مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: در زمان عارف کامل آخوند ملا حسینقلی همدانی، شخصی به نام٬ عبد فرار ٬ که آدم بدی بود، در نجف بود. او وقتی در صحن وارد می شد، از بدیش بعضی ها می ترسیدند.

مرحوم آخوند به او برخورد کردند و از او پرسیدند: اسمت چیست؟ او گفت: مرا نمی شناسی؟ من عبد فرار هستم.بعد با خود گفت که آیا من٬ از خدا فرار کرده ام یا از رسولش؟! صبح جان به جان آفرین داد و مرد.وقتی صبح، آخوند نزد شاگردانش آمدند، فرمود: یکی از اولیای خدا وفات کرده است، به خانه اش برویم. آمدند خانه ی آدم لات یعنی عبدالفرار، و همه تعجب کردند.

آخوند در تدفین و تشییع جنازه شرکت کردند. بعد فرمودند: او وقتی بد بود که توبه نکرده بود. حال عبد فرار نصف شب توانست با توبه، همه ی گذشته ی خود را جبران کند.(۱)

۱. تربیت فرزندان ص ۴۲۱- استاد حسین مظاهری

منبع :۴۰۰ موضوع ۲۰۰۰ داستان ،ج۲ ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...