✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ای خاطرات کودکی...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




معجزات علمی قران - قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلًا مِّمَّا تَأْكُلُونَ ﴿۴۷ یوسف 47﴾
«(يوسف گفت): هفت سال افزون بر سالهای گذشته می کاريد. هر چه درو کرديد در خوشه خود باقی بگذاريد بجز بخش کمی از آن که می خوريد». (دأب: بمعنی: جنب و جوش و فعاليت افزون در انجام سنت ها (مانند آداب و رسوم و شعائر و کشت و غيره) است).

پادشاه مصر خواب 7 گاو فربه می بيند که 7 گاو لاغر آنها را می خورند و خواب 7 خوشه سبز و 7 خوشه خشک را می بيند. يوسف در تأويل خواب وی می گويد: 7 سال افزون می کاريد و توليد می کنيد. غير از بخشی از آن که می خواهيد بخوريد بقيه را در خوشه خود باقی بگذاريد، و 7 سال خشکسالی پس از آن خواهد آمد. نکته مورد نظر ما در آيه اينست که يوسف می گويد: غير از بخشی از آن محصول که می خواهيد بخوريد بقيه (که برای انبار و ذخيره نمودن است) را در خوشه خود باقی بگذاريد. و امروزه بررسی های علمی نشان می دهد که بهترين روش نگهداری دراز مدت حبوبات رها نمودن آنها در خوشه آنهاست، برای نرسيدن هوا به آن و نگهداشتن رطوبت طبيعی خود.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




 

اهمیت حرکت بدن موقع خواب

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا )الكهف ۱۸(
و مى‏پندارى كه ايشان بيدارند در حالى كه خفته‏اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى‏گردانيم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست‏خود را دراز كرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى‏يافتى گريزان روى از آنها برمى‏تافتى و از [مشاهده] آنها آكنده از بيم مى‏شدى

 

آیه بالا به یاران غار اشاره دارد که صدها سال در خواب ماندند بعلاوه آشکار می‌کند به اینکه خداوند جسم انان را به راست و به چپ جابه جا می‌کرد. حکمت این کار در زمان های اخیر کشف شده است.
افرادی که برای مدت زمان طولانی به یک حالت میخوابند و بدنشان حرکت نمی‌کند با مشکلات سلامتی جدی مانند مشکلات گردش خون، زخم و لخته شدن خون در ان نقطه از بدن که با سطح در تماس است مواجه میشوند.
زخم به وجود آمده به “زخم بستر” و یا “زخم فشار.” معروف هستند . به خاطر وارد امدن فشار ثابت به آن قسمت از بدن که در مدت زمان طولانی بدون حرکت است ، رگ های خونی تنگ تر شده و حتی باعث بسته شدن کامل رگ میشود. و در نتیجه اکسیژن و سایر مواد مغذی دیگر که توسط خون حمل میشوند به پوست نمیرسند و باعث مرگ تدریجی پوست میشود و زخم هایی را در بدن به وجود می آورد ، مگر اینکه سریعا درمان شوند ، چربی و ماهیچه‌ها نیز میتوانند از بین بروند.
این زخم ها که در زیر پوست یا بافت ها ظاهر میشوند در صورت عدم مداوای به موقع میتوانند سطح گسترده ای از پوست را آلوده کنند. اگر این زخم ها عفونت کنند میتوانند باعث مرگ نیز باشند . در نتیجه بهترین کار این است که هر 15 دقیقه حالت بدن خود را تغییر دهیم تا فشار وارده را کاهش دهیم . بیمارانی که نمیتوانند خودشان را حرکت دهند توسط افراد دیگر هر 2 ساعت یک بار جابه جا میشوند ، این حقایق پزشکی در قرن اخیر کشف شده اند در حالی که قران به ای حقیقت اشاره کرده است که نشانگر یکی دیگر از معجزات ان است .
مترجم حسین پوراذر

 

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت





وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿انبیا ۳۲﴾
« و جو را سقـفی حـفـظ کننده قـرار داديم»!
نکته آيـه: جو مانند سقف حفظ کننده درست شده:
ـــ هميشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمين می آيـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانيه درخشيدن به پودر تبديل می شوند و کم کم بدون اينکه ديده شوند به زمين می ريزند.
ـــ جو امواج راديوئی را بطرف زمين برمی گرداند.
ـــ خورشيد انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشر گاز اُزون جو که در ارتفاع ميان 30000 تا 40000 متر قـرار دارد، از به زمين رسيدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خيلی از موجودات زنده را بکشد جلوگيری می کند.
ـــ قشر جو مانع از بيرون رفتن بخار آب می شود.
ـــ قـشـر دی اکسيد جو گرمای زمين را در جو زمين نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچيزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ايـن قـشر گرما از محدوده زمين خارج می شود و جو زمين 50 درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به اين ترتيب جو مانند يک سقـف ما را حفـظ می کند.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




