✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
...یکصد و هفتاد و پنج


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



نوشته : شیخ محمد متولی الشعراوی
{موج من فوقه موج} [ سوره نور، آیه 40]
امواج عظیمی که بر فراز آن امواج عظیم دیگری قرار گرفته…
«… این حقیقتی است آشکار که امروزه از سوی بسیاری از ایستگاه های مطالعاتی دریا و عکسبرداری بوسیله ماهواره ها به اثبات رسیده است.»
گوینده این سخنان یکی از اقیانوس شناسان آلمانی است.
وقتی با او صحبت می کردم اظهار داشت:
با پیشرفت علم، نیازی به دین نیست…
اما وقتی آیاتی از قرآن را شنید، با شگفتی اظهار داشت:
امکان ندارد این سخنان انسان باشد…
پروفسور «دوگارو» یکی دیگر از اقیانوس شناسان در مورد آنچه علوم جدید از آیه:

{أو کظلمات فی بحر لجّیّ یغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض إذا أخرج یده لم یکد یرئها و من لم یجعل الله له نور فماله من نور} [ سوره نور، آیه 40]
(یا (اعمال آنان) بسان تاریکیهایی در دریای ژرف مواجی است که امواج عظیمی آن را فرا گرفته باشد و بر فراز آن امواج عظیم، امواج عظیم دیگری قرار گرفته باشد و بر فراز امواج ابرهای تیره خیمه زده باشند. تاریکیها یکی بر فراز دیگری جای گرفته، هرگاه (مسافر دریا) دست خود را بدر آورد ممکن نیست که آن را ببیند و کسی که خدا نوری بهره او نکرده، او نوری ندارد.)
به آن رسیده است، اذعان می دارد:
در گذشته به علت نبودن وسایل غواصی، کسی نمی توانسته بیشتر از بیست متر در عمق دریا برود. لذا از زیر آب اطلاعات زیادی نداشته اما امروزه با بکارگیری وسایل و ابزار مدرن می توان تا عمق دویست متر به راحتی به زیر آب رفت.
در این عمق، تاریکی مطلق حکمفرما است.

به آن رسیده است، اذعان می دارد:
در گذشته به علت نبودن وسایل غواصی، کسی نمی توانسته بیشتر از بیست متر در عمق دریا برود. لذا از زیر آب اطلاعات زیادی نداشته اما امروزه با بکارگیری وسایل و ابزار مدرن می توان تا عمق دویست متر به راحتی به زیر آب رفت.
در این عمق، تاریکی مطلق حکمفرما است.
آیه کریمه می گوید: {بحر لجیٍ} یعنی: دریای ژرف و امروزه اکتشافات جدید در واقع تصویری از آیه {ظلمات بعضها فوق بعض} (تاریکیها یکی بر فراز دیگری) ارائه نموده و آن را تفسیر کرده است.
در واقع رنگها دارای هفت طیف اند، که عبارتند از : آبی، زرد، سبز، پرتقالی (نارنجی پررنگ)، قرمز… با فرو رفتن در آب، رنگها یکی بعد از دیگری ناپدید می شوند. با از بین رفتن هر یک از آنها بر تاریکی در عمق آب افزوده می شود. ابتدا رنگ قرمز از بین می رود، سپس نارنجی، زرد و… تا اینکه در عمق دویست متری رنگ آبی از بین می رود. با ناپدید شدن هر رنگ، مقداری بر تاریکی افزوده می شود تا اینکه در عمق دویست متری تاریکی مطلق حکمفرما می گردد. و این قسمت آیه در واقع اشاره به همین مطلب دارد.
اما در مورد این فرموده خداوند متعال که می فرمایند: { موج من فوقه موج} (امواج عظیمی که بر فراز آن امواج عظیم دیگری قرار گرفته) علم نوین ثابت کرده است که میان لایه سطحی و زیرین آب فاصله وجود دارد و این

فاصله و جدایی بوسیله امواج پر شده اند. امواج لایه زیرین که تاریک هستند دیده نمی شوند اما امواج فوقانی قابل رویتند و گویا امواج بر هم انباشته شده و موج بر روی موج قرار دارد!

