خانه کوچکی در مدینه نزدیک خانه پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت; تنها خانه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه داده بود در آن به صحن مسجد باز بماند. این خانه بیش از دو اطاق نداشت و اثاثیه آن، یک زیلوی سیاه دستباف و یک چراغ پیه سوز و چند دست رخت خواب ساده بود. در گوشه یکی از اتاق ها بانوی جوانی در بستر افتاده و از شدت درد به خود می پیچید، بانوی دیگری نیز به او یاری می کرد. اولی، فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله که درد زایمان او سخت شده بود و دومی، صفیه دختر عبدالمطلب مامای وی بود. در اتاق دیگر، پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و نیز امام حسن علیه السلام ، که یک سال بیش نداشت، به انتظار نشسته بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله به نماز ایستاد و علی علیه السلام نیز پشت سر او سرگرم راز و نیاز شد.

هنوز بیش از شش ماه از بارداری حضرت زهرا علیها السلام نگذشته بود که درد زایمان وی را گرفته بود. چنین پیش آمدی - یعنی زایش در شش ماهگی - امری شگفت می نمود; چه، در تاریخ بشریت تنها دو نوزاد شش ماهه متولد شده بودند: عیسی مسیح و یحیی زکریا.

تاریکی شب هنوز بر اتاق حکمفرما بود و روشنی بامداد بر فضای برون تازه دمیده بود. در این هنگام، فجر نوینی در زندگی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله دمید و کودکی نورانی قدم به عرصه حیات گذارد. تنها چند دقیقه از فجر گذشته بود که صدای صفیه بدین کلمات بلند شد:

- پسر است. پسر نورانی خوشگلی است.

صدای مهربان پیامبر صلی الله علیه و آله از اتاق دیگر شنیده شد که می فرمود: فرزند مرا پیش من آر…

صفیه باشتابزدگی به خودگفت:رسول الله صلی الله علیه و آله خواسته است… چه کنم هنوز کودک را پاکیزه نکرده ام… همان صدا دوباره شنیده شد که می فرمود:تواو را پاکیزه کنی؟… این چه سخنی است؟خدا اورا پاک و پاکیزه به دنیا آورده است.

صفیه کودک را روی دو دست خود بلند کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله او را با دو دست خود گرفت و بالا برد و به پیشانی او بوسه زد، در یک گوش او اذان و در گوش دیگرش اقامه و تسبیح خدا را خواند و فرمود: نفرین بر مردمی که تو را بکشند. سپس کودک را دوباره به صفیه داد. بی درنگ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«خدا مرا از صفای نور خود آفرید و به سوی خود خواند. من پذیرفتم و فرمانش بردم. آنگاه از فروغ من، علی علیه السلام را بیافرید، او را هم خواند او نیز پذیرفت و فرمان برد. پس از آن از فروغ من و علی، فاطمه را بیافرید و او را خواند. فاطمه نیز فرمان برد و از فروغ من و علی و فاطمه، حسن و حسین را بیافرید و آن دو نیز البته فرمان جهان آفرین را بردند. (1)

بدین روی،این نوزاد در سال چهارم هجری در روز سوم شعبان چشم به جهان گشود.

علی رغم این که سال چهارم هجری از جمله پرکارترین سال های پیامبر صلی الله علیه و آله بود، هر روز به سراغ حسین علیه السلام، به سرای علی علیه السلام می آمدوحسین علیه السلام را در آغوش می گرفت و از تغذیه و مراقبت معنوی وی سؤال می کرد و بدین سان،این نوزاددردامان وحی پرورش یافت.

نام گذاری امام حسین علیه السلام

در فرهنگ اسلامی به مسئله انتخاب نام برای کودک به دلیل آثار معنوی آن و نقش مهمی که در تکوین شخصیت فرد دارد، توجّه خاصّی شده است. از جمله افتخارات ائمه اطهار علیه السلام آن است که برخی از نام ها و القاب آنها را خدا و پیامبر تعیین فرموده اند. در روایتی آمده است که در همان روزهای اوّل تولد امام حسین علیه السلام ، جبرئیل به حضور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسید و فرمود: «خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند و می فرماید: از آن جا که علی علیه السلام برای تو همانند هارون برای موسی علیه السلام است مناسب است که این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر ـ که در عربی «حسین» خوانده می شود ـ نام گذاری کنید». به دنبال این پیام الهی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام می آیند و سؤال می کنند: «آیا برای این نوزاد نامی انتخاب کرده اید؟» علی علیه السلام می فرمایند: «ما هرگز در این امر بر شما پیشی نمی گیریم». آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «نام او را حسین بگذارید».

القاب امام حسین علیه السلام

با توجه به ابعاد مختلف شخصیت امام حسین علیه السلام برای آن حضرت القاب بسیاری ذکر شده که از جمله آنهاست: رشید، طَیِّب، وفیّ، زَکیّ، سعید و سیّد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اغلب امام حسین علیه السلام را با لقب «سَیِّدُ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّه» یعنی سرور جوانان بهشت و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن حضرت را با لقب «سَیِّدُالشُهداء» یاد می کردند. روی هم رفته برای امام حسین علیه السلام حدود 313 نام و لقب در مجموعه کتاب های سیره ذکر شده است.

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...