به آیه زیر توجه نمایید:
«و حشر لسلیمان جنوده من الجن و الانس و الطّیر فهم یوزعون؛لشکریان سلیمان،از جن و انس و پرندگان،نزد او جمع شدند؛آن قدر زیاد بودند که باید توقف می کردند تا به هم ملحق شوند».سوره نمل،آیه 17
حتّی إذا أتوا علی واد النّمل قالت نملةیا ایها النّمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنّکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون؛(آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛مورچه ای گفت:«به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکریان شما را پایمال نکنند در حالی که نمی فهمند». سوره نمل،آیه 18

در گذشته،ممکن بود،برخی از مردم قرآن را کتاب افسانه بدانند؛زیرا در آن ذکر شده است که مورچه ها با هم صحبت می کنند و پیام های پیچیده را رد و بدل می کنند.در سال های اخیر،تحقیق،حقایق زیادی را در رابطه با روش زندگی مورچه ها به ما نشان داده است که قبل از آن برای بشر شناخته شده نبود.
همچنین،تحقیق نشان داده که در میان حشرات،روش زندگی مورچه ها به روش زندگی انسان بسیار نزدیک است.از یافته های بدست آمده می توان به این موارد پی برد:
الف) مورچه ها،مردگان خود را با روشی مشابه روش انسان،دفن می کنند.
ب) نظام تقسیم کار آنها پیچیده است.آنها مدیر،سرپرست،سرکارگر،کارگر و غیره دارند.
ج) آنها هر چند وقت یک بار،دور هم جمع می شوند و گپ می زنند.
د) در میان خود،روش ارتباطی پیشرفته ای دارند.
و) بازارهای منظمی دارند که در آن کالا مبادله می کنند.
هـ) غلات را برای مدت طولانی در زمستان، ذخیره می کنند و اگر غلات جوانه زد،ریشه اش را می برند.گویی می فهمند که اگر اجازه رشد به ریشه بدهند،دانه می پوسد.اگر غله ذخیره شده به دلیل باران موطوب شود،آن را به بیرون می برند تا در زیر نور خورشید خشک شود و وقتی خشک شد آن را برمی گردانند.گویی می دانند که رطوبت موجب رشد ریشه و در نهایت باعث پوسیدن دانه می شود.
نویسنده : نویسنده:دکتر ذاکر نیک ، صفحه 45

