شاه دلم گدا مَکُش ، من شده ام گدای تو
گر چه ستم کنی به من،جان و تنم فدای تو

مهر تو از وجود من ، با غم دل نمی رود
مهر منت به دل نشد ، هر چه کنم برای تو

از همه کس گذر کنم ، از تو گذر نمی شود
مشکل تو وفای من ، مشکل من جفای تو

کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو

جان من و جهان من ، روی سپید تو شدست
عاقبتم چنین شود ، مرگ من و بقای تو

از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو

دست ز تو نمی کشم ، تا که وصال من دهی
هرچه کنی بکن به من، راضی ام از رضای تو

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...