این حقیقتی علمی و کاملا روشن است و در واقع آنچه که قرآن قبل از بوجود آمدن وسایل و ابزار مدرن اقیانوس شناسی که موجب بدست آمدن برخی اطلاعات می گردد به روشنی و وضوح بدان اشاره داشته دلیلی بر اعجاز دین مبین اسلام است. به همین دلیل است که پروفسور دوگارو در مورد این آیات می گوید: ممکن نیست این جزو اطلاعات و علم بشری باشد!

بر گرفته از حقيقت دنيا

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت





با بررسی و تحلیل آنچه مفسران و نگارندگان حوزۀ علوم قرآن دربارۀ تناسب میان سوره ها یاد كرده اند وجوه گوناگونی را در هم پیوندی سوره ها می توان شماره كرد كه در اینجا مهم ترین آنها را همراه با نمونه هایی در چهار محور خلاصه می كنیم:
1. ارتباط مضمونی میان سوره های همجوار؛
2. ارتباط آغاز هر سوره با فرجام سورۀ پیشین؛
3. همانندی دو سوره در آغاز یا فرجام؛
4. دیدگاه سعید حوّی در چگونگی ارتباط میان سوره ها.
1. تناسب مضمونی در سوره های همجوار
یكی از وجوه تناسب میان دو سوره، هماهنگی مضمونی میان آن دو است، به گونه ای كه دو سورۀ همجوار در موضوعات و مطالبی كه عنوان می كنند به شكلی همگونی داشته باشند؛ این همگونی می تواند به این صورت باشد كه سورۀ دوم، ادامه دهنده و تكمیل كننده سورۀ پیش از خود باشد و یا مطالب اجمالی آن را تفصیل دهد و یا موضوع مطرح شده در هر دو یكی باشد؛ حتی ممكن است میان مطالب آن دو، رابطه تقابل وجود داشته باشد و مواردی از این دست.
پس از گذر از سورۀ فاتحه الكتاب كه دریچۀ ورود به قرآن كریم است و فشردۀ مطالب آن را در بردارد می بینیم كه میان دو سورۀ بقره و آل عمران پیوندی نزدیك وجود دارد، به گونه ای كه هر دو در بیان پایه های اساسی دین مانند توحید، نبوت و مانند آن هم داستان هستند، و بنابر نقل زركشی سورۀ بقره به منزلۀ اقامۀ دلیل بر حكم، و آل عمران به منزلۀ پاسخ از شبهات مخالفان است. در سورۀ بقره به یهود و در آل عمران به مسیحیان بیشتر خطاب شده است، چرا كه انجیل دنباله رو تورات است و رویارویی رسول اكرم(ص) پس از هجرت نخست با یهود و در آخر كار با مسیحیت بود.3
در دو سورۀ بعد كه نساء و مائده باشد باز همین اتحاد و تلازم وجود دارد، اما در بیان احكام و قانون برخوردها و روابط. شرح مناسبت میان مائده و نساء را از زبان رشیدرضا پی می گیریم:
«همان گونه كه روشن است قسمت عمدۀ سورۀ مائده در احتجاج با یهود و نصارا و مقداری در ذكر منافقان و مشركان است، و این همان چیزی است كه در سورۀ نساء تكرار شده بود و در آخرش از آن به تفصیل سخن گفته شد، و این قوی ترین مناسبت و آشكارترین وجه پیوند میان دو سوره است؛ گویا آنچه در این سوره آمده متمم و كامل كنندۀ مطالب گذشته است.
و در هر یك از دو سوره بخشی از احكام عملیه در عبادات و حلال و حرام آمده است؛ از جمله احكام مشترك در این دو، آیات تیمم و وضو است و همین طور حلیت ازدواج با زنهای پاكدامن و مؤمن، و در سورۀ مائده پاكدامنان اهل كتاب نیز حلال شده اند كه متمّم احكام ازدواج در سورۀ نساء است. از دیگر مشتركات در سفارشهای كلی فرمان به بپای داشتن عدالت و گواهی به عدل است بدون ترس از كسی و همین طور سفارش به تقوا.
از نكات لطیف تناسب این دو سوره آن است كه سورۀ نساء راه تحریم شراب را هموار ساخته و سورۀ مائده آن را به طور كلی حرام كرده است. البته احكامی نیز وجود دارد كه ویژه هر سوره است.»4
از جمله سوره هایی كه رابطه نزدیك دارند سوره هال انفال و توبه هستند؛ رشید رضا می نویسد:
«تناسب میان این دو سوره و سورۀ پیش از آن، از تناسب سایر سوره ها با هم آشكارتر است؛ گویی سورۀ توبه در اصول دین و سنتهای الهی و نظام تشریع و قانون گذاری متمم سورۀ انفال است. البته بیشترین قانونهای این دو سوره دربارۀ احكام جنگ و مسائل مربوط به آن، مانند آمادگی رزمی و عوامل پیروزی در جنگ است.