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




اهميت کعبه‌ي مشرّفه و مکه‌ي مکرمه سرزمين امن و آرامش نسبت به جهان هستي و انسانها
تحقيقات نشان داده است كه كعبه مشرفه دقيقا در مركز كره زمين قرار گرفته است. روزنامه الرياض چاپ عربستان به نقل از “مسلم شلتوت” استاد مركز ملي تحقيقات خورشيد و فضاي مصر نوشته است : تحقيقات فلكي همچنين نشان داده است كه ركن كعبه درست به سمت چهار جهت اصلي ( شرق ، غرب ،شمال و جنوب ) قرار گرفته است. وي افزود :
اين تحقيقات تاكيد دارد “حجرالاسود” به سمت شرق ، ركن يماني به سمت جنوب ، ركن شامي به سمت شمال و ركن مقابل حجر الاسود نيز به سمت غرب قرار گرفته است. اين استاد امور فلكي با بيان اين كه در واقع اركان كعبه مشرفه از بدو خلقت نشانگر ۴جهت اصلي بوده است ، اظهار داشت : كعبه نشان از يك معجزه بزرگ در زمينه معماري و جغرافيا دارد. در اين نوشتار مي‌کوشيم تا بعضي از حکمت‌هاي الهي كه بيانگر اهميت خانه خدا کعبه و مکه مکرمه مي‌باشد و همچنين حكمت‌هايي كه بيان مي‌كند چرا براي حج بايد به آنجا رفت نه جاي ديگر براي شما عزيزان مطرح مي‌کنيم. حکمت‌هايي که علم امروزي در قرن اخير به آن دست پيدا کرده‌ است.
اين موارد درچند عنوان خلاصه مي‌شود:
۱- مکه مکرمه مرکز کره زمين است. جهان در سال 1977 به شدت دچار شگفتي گشت، آنگاه که حقيقت علمي جديدي کشف شد. مبني بر اينكه مکه مکرمه مرکز خشکي‌ها در کره زمين است. اين کشف نتيجه تلاش و کاوشهاي مستمر چند ساله‌اي بود که با مطالعات زياد و با استفاده از ابزارآلات جغرافيايي و رسم جدول و نقشه‌هاي جغرافيايي بدست آمد. دانشمند مسلمان دکترحسين کمال الدين(ره) داستان اين کشف عجيب را چنين نقل مي‌کند: بحث و کاوشم را شروع کردم و هدفم غير از اين بود و دنبال چيز ديگري بودم، هدفم ساختن وسيله‌اي بود تا به هر انساني کمک کند تا جهت قبله را به اونشان دهد زيرا من در مسافرتهايي که داشتم به اين مشکل برخورد مي كردم و اين مشکل براي هر مسلماني پيش مي‌آيد، بخصوص در شهرهايي که در آن مسجدي نيست که جهت قبله را به ما نشان دهد. به فکر افتادم تا نقشه جديدي براي کره زمين رسم كنم و بر روي آن نقشه جهت‌هاي قبله را بدست آورم. اول مدارها و خطهاي شمالي و جنوبي، عمودي و افقي سپس پنج قاره را کشيدم ناگهان چيز عجيبي به ذهنم خطور کرد و حيرت‌زده شدم و آن اين بود که مکه مکرمه در وسط خشکي‌هاي جهان قرارگرفته است.
پرگاري برداشتم و نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر بر روي آخرين نقطه خشکي در شرق و اندازه گرفتم و يک بارديگر نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر را برروي آخرين نقطه خشکي در غرب و ديدم اندازه هر دو با هم برابر است. به اين نتيجه رسيدم خشکي‌هاي جهان بطور مساوي اطراف مکه مکرمه تقسيم شده‌اند و فهميدم که در اين‌صورت مکه مکرمه مرکز خشکي‌هاي جهان است. نقشه‌ي جهان قديم را بيرون آوردم، نقشه قبل از کشف قاره آمريکا و استراليا و مطالعاتم را ادامه دادم باز متوجه شدم که طبق نقشه قديم هم مکه مکرمه مرکزخشکي هاي جهان است. ذكر چهار نكته در اين مورد نياز است.
نکته اول: اينکه مکه مکرمه در مرکز جهان هستي قرار گرفته است به اين معني است كه مكه مكرمه به منزله‌ي پايتختي براي کره زمين است. و هيچ شکي نيست که بهترين و قويترين پايتخت‌ها پايتختي است که در وسط کشور و حکومت واقع شده باشد. زيرا در اين صورت باعث سهولت ارتباط و رفت و آمد مي‌گردد. در قرآن به اين حقيقت علمي اشاره شده است آنجا که مي فرمايد:
**وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً… (بقره/143)**
بي‌گمان شما را ملت ميانه‌رويي قرار داديم.
اسلام دين ميانه است در منهج و روش، ميانه است در منزلت و جايگاه و ميانه است در مكان و موقعيت جغرافيايي.
نکته دوم: رحمت و عدل خداوندي اقتضاء مي‌كرده است كه مکه‌ي مکرمه در وسط كره زمين قرار گيرد تا از يك طرف انتشار نور اسلام براي تمام جهان آسان باشد و از طرفي ديگر اين دين به طور مساوي و اندازه‌ي لازم در اختيار ديگران قرار گيرد.
نکته سوم: ازآنجايي که پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله) براي تمام مردم فرستاده شده است:
**وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ }(سبأ28)**
ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان و بيم‌دهنده باشي وليكن اكثر مردم بي‌خبرند.
حکمت اقتضا مي‌كرد که مکه مکرمه مهد رسالت جهانيان باشد و اين كه مبعث پيامبر در اين نقطه از جهان قرار گرفته اعجاز خداوندي محسوب مي‌گردد.
نکته چهارم: در قرآن کريم کلمه سراج فقط در وصف خورشيد و پيامبر صلي الله عليه و سلم به کار رفته است. خداوند در وصف خورشيد مي فرمايد:
**وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً} (نوح16 )**
و ماه را در ميان آسمانها تابان و خورشيد را چراغ كرده است.
