عجله از دیدگاه امام صادق علیه السلام

«مکن در مهمی که داری شتاب
ز راه تأنی عنان بر متاب
که اندر تأنی زیان کس ندید
ز تعجیل بسیار خجلت کشید»[۱]


عجله یکی از صفات ناپسند و مذمومی است، که باعث می‌گردد قبل از آماده شدن شرایط و مقدمات، انسان اقدام زود هنگام نسبت به انجام کاری داشته باشد، و البته نتیجه‌ای جز پشیمانی نیز به ارمغان نخواهد آورد. در مقابل عجله، «تأنى» و «تثبّت» قرار دارد که به معناى درنگ و سنجش، و انجام دادن کاری بعد از فراهم شدن مقدمات، می‌باشد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «مع التَّثَبُّتِ تَكُونُ السَّلَامَةُ وَ مَعَ‏ الْعَجَلَةِ تَكُونُ النَّدَامَةُ…»، [۲]؛ «با آرامش و درنگ، سلامت [از خطا و لغزش] همراه است و با شتاب‌زدگى، پشيمانى» مانند آن‌که انسان میوه را در غیر فصل و زمان مناسبش بچیند، که نتیجه‌‏اش ضایع شدن و غیر قابل استفاده بودن محصول خواهد بود.
امام صادق علیه السلام در بیانی هر یک از «عقل» و «جهل» را دارای هفتاد و پنج سرباز دانسته‌اند، که در آن میان، شتاب‌زدگى، بى‏‌ثباتى و بى‏‌قرارى از سربازان جهل و ضد آن كه تأنّى و تثبّت باشد را از صفات عقل بر می‌شمارند.[۳]
عجله دارای اقسامی است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


الف: عجله در اندیشه
گاهی اوقات انسان حرکتی از شخصی می‌بیند، بلافاصله و بدون هیچ تحقیقی در ذهن خود حکمی را بر علیه او جاری می‌کند، که نتیجه این سوء ظن، تهمت زدن به دیگران می‌باشد.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»،[۴]؛ «آن‌گاه که انسان به برادر مؤمن خود (سوء ظن برد و) تهمت بزند، ایمان وى اندک اندک از او سلب مى‏‌گردد. چنان‌که نمک در آب از بین مى‌رود.»


ب: عجله در گفتار
همیشه انسان باید اول فکر کند، بعد سخن خویش را بر زبان جاری سازد که امام صادق علیه السلام فرمودند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى اجْعَلْ لِسَانَكَ‏ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِكَ تَسْلَم…‏»،[۵]؛ «حق‌تعالی به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: اى موسى! زبانت را پسِ دلت قرار ده تا سالم بمانى» که عجله کردن و بدون تامل و دقت، حرف زدن باعث می‌گردد انسان به گناهانی مانند سخن چینی، غیبت، دروغ، مسخره کردن، عیب جویی و…مبتلا گردد.
«اول اندیشه و انگهی گفتار
پای بست آمده است و پس دیوار»[۶]


ج: عجله در اجابت دعا
گاهی اوقات انسان به واسطه آن‌که صبر و استقامت ندارد، همین که چند صباحی دعا کرد و نتیجه‌ای ندید، عجله می‌کند و دست از دعا کردن می‌کشد، و خود را از ارتباط داشتن با حق‌تعالی محروم می‌سازد.
امام صادق علیه السلام در مورد این قسم از عجله می‌فرمایند: «لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ‏ فَيَقْنَطَ وَ يَتْرُكَ الدُّعَاءَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَسْتَعْجِلُ قَالَ يَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَة»،[۷]؛ «مؤمن پيوسته در خير و اميدوارى و رحمت خداست مادام كه عجله نشان ندهد و نوميدانه دست از دعا نكشد. [راوى مى‌گويد:]عرض كردم چگونه عجله نشان مى‌دهد؟ فرمود: مى‌گويد: مدّت‌هاست دعا مى‌كنم و اجابتى نمى‌بينم.» در حالی‌که انسان باید وظیفه خود را انجام دهد و نتیجه را به خود خدا واگذار نماید:
«حافظ وظیفه تو دعا گفتن و بس
در بند آن مباش نشنید یا شنید»


