روزی بهلول را در قبرستان دیدند، او را گفتند ، در اینجا چه می کنی؟ بهلو ل در جواب گفت : با جمعی نشسته ام که به من آزار نمیرسانند ، حسادت نمی کنند ، دروغ نمی گویند ، طعنه نمیزنند ، خیانت نمی کنند، قضاوت نمی کنند ، مرا به یاد سرای آخرت می اندازند ، و بالا تر از همه ی اینها ، اگر از پیششان بروم ، پشت سرم بد گویی نمی کنند .

موضوعات: داستان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...