و خداوند در وصف پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)مي فرمايند:
**وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً}( الأحزاب46)**
به عنوان دعوت‌ كننده‌اي به سوي خدا طبق فرمان الله و به عنوان چراغ تابان
با توجه به آنچه گذشت مي فهميم که چرا خداوند خورشيد و پيامبر (صلي الله عليه و آله) را به سراج تشبيه کرده است. زيرا خورشيد مرکز منظومه شمسي است، مکه مکرمه مرکز زمين. پس همان‌گونه كه خورشيد جهان را روشن مي‌كند پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز زمين را با رسالتش روشن مي‌سازد.
۲- مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين است. علوم جديد کشف کرده است كه مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين در جهان است. اين چيزي است که يك دانشمند و جغرافي‌دان آمريکايي به آن رسيده است درحالي که هيچ عقيده و ايماني نسبت به آن نداشته است. او شبانه ‌روز در کارگاهش جلو نقشه‌هاي زمين مي‌ايستاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافياي به اين نتيجه رسيد که مرکز جاذبه زمين مکه مکرمه است. اين كشف پرده از يك راز برمي‌دارد و آن اينكه انسان فطرتاً به سوي مکه مکرمه متمايل است. زمين، کوهها، خيابانها و خانه‌ها و هر آنچه در آن است انسان را به سوي خود جذب مي‌کند و اين احساسي است که از آغاز خلقت زمين وجود داشته است. در اين جا لازم است به دو نكته اشاره كنيم:
نکته اول: آيا اينگونه نيست كه هر کسي به مکه مکرمه مي‌رود چه براي حج، عمره، تجارت يا سياحت دوست دارد يک بار ديگر يا صد بار ديگر به آنجا برگردد؟؟ آيا اين چيزي نيست که همه آن را احساس مي‌کنند؟ اين خود مصداق سخن خداوند است آنجا که مي‌فرمايد:
**وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً (بقره/125)**
بياد آوريد آنگاه كه خانه‌ي كعبه را پناهگاه و مأواي امن براي مردم قرار داديم.
(مثابةً) يعني فطرتاً قلبها به آن تعلق دارد. فيثوبون به معناي (فيرجعون)مي‌آيد و اين جا منظور اين است كه مردم اشتياق بازگشت به سوي اين خانه را (كعبه) دارند. (و أمناً) كه به معناي آرامش مي‌آيد بيانگر اين است كه انسان در مكه احساس آرامش و سكون خواهد داشت. پس کسي که به سوي مکه مي رود به خاطر اين جاذبه، سختي‌هاي اين راه برايش آسان شده و هماهنگ با حلقه‌هاي مغناطيسي به سوي مکه مکرمه کشيده مي شود و اين مثل شخصي است که در جهت مسير رودخانه شنا مي کند و احساس راحتي مي کند برخلاف کسي که درجهت عکس مسير رودخانه شنا مي کند و احساس سختي و زحمت مي‌کند.نکته دوم: از آنچه گقته شد شايد يکي از حکمتهاي سخن پيامبر درباره نماز فهميده شود آنجا که فرمود:
(اي بلال نماز اقامه کن تا به وسيله‌ي آن راحت شويم)
نماز فشار روحي، نگراني و اضطراب را کاهش مي دهد و آرامش و سکون را جايگزين آن مي‌کند. هرگاه انسان رو به قبله مي‌ايستد اولاً از لحاظ مادي جهتش بسوي مرکز جاذبه زمين قرار مي‌گيرد و ثانياً از لحاظ معنوي روحش با با جاذبه شرعي که همان کعبه است، هماهنگ مي‌گردد. شايد کسي بگويد من به مکه مکرمه رفتم ولي اين احساس راحتي و آرامش نکردم؟ در جواب بايد گفت اين احساس شخصي است که از دين خدا و اوامر و نواهي دورشده باشد. به عنوان مثال مردم در زمان حجاج‌ بن يوسف در مكه دچار ترس و نگراني بودند در حاليکه آنها در شهر امن و آرامش به سر مي‌بردند، و اين به سبب ظلم و ستم و دوري آنها از احکام الهي بود. پس اگر طبق شريعت اسلام حکم مي‌کردند ديگر هيچ کس از ديگري نمي ترسيد و نگراني نداشت.
۳- مکه مکرمه و ساعت جهاني. جهان امروز زمان و ساعتش را با زمان و ساعت شهر گرينويچ (شهري در جنوب لندن) تنظيم مي‌کند در همايش سال 1884 در شهر واشنگتن كلمبيا به خاطر نفوذ و قدرت انگليس چون ابرقدرت آن زمان بود مقررشد كه شهر گرينويچ محل شروع زمان در کره زمين باشد. از آن به بعد آن شهر را نقطه شروع زمان قراردادند و بعد خطوط طولي زمين را ترسيم کرده و زمين را به 24 قسمت تقسيم نموده و نصف‌النهار مبدأ را آنجا قرار دادند. اين عمل از دو جهت داراي اشكال است، اولاً خط طولي شهر گرينويچ به مقدار 5/8 درجه با خط مغناطيسي زمين زاويه دارد و ثانياً شهر گرينويچ يک شهر نمونه با ويژگيهاي خاص نيست که ديگر کشورهاي دنيا ساعتشان را طبق آن تنظيم کنند. شهر نمونه‌اي که مردم بايد زمانشان را طبق آنجا تنظيم کنند بايد خط مغناطيس شمالي آن بر خط شمال حقيقي (جغرافيايي) قرار گرفته باشد و اين جز در مورد شهر مكه صدق نمي‌كند. بسياري از دانشمندان و مردم در اين زمانه به اين مطلب توجه کرده اند به طوري که کانال الجزيره و ديگر کانالهاي اسلامي ساعتشان را طبق ساعت و زمان مکه مکرمه تنظيم مي‌کنند. البته ساعت گرينويچ را نيز به خاطر شهرت آن ذكر مي‌كنند، بايد دانست که ساعت مکه مکرمه دقيقترين زمان در جهان را نشان مي‌دهد.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