د: عجله در قرآن خواندن
یکی از آداب قرائت قرآن، آنست‌که با آرامش، طمأنينه و به صورت منظم، و بدون عجله و شتاب و همراه با تدبر و تفکر خوانده شود كه در چنين حالتى هم در خواننده اثر خود را مى‌گذارد و هم شنونده را تحت تأثير جاذبه خود قرار مى‌دهد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «…إِنَّ الْقُرْآنَ لَا يُقْرَأُ هَذْرَمَةً وَ لَكِنْ يُرَتَّلُ تَرْتِيلًا إِذَا مَرَرْتَ بِآيَةٍ فِيهَا ذِكْرُ النَّارِ وَقَفْتَ عِنْدَهَا وَ تَعَوَّذْتَ بِاللَّهِ مِنَ النَّار…»،[۸]؛ « به درستي که قرآن با سرعت و عجله خوانده نمی شود بلکه شمرده، شمرده و با ترتيل خوانده می‌شود. پس زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر بهشت بود توقف کن، پس بخواه از خداوند بهشت را و زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر آتش بود توقف کن و به خدا از آتش جهنم پناه ببر.»
بنابراین باید در اندیشه، گفتار، اجابت دعا، قرائت قرآن عجله ننمود و با تامل و تثبت این امور را پی‌گیری نمود.
………………………………………


پی‌نوشت:
[۱].فردوسی
[۲].ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، ج۱ ص۱۰۰،جامعه مدرسين‏،قم‏،۱۳۶۲ ش
[۳].برقى، ابوجعفر، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن (للبرقي)، دارالكتب الإسلامية، ج۱، ص ۱۹۶. قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ ق،‏
[۴]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏،ج۱۱ ص۱۳،دار الكتب الإسلامية،تهران‏،۱۴۰۴ ق‏
[۵].كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق،‏الكافي( ط- الإسلامية)،ج۲ ص۴۹۸، دار الكتب الإسلامية،تهران،۱۴۰۷ق
[۶].سعدی
[۷].مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار( ط- بيروت)،ج۹۰ ص۳۷۴،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،۱۴۰۳ ق‏
مشاهده سایت

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت
نظر از: رحیمی [عضو] 

ای بهار همیشه های خدا

ای که از آسمان شدی جاری

از چه این روزها شکسته شدی

بغض داری ولی نمی باری

**

لا اقل صبر کن مسافر شب

گریه کن گریه در معابر شب

صبح صادق به جز تو کیست بگو

کیست جز تو امام بیداری

**

گاه گاهی که حرف هم داری

شهر در خواب میرود انگار

آه آقا چه میکشی با این

استخوانی که در گلو داری

**

تو بگو از کدام طائفه ای

که همیشه خدای عاطفه ای

لطف ها میکنی برای کسی

که برایت نمیکند کاری

**

پس کجایند عالمان سحر

یک نفر از چهار هزار نفر

که شبانه امام را بردند

پا برهنه به خفت و خواری

**

پس کجایند نافله خوان ها

که دل قافله به درد آمد

کی به درد میخورد پس کِی

این نمازی که هست تکراری

**

کوچه ای در مدینه منتظر است

تا که روضه بخوانی از دیوار

تا تو هم مثل مادرت آنجا

حس کنی بین درب و دیواری

**

تا که کوچه به کوچه پخش شود

هم صدائی غربتت با او

تا بفهمند فاطمی هستی

مثل مادر به غم گرفتاری

**

تا که دست تو را بندند و

هی به یاد علی بخندند و

نکشندت پیاده اینگونه

هی به قصد امام آزاری

شهادت مولا امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.ش

1394/05/20 @ 14:11


فرم در حال بارگذاری ...