همچنین در احكام مربوط به حفظ یا نقض معاهدات و پیمانها و دوستی و ولایت در جنگ و غیرجنگ میان مؤمنان با یكدیگر و كافران با یكدیگر و نیز در احوال مؤمنان راستین و كفرپیشگان و منافقان بیمار دل، سورۀ توبه كامل كنندۀ سورۀ انفال است.
پس هر آنچه در سورۀ نخست، آغاز به طرح شده است در سورۀ دوم پایان یافته و اگر نبود كه سوره بندی قرآن و اندازه سوره ها متوقف بر نصّ است. آنچه گفتیم مؤید كسانی است كه گفته اند از این دو سوره یكی است، همچنان كه ترتیب سوره ها از نظر طولانی بودن نیز این مسأله را تأیید می كند.»5
در مجمع البیان از امام صادق(ع) نیز روایت شده است كه فرمود: انفال و براءت یكی می باشند.6
نمونه ای دیگر را از اجزاء پایانی قرآن بر می گزینیم؛ مراغی چگونگی مناسبت سورۀ نبأ را با سورۀ پیش از آن؛ مرسلات، چنین باز می گوید:
«سورۀ نبأ شامل اثبات قدرت بر برانگیختن مردگان است كه در سورۀ پیشین یاد شده و كافران آن را تكذیب می كردند.
2. چه در این سوره و چه در سورۀ قبلی سرزنش و كوبیدن تكذیب كنندگان وجود دارد؛ در آنجا گفته شد: «ألم نخلقكم من ماء مهین» (مرسلات/20) و اینجا گفته می شود: «ألم نجعل الأرض مهاداً» (نبأ/6)
3. در هر دو سوره توصیف بهشت و جهنم و نعمتهای پرهیزكاران و عذابهای منكران وجود دارد.
4. در این سوره تفصیل آنچه در سورۀ پیشین از یوم الفصل گفته شد آمده است؛ در آنجا می گوید: «لأی یوم أجّلت. لیوم الفصل. و ما أدراك ما یوم الفصل» (مرسلات/14 ـ 12) و اینجا می گوید: «إنّ یوم الفصل كان میقاتاً» (نبأ/17) تا به آخر سوره.»7
چنان كه ملاحظه شد در نمونه های یادشده جهات گوناگونی در تناسبهای مضمونی میان دو سوره وجود داشت كه از جهات بارز آن تكمیل گری سوره دوم نسبت به سورۀ پیشین و تفصیل برخی مطالب مجمل آن بود. سیوطی تفصیل این اجمال را به صورت قاعده ای فراگیر در روابط میان سوره ها چنین می نگارد.
«قاعده ای كه قرآن بر آن پایه ریزی شده آن است كه هر سوره تفصیل و شرح و بسط مطالب فشرده و اجمالی سوره پیش از آن است. در نزد من این مسأله در بیشتر سوره های قرآن، خواه طولانی و خواه كوتاه، ثابت شده است.»8
گاه ممكن است این تناسب به صورت تقابل میان دو سوره باشد، همان گونه كه در سورۀ «ماعون» چهار صفت ذكر شده كه در سورۀ «كوثر» نقیض آنها آمده است؛ در سورۀ ماعون خداوند منافقان را به چهار صفت توصیف می كند: بخل، ترك نماز، ریا در نماز و منع از زكات. سپس در سورۀ كوثر كه پس از آن آمده، در مقابل بخل می گوید: «انّا اعطیناك الكوثر»، و در مقابل ترك نماز می گوید: «فصلّ» یعنی بر آن پایدار باش، و در برابر ریا می گوید «لربّك» یعنی برای رضای پروردگارت نه كس دیگر، و در برابر ماعون می گوید: «وانحر» یعنی قربانی كن و گوشت آن را صدقه بده. و به این ترتیب مناسبتی شگرف میان این دو سوره برقرار شده است.9
2. ارتباط آغاز سوره با پایان سورۀ پیشین
افزون بر پیوند كلی كه در مضمون دو سوره ممكن است وجود داشته باشد گاه آغاز یك سوره با پایان سورۀ پیشین همانندی دارد و حلقۀ اتصال نزدیكی دو سوره را به هم مرتبط می كند. به گفتۀ ابوزید این علاقۀ خاص به پیوند اسلوبی و لغوی نزدیك تر است، درحالی كه علاقه های دیگر كلی، پیوند در مضمون و محتوا می باشند.10
زركشی می نویسد:
«زمانی كه به آغاز هر سوره بنگری در می یابی كه مناسبتی كامل با پایان سورۀ پیشین ازخود دارد. این مناسبت گاهی نهان و گاه آشكار است.»11
از جمله در بخش پایانی سورۀ فاتحه این گونه دعا می شود كه: «اهدنا الصراط المستقیم» و در آغاز سوره بقره آمده است:
«ألم ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتّقین» گویا در آغاز سوره بقره به این دعا پاسخ داده می شود كه آن صراط مستقیمی كه درخواست كرده بودید همان راهی است كه این قرآن ترسیم می كند.