معجزات قرآن(زیتون در قرآن)


زیتون در قرآن

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿ النور ۳۵﴾
کلمه ی «زیتون» ،شش بار در قرآن آمده است و یکبار هم،در سوره ی مؤمنون آیه ی20 به طور غیر مستقیم،از آن، به عنوان درختی که دارای روغن است و در کوه «صنعا» یافت می شود،یاد شده است. در قرآن، زیتون،دو بار،به صورت تنها و دو بار،همراه با سایر میوه ها مثل:خرما، انار، انگور و انجیر آورده شده است .

حوزه ی اصلی کشت زیتون،مربوط به مناطق سواحل دریای مدیترانه است.باور بر این است که زادگاه اصلی زیتون،دو هزار سال قبل از میلاد در فینیقیه بوده است و سپس،از آنجا،به غرب،یعنی اروپا و آفریقا و به شرق،یعنی افغانستان و ایران آورده شد.برخی صاحبنظران، نظرهای گوناگونی،در این مورد داده اند.برخی گفته اند،زیتون،متعلق به تمام دنیاست،نه شرق و غرب و همچنین می توان فهمید که شرق و غرب،دلالت بر جهت درختان دارند و برخی دیگر،گفته اند که مزه و کیفیت میوه ی زیتون،بسته به جهت درختان در مقابل خورشید می باشد.
زیتون،دارای خواص دارویی و ارزش غذایی بالایی است.آرامش بخش و «مُسهِل» نیز هست و در درمان «سوء هاضمه» و زخم های «اثنی عشر» مؤثر می باشد.زیتون،می تواند،در مدت درمان بیماری های«کلیوی»،یک رژیم مناسب باشد.این روغن،دارای خاصیت لطیف کنندگی است و مصرف خارجی آن سبب لطافت پوست در «اگزما» 1 و « پسوریاسیس»2 می شود.
همچنین روغن زیتون،سوخت مناسبی،برای چراغ می باشد.این مطلب،به طرز زیبایی در سوره ی یوسف،آیه ی 35 توضیح داده شده است.آنهایی که از روغن زیتون استفاده کرده اند،به راحتی،به مفهوم این آیه پی می برند.روغن زیتون بسیار شفاف و زلال است.
کبوتری که یک شاخه ی زیتون،در منقارش باشد،به عنوان سمبلی جهانی،از وحدت و صلح شناخته شده است. ریشه ی این سمبل،به داستان کشتی نوح برمی گردد.بر اساس این داستان،وقتی خشم خداوند که به صورت سیل نمود یافته بود، فروکش کرد. یک کبوتری که شاخه ای از زیتون،به منقار داشت،به سوی کشتی آمد که نشانه ی آزادی و صلح بود.

نویسنده : نجمه السادات موسوی ، صفحه 55

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




انسان موجودی اجتماعی است. به شدّت نیازمند ارتباط صمیمی با دیگران و داشتن انیس و مونسی است که در کنار او آرامش یابد. از این رو از تنهایی می‌گریزد و وحشت از تنهایی یکی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های او به شمار رفته و برای فرار از آن به تشکیل خانواده، فرزند، تحکیم روابط خویشاوندی و برقراری رابطه دوستی پناه می‌برد. حتی یکی از علت‌های ترس از مرگ نیز همین وحشتِ تنهایی و بی‌کسی است که در ادعیه نیز به آن اشاره شده است.
اما باید توجه نمود که خانواده و دوستان، همیشه در کنار انسان نیستند تا بتواند با مجالست با آنان به آرامش برسد. برای همین کسی که از تنهایی وحشت دارد، باید از این افراد پا را فراتر نهد و مونس و آرام‌بخشی کاراتر از دیگران پیدا کند پیدا کند.
راه پیدا نمودن آرام‌بخشِ جان را هم امیرمومنان علی علیه السلام بیان نموده و فرمود:
مَنْ تَسلّی بالکُتُبِ لَمْ تَفُتْهُ سَلْوَه
کسی که با کتاب‌ها خود را آرمش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد. [1]
آری کتاب، داروی آرام‌بخشی است که می‌تواند خلأ وجود دیگران راهم پُر نموده و جایگزین آرامش‌های دیگر هم بشود.
البته کتاب هرچه مهمتر، از لحاظ محتوا عمیقتر و در بیان الفاظ و مطالب نیز بلیغ‌‌تر و رساتر باشد، آرام‌بخشی آن نیز به همان میزان بیشتر خواهد بود. با این بیان، بهترین و بالاترین کتاب، کتاب خداوند متعال است که ارزشش مافوق تصور بوده و با هیچ کتابی قابل مقایسه نیست. از این رو، هر که با این کتاب آسمانی اُنس بگیرد بالاترین آرامش را به دست خواهد آورد. برای همین است که امام سجّاد علیه‌السلام فرمودند:
لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی
اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی‌کنم. [2]
قرآن کریم مونس بی‌نظیری است که در همه شرایط و حتی در بحران‌ها و سختی‌های زندگی می‌تواند بهترین همدم انسان بوده و او را از تنهایی بیرون آورد.
البته باید به این نکته نیز توجه نمود که تنهایی و وحشت آن، تنها مربوط به این دنیا نبوده و در عالم برزخ بیشتر و وحشتناک‌تر است. چرا که خود قبر هر روز صدا می‌زند: اَنا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلوا اِلیَّ اَنیساً من خانه تنهاییم پس با خود انیس و مونسی به سوی من آورید [3] (طبق منابع اسلامی؛ بهترین انیس برای تنهایی قبر؛ تلاوت قرآن است). بدین جهت انسان به این آرامش در آنجا بیشتر نیاز دارد. بنابراین کسی که می‌خواهد از بحران تنهایی و در نتیجه نداشتن آرامش در عالم برزخ به سلامت عبور کند، می‌بایست با قرآن کریم بیشتر مانوس شود. با این بیان هرچه ارتباط انسان با قرآن بیشتر باشد، آرامبخشی آن در قبر نیز بیشتر است. ارتباط با قرآن را نیز می‌توان با کیاست و زرنگی دائمی و همیشگی نمود. می‌توان کاری کرد که تا قیامت از قرآن و قرائت آن بهره برد. راه این کار وقف است.
می‌توان با وقف برای قرآن، زمینه تلاوت، قرائت و تدبر در این کتاب الهی را تا ابد برای بندگان خدا مهیا و اینگونه در اجر و پاداش همه آنها شریک شد و تا روز جزا، در زمره قاریان و تلاوت کنندگان کلام الهی قرار گرفت.
با وقف برای قرآن می‌توان دوستی با قرآن را روز به روز عمیق‌تر نمود تا آنجا که این دوستی و همنشینی، تنهایی و ترس برزخ را به بهشتی تبدیل کند که در فکر و خیال هم نگنجد.
پی نوشت:
1- غررالحکم و دررالکلم
2- کافی، ج 2، ص 613.
3- المواعظ العددیة ص 390

