امروز من مقابل تمام نقابهای آدمها ایستادم و دیدم تمام نبودن انسان را ..
دوستش نداشت …

بهش بدترین دروغهارو گفته بود ..

شاید ازش متنفر بود ..

اما بعد از مدتی نرم شد …

بخشید کنار اومد …

با دروغ ها با بدی ها …
نقاب زد …

چون دوستش داشت .

 

میدانست که او دوستش ندارد . به قول آدما آویزونش بود
اونم میکشوندش هرجا که میخواست
برایش مهم نبود دروغ وعده های بی اساس و سو استفاده
چون دوست داشت که عشقش دوستش داشته باشد!!!

چه نقابهای زیبایی میزنیم به عقاید خودمون
میدانیم کسی گناهی میکند اما برای یه حس یا به من چه مربوطه میگذریم و با همون بدی ها قبولش میکنیم …
ایکاش کمی به انچه اعتقاد داشتیم عمل میکردیم..

 

 


 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...