در پایان سورۀ «حج» این عبارت وجود دارد «وافعلوا الخیر لعلّكم تفلحون». این جمله در سورۀ «مؤمنون» كه پس از آن می آید گشوده می شود و خصلتهای موجب فلاح و رستگاری بیان می گردند: «قد أفلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون…»
گاه واژه یا موضوعی كه در انتهای سوره ای آمده است در آغاز سورۀ بعد تكرار می گردد؛ مثل آن كه سورۀ «طور» به این آیه ختم شده است كه: «و من اللیل فسبّحه و إدبار النجوم» و سورۀ «نجم» با همان واژه آغاز می گردد: «والنجم إذا هوی».
سورۀ «واقعه» با امر به تسبیح پایان می یابد: «فسبّح باسم ربّك العظیم» و سورۀ «حدید» نیز با تسبیح آغاز می گردد: «سبّح لله ما فی السموات و الأرض».
سورۀ «جاثیه» با توحید و ربوبیت خداوند پایان می یابد و در آنجا می آید: «وله الكبریاء فی السموات و الأرض و هو العزیز الحكیم» و سورۀ «احقاف» نیز با توحید و خالقیت خداوند آغاز می شود. «تنزیل الكتاب من الله العزیز الحكیم».
با استفاده از نصوصی از قرآن كه می فرماید: «و قضی بینهم بالحقّ و قیل الحمد للّه ربّ العالمین» (زمر/75) و «فقطع دابرالقوم الذین ظلموا و الحمد لله ربّ العالمین»(انعام/45) ارتباطی كلی میان داوری و حلّ و فصل امور و حمد خداوند متعال و نیز میان هلاكت ستمكاران و حمد الهی می توان یافت كه بر اساس آن، نوعی تناسب در برخی از سوره ها ظهور می یابد. در پایان سورۀ مائده خداوند در روز قیامت میان عیسی بن مریم و قومش دربارۀ ادعای الوهیت وی داوری می نماید و سپس سورۀ انعام با «الحمد لله» شروع می شود.12
سوره فاطر نیز با «الحمدلله» آغاز می شود كه مناسب با پایان سورۀ قبل آن؛ یعنی سوره سبأ است كه می فرماید: «وحیل بینهم و بین ما یشتهون كما فعل بأشیاعهم من قبل إنّهم فی شكّ مریب»(سبأ/54)
از دیگر سوره هایی كه آغاز یكی با پایان دیگری در ارتباط است سوره های «فیل» و «قریش» است، به گونه ای كه برخی آن دو را یك سوره به حساب آورده اند، بنابراین وجه تعلیلی كه در آغاز سورۀ «قریش» آمده است كه «لایلاف قریش. ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف» متعلق به سورۀ «فیل» است؛ یعنی نتیجه آنچه خداوند متعال نسبت به اصحاب فیل انجام داد كه «فجعلهم كعصف مأكول»، الفت دادن قریش و تأمین سفرهای تجاری آنان بود، و به گفتۀ اخفش، اتصال آغاز سورۀ قریش با سوره فیل از باب «فالتقطه آل فرعون لیكون لهم عدوّاً و حزناً» (قصص/8) می باشد؛ یعنی این لام، لام عاقبت است و متعلق به سورۀ گذشته می باشد.13 البته تفسیر دیگری نیز وجود دارد كه این لام را متعلق به آیات خود همین سوره می داند.14
3. همانندی در آغاز و فرجام سوره های پیاپی
یكی دیگر از گونه های تناسب میان سوره ها، همانندی برخی سوره های همجوار در آیات آغازین و گاه در آیات پایانی است. همانندی آغاز در سوره هایی كه با حروف مقطعه شروع گشته اند نمود بیشتری دارد، همان گونه كه تمامی سوره هایی كه با «حم» افتتاح شده اند كنار یكدیگر قرار گرفته اند.
