بلال بن حمامه، یكی از یاران پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله حكایت كند: روزی آن حضرت در حال تبسّم و خنده بر ما وارد شد و صورت مباركش همانند ماه تابان نورانی بود. عبدالرّحمن بن عوف از جای خود برخاست و اظهار داشت:

یا رسول اللّه! این چه نوری است كه در چهره و صورت شما نمایان گشته است؟ حضرت فرمود: بشارتی از طرف خداوند متعال درباره برادر وپسر عمویم علی؛ و دخترم فاطمه زهراء سلام اللّه علیهما به من رسید بر این كه خداوند، فاطمه و علی بن ابی طالب را به ازدواج و نكاح یكدیگر در آورده است و دستور داده تا خازن و ماءمور بهشت درخت شجره طوبی را حركت دهد. پس شجره طوبی برگ هائی همانند سند و حواله، به تعداد دوستداران و علاقمندان اهل بیتِ من بر خود رویانید. سپس ملائكه ای را در كنار آن درخت به وجود آورد و به هر یك از آن ها یكی از اسناد و حواله های آن درخت را تحویل داد.

و چون روز قیامت بر پا شود و خلایق، محشور گردند، صدائی در بین آن جمع شنیده شود و توسّط آن، ملایك به هر یك از دوستداران اهل بیتِ من، یك برگ از آن اسناد و حواله ها داده می شود، كه برگه ایشان آزادی از آتش جهنّم ؛ و جواز ورود به بهشت خواهد بود. پس از آن، حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله افزود: علی وهمسرش فاطمه، مردان و زنان مسلمانِ امّتِ مرا از آتش جهنم نجات داده ؛ و ایشان را وارد بهشت خواهند نمود.


چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا ( ص)/ عبدالله صالحی

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...