: پرسش :غفلت از یاد خدا چه پیامدهائى دارد؟

پاسخ :گاه، مى شود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مى شود، دست به هر کارى مى زند با درهاى بسته روبه رو مى گردد، و گاهى به عکس، به هر جا روى مى آورد خود را در برابر درهاى گشوده مى بیند، مقدمات هرکار، فراهم است و بن بست و گرهى در برابر او نیست، از این حال، به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مى شود.

گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل، حرص و آز، زندگى را بر او تنگ مى کند نه تنها میل ندارد درِ خانه اش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، که گوئى نمى خواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على(علیه السلام) (همچون فقیران زندگى مى کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مى دهد).

راستى; چرا انسان گرفتار این تنگناها مى شود؟ قرآن مى گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.

یاد خدا مایه آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب، ترس و نگرانى است.

هنگامى که انسان مسئولیت هایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات، حرص و طمع مى گردد، پیدا است، نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.

اصولاً تنگى زندگى، بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر، عدم اطمینان به آینده، ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانى ها در امان است.

البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامى که به جامعه هائى که از یاد خدا روى گردانده اند وارد شویم، مسأله از این وحشتناک تر خواهد بود، جوامعى که على رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت، و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شدید بسر مى برند، در تنگناى عجیبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بینند.

همه از هم مى ترسند، هیچ کس به دیگرى اعتماد نمى کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ، بیشترین امکانات اقتصادى آنها را در کام خود فرو برده، و قامت هایشان زیر این بار سنگین خم شده است.

زندان ها مملوّ از جنایتکاران است، در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهاى رسمیشان، قتل ها و جنایت هاى هولناکى رخ مى دهد، آلودگى به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانواده هاشان، نه نور محبتى است، و نه پیوند عاطفى نشاط بخشى، آرى، این است زندگى سخت و معیشت ضنک آنها!

رئیس جمهور اسبق «آمریکا» (کشور شیطان بزرگ) «نیکسون» در نخستین نطق ریاست جمهوریش با اعتراف به این واقعیت، گفت: (ما گرداگرد خویش زندگانى هاى تو خالى مى بینیم، در آرزوى ارضاء شدن هستیم، ولى هرگز ارضاء نمى شویم)!

یکى دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادى آفریدن براى همه بود، مى گوید: (من مى بینم انسانیت در کوچه تاریکى مى دود که در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نیست)!(1)

جالب این که: در روایات اسلامى مى خوانیم: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند منظور از آیه «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» چیست؟ فرمود: (اعراض از ولایت امیر مؤمنان(علیه السلام) است)

آرى، آن کس که الگوى خود را از زندگى على(علیه السلام) بگیرد همان ابرمردى که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزش تر بود، آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگى گشاده و وسیعى خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند، در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک هستند.

در روایات متعددى اعراض از یاد حق در آیه فوق، به «ترک حج» براى کسانى که قادرند تفسیر شده، و این به خاطر آن است که مراسم تکان دهنده حج ارتباط و پیوند مجددى براى انسان با خدا مى آفریند، و همین ارتباط و پیوند راه گشاى زندگى او است، در حالى که عکس آن سبب دلبستگى هر چه بیشتر به مادیات است که سرچشمه معیشت ضنک مى باشد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...