به روی دستشان نور خدا بود و نفهمیدند

تمام حرمت شمس الضحی بود و نفهمیدند

 

نفهمیدند محبوب خدا بر نیزه می خواند

تمام ربّنا بر نیزه ها بود و نفهمیدند

 

شکوه آیه ها در نای سرها بود و می جوشید

خدا در رازهای کربلا بود و نفهمیدند

 

شبی در آسمان شرکشان خورشید جاری شد

سلام “مطلع الفجر” بقا بود و نفهمیدند

 

خدا صد جلوه در دشت بلا خود را نشان می داد

صفای کعبه در شور منا بود و نفهمیدند

 

شکوه عرش اعلی، کربلا بود و ندانستند

تمام اسم اعظم نینوا بود و نفهمیدند

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...