فایده
 در قدرت روحی

 در زمان امام صادق(ع) شخصى مدّعى بود كه قادر است از اشیایى كه دیگران پنهان كرده‏ اند ، خبر دهد. مردم برای سرگرمى و تفریح، از راه‏هاى مختلف وى را امتحان كردند و او برخلاف انتظار حاضران، به‌ خوبى از پس امتحانات برآمد.

 خبر به امام صادق(ع) رسید.
حضرت دست خود را مشت كردند و از او پرسیدند: در دست من چیست؟
او بعد از لحظاتى تأمل و تفكر، با حالت تحیّر به امام خیره شد.

  امام پرسید:
چرا جواب نمى‏ دهى؟
گفت:
جواب را مى ‏دانم؛
ولى در تعجبّم شما از كجاآنرا آورده‏ اید؟

  آن شخص ادامه داد:
در تمام كره زمین، همه چیز مسیر طبیعى خود را مى ‏پیماید ؛ فقط در یک جزیره، مرغى دو عدد تخم گذاشته كه یكى از آن‏ها مفقود شده؛ آن‌چه در دست توست، باید همان تخم باشد!

 حضرت او را تصدیق كردند.
آن‌گاه از او پرسیدند:
چگونه به این‌جا رسیدى؟

 جواب داد:
«با مخالفت با هواى نفس؛ هر چه دلم خواست، خلافش را انجام دادم».

 حضرت از او خواست که مسلمان شود. جواب داد:

  ندارم.

امام فرمود:
«مگر قرار نبود با هواى نفست مخالفت كنى؟

 تو طبق عهد خودت، الآن باید مسلمان شوى؛ چون دوست ندارى مسلمان شوى.»

 او كه هم به قدرت معنوى امام پى‌ برد و هم در مقابل استدلال امام، پاسخى نداشت، مسلمان شد.

  چندی نگذشت که قدرت روحى خود را از دست داد. به سراغ امام آمد و زبان به شكوه گشود:

  «قبلاً كه مسلمان نبودم این قدرت را داشتم و الآن كه خدا را پذیرفتم، قدرتم را از دست داده‏ام! این چه دینى است؟!»

  امام فرمود:
تاكنون متحمّل زحمتى شده بودى و خداوند در همین عالم، مزد زحمت تو را مى‏ داد و بعد از دریافت مزد، طلبى از خدا نداشتى؛ چون با خدا بیگانه بودى.

  هنری نیست که صبح تا شب از گاو و گوسفند گم شده مردم خبر دهی و بدین کار تعجّب آن‌ها را برانگیزی.

 از حالا، آن‌چه را عمل مى‏ كنى، خداوند براى جایى كه به آن نیازمندى، ذخیره مى‏ كند و آن‌چه قبلاً داشتى، براى رسیدن به سعادت ابدى، سودى به تو نمى‏ رساند.

 عرفان اسلامی، ص 241

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...