براساس قاعده ای كه در تناسب آغاز و انجام سوره با محتوای آن یاد شد، همانندی در آغاز یا انجام می تواند نشانگر تشابه مضمونی دو سوره نیز باشد. بنابراین، این گونه سوره ها از نظر محتوا نیز در یك راستا قرار دارند و تفاوتهایی كه در سرآغازهای آنها وجود دارد ما را به تفاوتهای محتوایی آنها رهنمون می شود. اكنون به بررسی همانندی های سرآغاز می پردازیم:
سوره های بقره و آل عمران كه كنار یكدیگر آمده اند هر دو با «الم» آغاز گشته و در آغاز بقره گفته می شود: «ذلك الكتاب لاریب فیه…»، در آغاز آل عمران نیز آمده است: «نزّل علیك الكتاب بالحقّ مصدّقاً لما بین یدیه…» چنان كه یاد شد این دو سوره در بیان اصول دین قرینۀ یكدیگرند.
از سورۀ یونس تا سورۀ حجر به ترتیبی كه یاد می شود آغازی شبیه به هم دارند:
یونس: «الر كتاب أحكمت آیاته ثمّ فصلت من لدن حكیم خبیر»
یوسف: «الر تلك آیات الكتاب المبین»
رعد: «الر تلك آیات الكتاب و الذی انزل الیك من ربّك الحقّ و لكنّ أكثر الناس لایؤمنون»
ابراهیم: «الر كتاب أنزلناه الیك لتخرج الناس من الظّلمات الی النّور باذن ربّهم الی صراط العزیز الحمید» حجر: «الر تلك آیات الكتاب و قرآن مبین»
همان گونه كه دیده می شود در آغاز تمامی این شش سوره حروف مقطعه «الر» به كار رفته است، البته در سورۀ رعد، حرف «میم» نیز افزوده شده است كه بنابر مبنای علامه طباطبایی باید نشانگر داشتن نوعی افزایش نسبت به مقاصد سوره های «الر» باشد.
پس از حروف مقطعه در تمامی آنها توصیفی از قرآن وجود دارد كه این توصیفها نزدیك به یكدیگرند و تفاوتهای آنها بر اساس حكمتی است ناشی از چگونگی محتوا و مقاصد این سوره ها؛ به عنوان نمونه رشید رضا دربارۀ سورۀ یوسف می نویسد:
«آغاز این سوره همان آغاز سورۀ یونس است با این تفاوت كه در اینجا قرآن توصیف به «مبین» و در آنجا توصیف به «حكیم» شده است و این دو آغاز در بالاترین درجۀ بیان و در نهایت حكمت و استواری قرار دارند، و می بینیم كه در هر یك از دو سوره توصیفی انتخاب شده كه مناسب با آن دو است، چه آن كه موضوع سورۀ یونس اصل دین است كه توحید در عبودیت و ربوبیت و اثبات وحی و رسالت از طریق اعجاز قرآن و رستاخیز و جزاست، و اینها از حكمت اند، و سورۀ یوسف سرگذشت پیامبری بزرگوار است كه ماجراهایی گوناگون را گذرانده است و در تمامی آنها الگویی نیكو به شمار می آید بنابراین بیان و روشنی با آن مناسب تر است.»15
البته این هماهنگی كلی در آغاز این شش سوره نشان دهندۀ آن است كه همه در یك مجموعه قراردارند، اما چگونگی ترتیب میان خود آنها كه كدام مقدم و كدام مؤخر شده و به چه دلیل، خود نیازمند تأمّل و موشكافی های دیگری است. سوره های نحل و اسراء نیز هر دو با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز می شوند:
نحل: «أتی امرالله فلاتستعجلوه سبحانه و تعالی عمّا یشركون»
اسراء: «سبحان الّذی اسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام الی المسجد الاقصی»
و در پی این دو، سورۀ كهف می آید كه آغازش با حمد خداوند است:
«الحمد للّه الّذی أنزل علی عبده الكتاب» و تسبیح و تحمید در قرآن كریم دو در سایر سخنان همراه هم می آیند و تسبیح بر تحمید مقدم می شود.16 همان گونه كه قرآن فرموده است: «فسبّح بحمد ربّك»(حجر/98)
از دیگر سوره هایی كه آغاز آنها با هم تناسب دارد، سوره های شعراء، نمل و قصص هستند، سورۀ نمل با «طس» و آن دو با «طسم» شروع شده اند و در آغاز هر سه سخن از قرآن وجود دارد.
