سلام على أرض كربلا

شبی ساکت و دلگیر
خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر
و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق، همه جا نغمه ی تکبیر
نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
و مشغول دعا باش
که باز است به درگاه الهی در رحمت
و آن لحظه بوَد لحظه ی شیرین اجابت
شدم غرق عبادت
دو چشمم پر از اشک شد و روی لبانم همه سوگند
که یا رب تو رهایم کن از این بند
و گفتم به خدا بین دعایم
که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم…

دلتنگ نرفتن ب کرب و بلاییم

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...