سیره و كلام اهل بیت علیهم‏السلام دور شود، دچار هیجان‏های مخرب می‏شود.

۲) در هر پیشامدی، باید احتمالات را در نظر گرفت. وقتی من برای شوهرم صحبت می‏كنم و هدفم بیان احساسات و عواطفم می‏باشد، باید آمادگی داشته باشم كه همسرم رفتارهای زیر را با من داشته باشد:

▪ احتمال اول: با گوش جان، به سخنانم گوش دهد.

▪ احتمال دوم: صرفاً به دنبال ارائه راه حل باشد.

▪ احتمال سوم: بخواهد مرا پند دهد و نصیحت كند.

اگر تمام این حالات را در نظر بگیریم، آن وقت، هیچ كدام از این احتمالات، ما را غافل‏گیر نمی‏كند و حتی نامحتمل‏ها نیز ما را غافل‏گیر نمی‏كنند. این را بیاموزیم كه با هر شرایط و هر احتمالی، چگونه كنار بیاییم. این آموزش، آموزشی است كه شما را با دست پر، در شرایط گوناگونی قرار می‏دهد تا غافل‏گیر نشوید.

۳) شناخت احتمالات و قواعد آن و سپس داشتن حلم و دادن فرصت به طرف مقابل؛ مثلاً وقتی دیدید كه شوهرتان به جای گوش دادن به سخنان شما، در حال پند و اندرز است، چون از قبل این احتمال را می‏دانستید، غافل‏گیر نمی‏شوید و حالا باید شوهرتان را متوجه كنید كه هدفتان از بیان این سخنان، شنیدن نصیحت نیست؛ بلكه فقط می‏خواهید به سخنان شما گوش دهد. باید به طرف مقابل فرصت دهید تا روحیه شما را بشناسد؛ نه آن كه او را مجبور كنید. آنچه در زندگی زناشویی مطرح است، حلم‏هاست.

۴) باید یاد بگیریم كه چگونه با طرف مقابل خود رفتار كنیم. دو نفر كه با هم ارتباط برقرار می‏كنند، دو دنیا هستند. این دو دنیا، در ارتباط با همدیگر، شاید تفاوت‏هایی داشته باشند. اگر ما بخواهیم هر دنیا را بر دنیای دیگری تحمیل كنیم، می‏بازیم. من كه در سن خودم، تجربه‏هایم شكل گرفته، با كسی كه او هم تجربه‏هایش شكل گرفته، اگر بخواهیم پیوندی داشته باشیم، طبیعتاً مشكلات زیادی خواهیم داشت؛ مگر این كه انعطاف پیدا كنیم و شرایط، ضعف‏ها و قدرت‏های یكدیگر را در نظر بگیریم.

همسران باید بدانند كه:

▪ زن باید مرد را مورد پسند قرار دهد و تأیید كند.

▪ به زن، اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق كنید.

▪ مرد به اطمینان و زن، به مراقبت نیاز دارد.

▪ زن را باید درك كرد و مرد را پذیرفت.

▪ احترام به زن و قدردانی از شوهر.

▪ زن، به وفا و مرد، به تحسین نیاز دارد.

۵) شما هم باید احتمالات را در نظر بگیرید؛ وقتی فهمیدید كه شوهرتان به جای گوش كردن، در پی راه‏حل است، این را باید بدانید كه چه موقعی به او تذكر بدهید تا متوجه شود كه این كار، برای شما مخرب است و بدانید كه چه زمانی بیشترین تأثیر را دارد و چگونه باید این تذكر را بیان كنید.

۶) هر چقدر كه از همسرتان توقع داشته باشید، نمی‏توانید تحمل كنید و آشفته می‏شوید؛ اما وقتی توقع از رفتار طرف مقابل كم شود، تحمل‏ها زیاد می‏شود؛ ظرفیت‏ها می‏آید و ظرافت در برخوردها حاصل و موجب محبت می‏شود. با كمك تجربه و تدبیر، می‏توان توقع‏ها را كاهش داد.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...