و همین طور چهار سورۀ عنكبوت، روم، لقمان و سجده كه پی در پی هستند با «الم» آغاز گشته اند.
سوره های سبأ و فاطر نیز هر دو با «الحمد لله» گشوده می شوند.
بزرگ ترین مجموعه سوره های هم آغاز، حوامیم هستند كه به ترتیب عبارتند از:
غافر: «حم. تنزیل الكتاب من الله العزیز العلیم»
فصّلت: «حم. تنزیل من الرّحمن الرحیم»
شوری: «حم. عسق. كذلك یوحی الیك و الی الذین من قبلك اللّه العزیز الحكیم»
زخرف: «حم. و الكتاب المبین. إنّا جعلناه قرآناً عربیاً»
دخان: «حم. و الكتاب المبین. إنّا انزلناه فی لیلة مباركة»
جاثیه: «حم. تنزیل الكتاب من الله العزیز الحكیم»
احقاف: «حم. تنزیل الكتاب من اللّه العزیز الحكیم»
در تمامی این هفت سوره «حم» آیه ای مستقل شمرده شده و پس از آن دربارۀ كتاب و وصف آن سخن رفته است. این هفت سوره مكی هستند و آن گونه كه روایت شده است با هم یا در پی هم فرود آمده اند.17 از میان این سوره ها (زخرف و دخان) و (جاثیه و احقاف)، در دو آیۀ نخست مانند یكدیگرند و این نشان دهنده نزدیك تر بودن پیوند میان آنهاست.
مقایسه میان آغاز این هفت سوره با شش سوره ای كه اشاره شد و با «الر» آغاز می شدند نكات جالبی را به دست خواهد داد، چنان كه سیوطی به برخی از آنها اشاره می كند.18
در پایان گفتاری از سیوطی دربارۀ پیوند سه سورۀ شمس، لیل و ضحی نقل می شود كه دربردارندۀ پاسخ برخی پرسشها نیز هست:
«این سه سوره به خاطر مناسبتی كه در آغازهای آنها وجود دارد، جداً پیوستگی خوبی دارند، چرا كه میان خورشید، شب و بامداد، نوعی همگونی وجود دارد. سورۀ فجر نیز از این قبیل است اما به خاطر نكتۀ مهم تری با سوره بلد از این سه سوره جدا شده است، همچنان كه میان سورۀ انفطار و انشقاق و میان مسبّحات جدایی افتاده است؛ زیرا مراعات تناسب در نامها، آغاز و ترتیب نزول در جایی است كه با مناسبتی قوی تر و مهم تر معارضه نداشته باشد.»19
گاه ممكن است دو سوره در خاتمه با یكدیگر تناسب داشته باشند و در جهاتی پایان آنها همانند یكدیگر باشد، البته این همانندی به گستردگی و روشنی سرآغازها نیست و در برخی موارد از ظرافت خاصی برخوردار است؛ مانند پایان دو سورۀ یونس و هود، و گاه ممكن است چندین آیه مانده به آخر سوره، این تناسب بروز كند.20 در این بخش به مواردی از همانندی های پایان سوره ها اشاره می شود:
دو سورۀ یس و صافات با تسبیح خداوند پایان یافته اند:
یس: «فسبحان الذی بیده ملكوت كلّ شیء و الیه ترجعون»
صافّات: «سبحان ربّك ربّ العزّة عمّا یصفون. و سلام علی المرسلین. والحمد للّه ربّ العالمین»
آخرین واژه در سوره واقعه و حدید «العظیم» است كه در مورد نخست، صفت پروردگار، و در مورد دوم صفت فضل اوست.
