در انتظار تو تا كي سحر شماره كنم؟
ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟

نشانه هاي تو بر چوب خط هفته زنم
كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

براي خواستن خير مطلقي كه تويي
به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم

شب و خيال و سراغ تو،باز مي آيم
كه بهت خانه ي در بسته را نظاره كنم

تو كي ز راه ميايي كه شهر شبزده را
به روشنايي چشمم چراغواره كنم؟

ز ياس هاي تو مشتي بپاشم از سر شوق
به روي آب و قدح را پر از ستاره كنم

هزار بوسه ي از انتظار لك زده را
نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم

هنوز هم غزلم شوكراني است الا
كه از لب تو شكرخندي استعاره كنم

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...