جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد

در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است…
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد…
اللهم عجل لولیک الفرج


جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
دلم تنگ است یامهدی کجاماندی؟
بگوامشب نمازت راکجاخواندی؟
کناربارگاه مرتضی بودی؟
ویاکه زائرموسی الرضا بودی؟
بگودرمکه درحال دعاهستی ؟
ویامهمان شاه کربلا هستی؟
ویاهرنیمه شب دلتنگ وتنهایی..
عزاداربقیع وقبرزهرایی؟
دلم تنگ است یامهدی برای دیدنت هردم
حلالم کن اگریکدم توراآزرده ات کردم
دراین دنیاکه گردیده پراز نیرنگ ونامردی
دعایت میکنم هرشب که فردایش توبرگردی…


*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...