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




قرآن کریم در آيه 7 سوره بینه، از بهترین مخلوقات روی زمین سخن می‌گوید و در آیه بعدی هم بدترین مخلوقات را بیان می‌کند و می‌فرماید: «اِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ [بینه/7] كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام می‌دهند بهترين مخلوقات عالم هستند». و سپس پاداش آن‌ها را در چند جمله كوتاه بيان مى‌نماید.
قابل توجه اين‌كه در مورد مؤمنان سخن از انجام اعمال صالح نيز به ميان آمده كه در حقيقت ميوه درخت ايمان است، این بیان به این مطلب اشاره دارد كه ادعاى ايمان، به تنهائى كافى نيست، بلكه اعمال انسان بايد گواه بر ايمان او باشد، ولى كفر به تنهایى هر چند توأم با عمل ناصالحى نيز نباشد، مايه سقوط و بدبختى است، گذشته از اين ،كفر معمولاً مبدأ انواع گناهان و جنايات و اعمال خلاف نيز مى‌شود.
تعبير (اولئك هم خير البريه) به خوبى نشان مى‌دهد كه انسان‌هاى مؤمن و صالح العمل حتى از فرشتگان برتر و بالاترند، چرا كه آيه مطلق است، و هيچ استثنائى در آن نيست، و آيات ديگری از قرآن نيز گواه بر اين معنى مى‌باشد.
در مورد مصداق «خیرالبریه» روایات بسیاری وارد شده که منظور امیرالمومنین(عليه‌السلام) و شيعيان ایشان می‌باشند، این روايات هم در منابع اهل سنت وجود دارد و هم در منابع شیعه، ما برای نمونه چند مورد از منابع اهل سنت را بیان می‌کنیم:
«حاكم حسكانى» كه از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى است اين روايات را در كتاب معروفش «شواهدالتنزيل» با اسناد مختلف نقل مى‌كند، و تعداد آن بيش از بيست روايت است. او از «ابن‌عباس» نقل مى‌کند: «هنگامى كه این آيه نازل شد، پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله) به امیرالمومنین(عليه‌السلام) فرمود: منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد كه در روز قيامت وارد عرصه محشر مى‌شويد، در حالى كه هم شما از خدا راضى هستید و هم خدا از شما راضى است؛ دشمنت نیز خشمگين وارد محشر مى‌شود و به زور به جهنم مى‌رود».
در حديث ديگرى از «جابر بن عبدالله انصارى» آمده است كه ما خدمت پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) كنار خانه‌ی خدا نشسته بوديم، امیرالمومنین(عليه‌السلام) به سوى ما آمد، هنگامى كه چشم پيامبر(صلى‌الله‌عليه‌وآله) به او افتاد فرمود: «برادرم به سراغ شما مى‌آيد» سپس رو به كعبه كرد و فرمود: «به خداى اين كعبه قسم كه اين مرد و شيعيانش در قيامت رست‌گارانند» سپس رو به سوى ما كرد و فرمود: «به خدا سوگند او قبل از همه شما به خدا ايمان آورد، و قيام او به فرمان خدا بيش از همه شماست، وفايش به عهد الهى از همه بيشتر، و قضاوتش به حكم الله افزون‌تر، و مساواتش در تقسيم بيت المال از همه زيادتر، عدالتش درباره رعيت از همه فزون‌تر، و مقامش نزد خداوند از همه بالاتر است.
جابر مى‌گويد: در اين‌جا خداوند آيه بالا را نازل فرمود و از آن به بعد هنگامى كه على(عليه‌السلام) مى‌آمد، ياران محمد(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) مى‌گفتند: بهترين مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد».[1]
«سیوطی» از دانشمندان اهل سنت در «درالمنثور» این شأن النزول از جابر و ابوسعید خدری نقل کرده است. هم‌چنین او همین روایت را از «ابن‌عباس» نیز نقل کرده است؛ وی از «ابن‌مردويه» از امیرالمومنین(عليه‌السلام) نقل مى‌كند كه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) به من فرمود: «آيا اين سخن خدا را نشنيده‌اى، كه مى‌فرمايد: كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند بهترين مخلوقاتند؟ اين تو و شيعيان تو هستيد، و وعده‌گاه من و شما كنار حوض كوثر است، هنگامى كه من براى حساب امت‌ها مى‌آيم و شما دعوت مى‌شويد، در حالى‌كه پيشانى سفيد و شناخته شده‌ای دارید».[2]
بسيارى ديگر از دانشمندان اهل سنت نيز همين مضمون را در كتب خود نقل كرده‌اند: از جمله «خوارزمى» در مناقب[3] و «طبرى» در تفسيرش[4] و «ابن‌صباغ مالكى» در الفصول المهمه[5] و «شوكانى» در فتح القدير[6] و «قندوزى» در ينابيع المودة[7] ذيل آيات مورد بحث و جمعى ديگر.
كوتاه سخن اين‌كه حديث فوق از احاديث بسيار معروف و مشهور است كه از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذيرفته شده، و اين فضيلتى است بزرگ و بى‌نظير براى على(عليه‌السلام) و پيروانش؛ ولی «ابن‌تیمیه» که نمی‌تواند فضیلتی را برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ببیند و تحمل نماید، و ایرادی که به تمام احادیث فضایل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌گیرد، در این‌جا نیز تکرار می‌کند و می‌گوید: «حدیث باید صحیح باشد، حتی اگر ما شکی در دروغ بودنش نداشته باشیم، از کسی که ادعا دارد، طلب بیّنه می‌کنیم، که ثابت کن حدیث درست است، و با یک روایت از ابونعیم، (همه طوایف مسلمین قبول دارند که) مطلبی ثابت نمی‌گردد؛ هم‌چنین این حدیث از موارد اتفاقی است که همه علما و حدیث‌شناسان، آن را دروغ و ساختگی می‌دانند».[8]
