صاحب شيعه بيا غيبت بس است
شيعه در دنيا غريب و بي كس است


مي‌رود دنيا به سوي التهاب
شيعه كشتن گوييا دارد ثواب


سينه ها آماج تيغ و تير شد
كي مي آيي مهربانم دير شد


زخم هاي شيعه گشته بي‌شمار
عاشق تو مي رود بالاي دار


دشمنانت دست در دست هَمَند
وارثان شمر و سعد و ملجم اند


مهربان خيمه نشيني تا به كِي؟
در بيابان بي قريني تا به كِي؟


اي كه دستت مي رسد كاري بكن
شيعه‌ي مظلوم را ياري بكن


زودتر آقا بيا اُمّيد نيست
كاممان تلخ است ‌

 

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...