دوستی میگفت:
یک شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت
سوختگی ته دیگ ها از پدرم
عذرخواهی می کرد.
هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: عزیزم من عاشق ته دیگهای خیلی برشته هستم.
همان شب، کمی بعد وقتی رفتم به پدرم شب بخیر بگویم از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که ته دیگهایش سوخته باشد؟
او مرا در آغوش کشید وگفت:
مادرت امروز روز سختی را گذرانده و خیلی خسته است
بعلاوه، ته دیگها ی کمی سوخته
هرگزکسی را نمی کشد!

زندگی مملو از چیزهای ناقص…و انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند.
یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار درک و پذیرش عیب های همدیگر
و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است.
امروز دعایمان برای یکدیگر این باشد که یاد بگیریم قسمت های خوب، بد و ناخوشایند زندگی خود را بپذیریم
و با انسان ها رابطه ای داشته باشیم که در آن، ته دیگهای سوخته موجب قهر و دلخوری نشود.
این موضوع را می توان به هر رابطه ای تعمیم داد. در واقع، تفاهم، اساس هر رابطه ای است.

 

موضوعات: داستان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...