ما پس از شواهدی که ذکر نمودیم، دیگر سخنی نمی‌گوییم و خود می‌توانید افتضاحی که در سخن «ابن‌تیمیه» که نشان از بی‌سوادی او و یا کوری او از روی تعصب است، مشاهده نمایید.
———————————-
پی‌نوشت
[1]. «…حدثني يزيد بن شراحيل الأنصاري كاتب علي، قال: سمعت علياً يقول: حدثني رسول الله(صلى الله عليه وآله) وأنا مسنده إلى صدري فقال: يا علي أما تسمع قول الله(عزوجل): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية)، هم أنت وشيعتك، وموعدي وموعدكم الحوض، إذا اجتمعت الأمم للحساب تدعون غراء محجلين.»
«… عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآية: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك، تأتي أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين! ويأتي عدوك غضابا مقمحين قال (علي): يا رسول الله ومن عدوي؟ قال: من تبرأ منك ولعنك ثم قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): من قال: رحم الله علياً يرحمه الله.»
… عن جابر به لفظا سواء.
«… عن أبي برزة قال: تلا رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال: هم أنت وشيعتك يا علي وميعاد ما بيني وبينكم الحوض.»
«… عن بريدة بن حصيب الأسلمي قال: تلا النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) هذه الآية: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فوضع يده على كتف علي وقال: هو أنت وشيعتك، يا علي ترد أنت وشيعتك يوم القيامة رواءا مرويين، ويرد عدوك عطاشا مقمحين.»
«… عن أبي جعفر محمد بن علي(عليهما السلام) قال: (قال) رسول الله(صلى الله عليه وآله): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) هم أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن جابر: عن أبي جعفر(عليه السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (هم) أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن أبي جعفر، عن النبي(صلى الله عليه وآله) قال: هيا علي (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (قال: هم) أنت وشيعتك، ترد علي أنت وشيعتك راضين مرضيين.»
«(وقال أيضاً) … عن أبي جعفر محمد بن علي قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): يا علي الآية التي أنزلها الله: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) هم أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن أبي جعفر في قوله تعالى: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال: هم علي وشيعته.»
«… عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال: كنا جلوساً عند رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) إذ أقبل علي بن أبي طالب، فلما نظر إليه النبي قال: قد أتاكم أخي. ثم التفت إلى الكعبة فقال: ورب هذه البنية إن هذا وشيعته (هم) الفائزون يوم القيامة.
ثم أقبل علينا بوجهه فقال: أما والله إنه أولكم إيمانا بالله وأقومكم بأمر الله، وأوفاكم بعهد الله وأقضاكم بحكم الله وأقسمكم بالسوية وأعدلكم في الرعية وأعظمكم عند الله مزية. قال جابر: فأنزل الله (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان علي إذا أقبل قال أصحاب محمد: قد أتاكم خير البرية بعد رسول الله.»
«… عن عبدالله بن لهيعة به لفظا سواء انا اختصرته.»
«… عن عطية العوفي قال: دخلنا على جابر بن عبدالله الأنصاري وقد سقط حاجباه على عينيه من الكبر، فقلنا له: أخبرنا عن علي فرفع حاجبيه بيده ثم قال: ذاك من خير البرية.»
«عن أبي سعيد الخدری، قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): علي خير البرية.»
«عن ابن عباس، وعن معاذ (في قوله تعالى): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قالا: (هو) علي بن أبي طالب ما يختلف فيها أحد.»
«… عن أبي صالح: عن ابن عباس (في قوله تعالى:) (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (قال: هم) علي وشيعته.»
«… عن الضحاك، عن ابن عباس في قوله تعالى: (أولئك هم خير البرية) قال: نزلت في علي وأهل بيته.»
«… عن ابن عباس في قوله تعالى: (أولئك هم خير البرية) (قال:) نزلت في علي بن أبي طالب.»
«و (رواه أيضاً) السبيعي بإسناده عن حبان، عن الكلبي، عن أبي صالح، عن ابن عباس في قوله: (أولئك هم خير البرية) (قال: نزلت) في علي وشيعته.»
شواهد التنزيل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانی: ج2، ص459- 475.
