بنیانگذار ( دارالتقریب ) علامه ( شیخ محمد تقی ) گوید : ( احمد امین مصری ) نویسنده مشهور ، سابقاً کتابی نوشته بود که در آن نسبت به شیعه اظهار بدبینی کرده و آن را مسلکی سیاسی خوانده بود و اضافه کرده بود که : شیعه در اصل از آداب یهود و زرتشت گرفته شده و نظر از تاءسیس آن محو اسلام است .
بعدها او عقیده خود را تغییر داد و در سلک نویسندگان مجله ( رسالة الاسلام ) قرار گرفت .
روزی برای من نقل کرد که بعد از انتشار آن کتاب از طرف وزارت فرهنگ در راءس هیئتی به عراق دعوت شدم تا به فرهنگ آنجا رسیدگی کنم . وقتی به عراق رفتم در آنجا با هیاهو و جنجال مواجه شدم ، بعضی مرا تهدید می کردند که چون بر علیه شیعه کتاب نوشته ام ممکن است بر ضد من اقدامی صورت گیرد . تا اینکه روزی ما را به مسجد دعوت کردند ، در آنجا خطیب معروفی به منبر رفت و نسبت به این هیئت که من در راءس آن قرار داشتم خیر مقدم گفت و پس از بیان مطالبی سخن خود را به اینجا کشانید که : آری در این هیئت کسی است که شیعه را مخلوطی از یهود و زرتشت می داند و آن را ساخته دست ملحدین می شمارد . به من اشاره کرد . . . ناگهان مردم به سوی من هجوم آوردند و جان من به خطر افتاد . . . ولی او مردم را ساکت کرده و گفت : چرا بلند شدید بحث و علم این حرفها را ندارد . اینها مهمان ما هستند و نسبت به مهمان نباید این چنین کرد . آنگاه قدری به تعریف از ما پرداخت و گفت : اینها محققینی هستند که دارای آثار پرارجند ولی کسی که محقق خوبی است و آثاری دارد نباید بدون تحقیق چیز بنویسد . قلم برای خدمت به علم است نه شهرت و مسلماً کسی که بی جهت آبروی ملتی را می برد احترامی ندارد .
بار دیگر مردم بلند شدند و به طرف ما هجوم آوردند و تا یک متری من رسیدند که یکدفعه نعره ای برآورد و گفت : مقصود من این نیست که شما بلند شوید و چنین حرکتی کنید ، برگردید . همه برگشتند و به جای خود نشستند ، و باز شروع به تعریف کرد که : این فرد جزء مفاخر و محقق عرب است و کتابهای فوق العاده ای نوشته و اکنون آمده تا به فرهنگ و معارف ما خدمت کند و ما باید افتخار کنیم که در میان ما مسلمانان کسانی هستند که ما را از مستشاران خارجی بی نیاز می سازند . مردم کاملاً آرام شدند و خطیب در ادامه گفتار خود چنین بیان داشت :
در عین حال لطمه ای که او به شیعه وارد کرده لطمه قابل جبرانی نیست ، شما فکر کنید اگر این شخص نسبت به هر مذهب دیگری این چنین توهین کرده بود آنها چه معامله با وی می کردند ؟ اکنون این شخص چه جوابی دارد که به ما بدهد ؟ چرا این مرد مذهبی را که منسوب به اهلبیت است فرقه الحادی خوانده است ؟ این نوبت مردم شدیدتر از دفعات قبل از جای جستند و به من حمله ور شدند و این بار خطر قطعی بود و نمی دانم چه شد که مردم را به جای خود نشاند و گفت : حالا برویم سر صحبت خودمان . . .
این داستان را راجع به قدرت بیان خطبای شیعه تعریف می کرد و می گفت : قدرت خطابه ای که من در شیعه مشاهده کردم در هیچ جا ندیدم و معلوم شد که این جریان را وقتی تعریف می کرد یک حالت لرزه و ارتعاشی در وی نمودار بود .

 

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...