در پایان سوره های تغابن و طلاق، سخن از گستردگی و فراگیری علم الهی است:
تغابن: «عالم الغیب و الشهادة العزیز الحكیم»
طلاق: «و أنّ الله قد أحاط بكلّ شیء علماً»
سیوطی دربارۀ تناسب فرجام سورۀ جمعه با صفّ می نویسد:
«چون سورۀ صف به فرمان جهاد ختم شد و خداوند آن را تجارت نامید، این سوره نیز به فرمان به فریضۀ جمعه ختم شد و بیان شد كه از تجارت دنیوی بهتر است.»21
به جز آنچه تاكنون از تناسب میان سوره ها یاد شد گونه های دیگری از تناسب نیز قابل شمارش است22 كه یا در عناوین یاد شده می گنجد و یا مواردی جزئی است.
این نكته را نیز یادآوری می كنیم كه شاید برخی از این مناسبتها به گونه ای نباشد كه تنها به خاطر آن، دو سوره كنار یكدیگر قرارگیرند، اما آن را می توان به عنوان نكته ای در این میان به حساب آورد كه گاهی حاكی از مناسبتی عمیق تر است، مانند اشاره داشتن همانندی دو كلمه در فرجام سوره به بخشی از همانندی محتوای آن دو.
4. دیدگاه سعید حوّی در چگونگی ارتباط میان سوره ها
سعید حوّی، نگارنده «الاساس فی التفسیر» كه كوشش شایانی در دریافت تناسبهای موجود میان سوره ها و آیات قرآن انجام داده است، در ترسیم چگونگی ارتباط میان سوره ها طرح خاصی دارد؛ وی با تأكید بر حدیثی كه آن را حسن می شمارد، اساس كار خود را بر حصه های چهارگانۀ قرآن: طوال، مئین، مثانی و مفصّل پایه گذاری می كند و بنابر بررسی هایی كه انجام می دهد و شواهدی كه در آغاز تفسیر هر قسم یاد می كند، چارچوب های هر یك از این اقسام و تقسیمات آن را به شكل زیر مشخص می كند:
1. سوره های هفتگانۀ طولانی كه شامل بقره تا پایان سورۀ براءت می شود و یك مجموعه را تشكیل می دهد.
2. قسم مئین كه سوره هایی است كه بیشتر آنها حدود صد آیه دارند و از «یونس» شروع و به انتهای «قصص» ختم می شوند. وی این قسم را مركب از سه مجموعه می داند.
3. سوره های مثانی كه پس از مئین قراردارند و آیات آنها از صد كمتر است و از «عنكبوت» شروع و تا پایان سورۀ «ق» امتداد دارد. این قسم شامل پنج مجموعه می شود.
4. سوره های بخش مفصل كه كوتاه ترند و جدایی آنها با «بسم الله الرحمن الرحیم» بیشتر صورت گرفته است. این بخش از «ذاریات» تا انتهای قرآن گستره دارد و در آن 15 مجموعه قرار گرفته است. 23
سعید حوّی كه از اصطلاحات «قسم» و «مجموعه» برای دسته بندی سوره ها استفاده می كند، قرآن را به چهار قسم و به 24 مجموعه تقسیم می كند و در دسته بندی آیات هر سوره چهار واژۀ «قسم» ، «مقطع» ، «فقره» و «مجموعه» را به كار می برد.
قسم، اصطلاحی وسیع تر از سه دیگر بوده و در سوره های طولانی كاربرد دارد و شامل چندین مقطع می شود كه وجه جامعی داشته باشند، مانند سورۀ بقره كه چندین قسم می شود.
مقطع، كه وسیع تر از فقره است در صورتی استفاده می شود كه آیات هم موضوع فراوان باشند.
فقره، كه در رتبه بعد قرار دارد در جایی به كار می رود كه یك مقطع كه دارای یك موضوع است چند معنای مهم و اصلی داشته باشد، در این صورت برای هر یك از این معانی از كلمۀ فقره استفاده می شود.
مجموعه یا كوچك ترین بخش در جایی است كه هر فقره بیش از یك معنی داشته باشد و مناسب باشد به صورت جدا توضیح داده شود.24
از دیدگاه سعید حوّی سورۀ فاتحه اجمال معانی قرآن را در بردارد، و سورۀ بقره آمده است تا طریق نعمت داده شدگان و طریق غضب شدگان و گمراهان را تفصیل دهد و 39 آیۀ آغاز آن از معانی اساسی هدایت و ضلالت سخن می گوید. بقیه سورۀ بقره در راستای خدمت به معانی این آیات 39 گانه قرار دارد.
