فتاده شانه باز هم از دست لاغرت
شرمنده ای دوباره زگیسوی دخترت

در گوشه ای نشسته فقط آه می کشد
مادر!ز دست می رود آخر کبوترت

آبی نخورده است غذایی نخورده است
دارد حسین می شکند مثل شوهرت

چیزی بگو گمان کنم امروز بهتری
ساکت نباش فاطمه جان جان مادرت

زهرا !برای دلخوشی من کمی بمان
این مرد خیبر است شکسته برابرت

وقتی نفش که می کشی ای زخمی علی
آلاله می چکد دل شبها به بسترت

دارد سه ماه می شود ای مادر بهشت
پنهان نشسته چهره ی تو زیر معجرت

بانو ببین برای شما شعر گفته ام
دنیا !بدون فاطمه ام خاک بر سرت

#سید_محمد_جوادی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...