صحیفه سجادیه

نیایش بیست و دوم

 دعاي آن حضرت است به هنگامي كه از خدا طلب عافيت مي‌كرد و شكر بر عافيت .

بار خدايا ، درود بفرست بر محمد و خاندان او و جامه عافيت خويش‌بر تن من بپوش و مرا در عافيت خود فروپوشان و در حصار عافيت خودجاي ده و به عافيت خود گرامي دار و به عافيت خود بي‌نياز فرماي وعافيت خود به من بخش و عافيت خود به من ارزاني دار و عافيت خودبراي من بگستران و عافيت خود در خور من گردان و ميان من و عافيت‌خود در دنيا و آخرت جدايي ميفكن .
بار خدايا ، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرا عافيت ده ، عافيتي كفايت كننده و شفا بخش و عالي و افزاينده ، عافيتي كه از آن درتن من تندرستي زايد ، عافيت اين جهاني و آن جهاني .
اي خداوند ، بر من احسان نماي به اعطاي تندرستي و امنيت وسلامت در دين من و جسم من . و مرا به ارزاني داشتن بصيرت دل و نفاذامر و خشيت در برابر عظمت تو و خوف از تو بنواز و نيرويم ده بر طاعتي‌كه بدان فرمان داده‌اي و اجتناب از هر معصيت كه از آن نهي فرموده‌اي .
اي خداوند ، بر من احسان نماي به اعطاي نعمت اداي حج و عمره وزيارت قبر پيامبرتـصلوات تو و رحمت تو و بركات تو بر او و آلش‌بادـو زيارت خاندان پيامبرتـبر ايشان سلام بادـهمواره تا هرگاه‌كه مرا زندگي بخشيده‌اي در اين سال و هر سال ديگر ، زيارتي كه مقبول‌و مشكور تو افتد و تو را در نظر آيد و در نزد تو ذخيره روز بازپسين باشد .
اي خداوند ، زبانم را به حمد خود و شكر خود و ذكر خود و ثناي نيك‌خود گويا كن و دريچه‌هاي دلم را در برابر مقاصد دين خود بگشاي .
اي خداوند ، مرا و ذريه مرا از شيطان رجيم در پناه خود دار و از آسيب‌هر گزنده زهر دارنده و هر بيم و هراس و بلا و چشم زخم در امان دار و ازشر هر شيطان سركش و هر پادشاه ستمگر كينه توز و هر مخدوم غرقه‌در ناز و نعمت و هر ناتوان و نيرومند و هر بلند پايه و فرومايه و هر خرد وكلان و هر نزديك و دور و هر كسـاز پريان و آدميانـكه به خلاف‌رسول تو و اهل بيت او برخاسته و هر جنبنده‌اي كه زمامش به دست‌قدرت توست ، پناه ده . تو كه فرمانرواي دادگر و راستكاري .
بار خدايا ، درود بفرست بر محمد و خاندان او و هر كس را كه با نيتي‌پليد آهنگ من كند ، از من بازگردان و مكر او از من دور دار و آسيبش ازمن دفع فرماي و نيرنگش را بر سر او زن .
بار خدايا ، در برابر او سدي بر آر تا ديده‌اش از ديدن من نابينا گردد و گوشش از آنچه درباره من گويند ناشنوا . و در قلب او را قفل بر نه كه يادمن بدان در نيايد . و زبانش را از بردن نام من لال كن و سرش فروكوب وعزتش را به ذلت آور و باد غرور از سرش بيرون بر و از همه زيانهاي او وبديهاي او و غمازي او و غيبت كردن او و عيبجويي او و رشك بردن او وعداوت او و بندها و دامهاي او و پيادگان و سواران او ، مرا در امان دار .
انك عزيز قدير .


  ????????

موضوعات: مناجات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...