[2]. «وأخرج ابن عساكر عن جابر بن عبدالله قال كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فاقبل على فقال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) والذي نفسي بيده ان هذا وشيعته لهم الفائزون يوم القيامة. ونزلت (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان أصحاب النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) إذا أقبل على قالوا جاء خير البرية.» «وأخرج ابن عدي وابن عساكر عن أبي سعيد مرفوعاً على خير البرية.» «وأخرج ابن عدي عن ابن عباس قال لما نزلت ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلى هو أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين.» «وأخرج ابن مردويه عن علي قال قال لي رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) ألم تسمع قول الله (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية)، أنت وشيعتك وموعدي وموعدكم الحوض إذا جثت الأمم للحساب تدعون غرا محجلين.» الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی: ج6، ص379.
[3]. «… عن أبي سعيد، عن النبي(صلى الله عليه وآله) قال: خير البرية علي.»
«… عن جابر قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله) واقبل علي بن أبي طالب(عليه السلام) فقال رسول الله(صلى الله عليه وآله): قد أتاكم أخي، ثم التفت إلى الكعبة فضربها بيده ثم قال: والذي نفسي بيده ان هذا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة، ثم قال: انه أولكم ايماناً معي وأوفاكم بعهدالله تعالى وأقومكم بأمرالله وأعدلكم في الرعية وأقسمكم بالسوية وأعظمكم عندالله مزية قال ونزلت فيه: (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال فكان أصحاب النبي(صلى الله عليه وآله) إذا أقبل علي(عليه السلام) قالوا: قد جاء خير البرية.» المناقب، خوارزمي: ص111.
[4]. «حدثنا ابن حميد، قال: ثنا عيسى بن فرقد، عن أبي الجارود، عن محمد بن علي (أولئك هم خير البرية)؛ فقال النبي(صلی الله علیه وآله وسلم): أنت يا علي! وشيعتك.» جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری: ج30، ص335.
[5]. «وعن ابن عباس قال: لمّا نزلت هذه الآية: (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَلِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ) قال لعلي: هو أنت وشيعتك تأتي يوم القيامة أنت وهم راضين مرضييّن، ويأتي أعداؤك غضاباً مقحمين.» الفصول المهمه فی معرفة الائمه، ابن صباغ مالکی: ج1، ص576.
[6]. «وأخرج ابن عساكر عن جابر بن عبدالله قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فأقبل علي، فقال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم): والذي نفسي بيده إن هذا وشيعته لهم الفائزون يوم القيامة، ونزلت (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان أصحاب محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) إذا أقبل قالوا: قد جاء خير البرية.» «وأخرج ابن عدي وابن عساكر عن أبي سعيد مرفوعاً: على خير البرية.» «وأخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآية (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين. وأخرج ابن مردويه عن علي مرفوعاً نحوه.» فتح القدیر، شوکانی، ج5، ص477.
[7]. «… عن جابر بن عبدالله. قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فأقبل على فقال: قد أتاكم أخي: ثم التفت إلى الكعبة فمسها بيده. ثم قال: والذي نفسي بيده أن هذه و شيعته هم الفائزون يوم القيامة. ثم قال: إنه أولكم إيماناً معي، وأوفاكم بعهدالله وأقومكم بأمرالله، وأعدلكم في الرعية، وأقسمكم بالسوية، وأعظمكم عندالله مزية. قال: فنزلت (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية). قال: فكان الصحابة إذا قيل: على قالوا: قد جاء خير البرية.» ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی: ج1، ص197.
«وعن علي(علیه السلام) أنه(صلى الله عليه وآله وسلم) قال [لي]: يا علي، إن الله قد غفر لك ولولدك ولأهلك ولذريتك ولشيعتك، ولمحبي شيعتك، فأبشر فإنك الأنزع البطين. (أخرجه الديلمي في مسنده).»
«وعن أبي رافع: إن النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) قال: يا علي، أنت وشيعتك تردون علي الحوض رواء مرويين، مبيضة وجوههم، وإن عدوك يردون على الحوض ظماء مقمحين. (أخرجه الطبراني في الكبير).»
«قال جمال الدين الزرندي المدني، عن ابن عباس قال: لما نزلت [هذه الآية]: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك، تأتي يوم القيامة أنت وشيعتك راضين مرضيين، ويأتي عدوك غضباناً مقمحين. فقال: ومن عدوي؟ قال: من تبرأ منك ولعنك.» ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی: ج2، ص357.
[8]. والجواب من وجوه أحدها المطالبة بصحة النقل وان كنا غير مرتابين في كذب ذلك لكن مطالبة المدعي بصحة النقل لا يأباه إلا معاند ومجرد رواية أبي نعيم ليست بحجة باتفاق طوائف المسلمين؛ الثاني أن هذا مما هو كذب موضوع باتفاق العلماء وأهل المعرفة بالمنقولات». منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبه، 1406ق، ج7، ص259.

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت