روز عرفه، روز «خدایا! خدایا!» است؛ روزی که کبوتران دعا، از گنبد آبی «ربنّا» پرواز می‌کنند و فوج‌فوج به ایوان کبریا فرود می‌آیند و تا برگ استجابت را از دستان سخاوتمند «یا غفّار» نگرفته‌اند، بازنمی‌گردند.

عرفه، روز اعتراف است؛ اعتراف بندگان گناه‌کار در شبستان نیلگون اشک استغفار، در محضر بلند پروردگار.
عرفه، روز استغفار است؛ استغفار از رجس و پلیدی، استغفار از هر آنچه زشتی و بدسرشتی است. عرفه روز بازگشت است؛ «بازگشت به خویشتن»، بازگشت به دامن پرمهر یار، به آغوش نگار، بازگشت به آرامش و قرار.
در عرفات فقط باید زاری کنیم. تضرع کنیم، گریه کنیم، سوز داشته باشیم، دردمندی را احساس کنیم. فراق از خدا را احساس کنیم، که در اثر “فَاعتَرِف بِالخَطایا” که امام می‌گوید به خطایای خود در عرفات اعتراف کن. این اعتراف هم شامل اعتراف به ظلمات معصیت من است که تبعاتش را در وجودم گرفتم، هم اعتراف به آن اصلی است که از خدا دور افتاده است یعنی باید مانند نی شکایت کنیم که از اصل خودمان دور افتادیم و این را باید دردمندانه فریاد بزنیم.

برگرفته از کتاب “اسرار حج”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...