وی معتقد است كه سورۀ بقره تمامی موضوعات قرآن را در خود جای داده است و همانند محوری است كه دیگر سوره های قرآن آن را تفصیل می دهند. در قسم نخست كه سورۀ بقره و مجموعه ای از سوره های طولانی باشد، سورۀ بقره از آغاز تا پایان به وسیله سوره های پس از آن تفصیل داده می شود. دیگر مجموعه ها هر یك بخشی از معانی سورۀ بقره را به ترتیب ورود این معانی در سوره بقره تفصیل می دهند. بنابراین در مجموع، این سوره 24 بار در قرآن به وسیلۀ مجموعه های بیست و چهارگانه تفصیل داده شده است.25
سعید حوّی نخستین و مهم ترین خاصیت تفسیر خود را همان نظریۀ جدیدی كه در موضوع وحدت قرآنی ارائه كرده است می داند كه درتمامی تفسیر خود به آن پایبند است، و آغاز این بارقه را كه آفاقی گسترده در فهم معانی قرآن و سیاق كلی آن و نیز سیاق خاص داخل هر سوره برای او گشوده، دوران كودكی یاد می كند كه بسیار در بارۀ اسرار پیوند میان آیه ها و سوره ها اندیشیده است. وی چگونگی این ارتباط را به شرح زیر توضیح می دهد:
1. آیات نخست سورۀ بقره با «الم» آغاز و به «اولئك هم المفلحون» پایان می یابد؛ سورۀ آل عمران نیز با «الم» آغاز و به «لعلكم تفلحون» پایان می یابد.
2. پس از مقدمۀ سوره بقره این آیه قرار دارد: «یا ایها الذین اعبدوا ربّكم الّذی خلقكم و الذین من قبلكم لعلّكم تتّقون» (بقره/21)؛ سوره نساء نیز با «یا ایها الناس اتّقوا ربّكم» آغاز می شود.
3. در سورۀ بقره پس از بیان تعدادی از آیات، مسأله وفای به عهد مطرح شده است: «و ما یضلّ به الاّ الفاسقین. الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه» (بقره/27ـ26)؛ سورۀ مائده نیز با فرمان به وفای به عهد آغاز می شود: «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود».
4. در سورۀ بقره پس از آیات یاد شده مطرح می شود كه خداوند آنچه را در زمین وجود دارد برای انسان آفریده: «هوالذی خلق لكم ما فی الأرض جمیعاً» (بقره/29)؛ در سورۀ انعام همین معنی تفصیل داده می شود، به همین دلیل در این سوره آیاتی كه با كلمۀ «و هو» آغاز گردیده تكرار شده است، و حتی آخرین آیه، بحث خلافت انسان را در زمین مطرح می كند: «و هو الذی جعلكم خلائف الأرض».
5. در سورۀ بقره، داستان آدم(ع) با پیروی از هدایت الهی پایان می یابد: «فمن تبع هدای فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون» (بقره/38)؛ در آیه دو از سورۀ اعراف نیز مسأله هدایت مطرح شده و داستان آدم از آغاز آن بیان می شود: «اتّبعوا ما انزل الیكم من ربّكم» (اعراف/3).
6. در ادامه سورۀ بقره آیه مربوط به وجوب قتال مطرح می شود: «كتب علیكم القتال…»(بقره/216) و بدون فاصله پس از آن، پرسش از قضیه ای كه در ارتباط با قتال است مطرح می شود و با «یسألونك» آغاز می گردد؛ سورۀ انفال و براءت نیز پیرامون موضوع قتال گفت وگو می كنند و آغاز سوره انفال با «یسألونك» است؛ گویا این دو سوره تفصیل قضایای مربوط به نبرد هستند.
بنابراین سوره های هفتگانۀ پس از بقره به همان شیوۀ تسلسل موضوعات سورۀ بقره آمده اند و برای هر یك محوری در سورۀ بقره وجود دارد.26
پی نوشت‌ها:
1. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، چاپ اول، قم ، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1378، 412.
2. صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، بیروت، دارالعلم للملایین، 1977 م، 151 - 152.
3. بنگرید به: البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زركشی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، 1/261.
4. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ذیل سوره مائده.
5. همان، 10/147 - 148.
6. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 5/6.
7. مراغی، محمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، 30/3.
8. سیوطی، جلال الدین، ترتیب سور القرآن، (تناسق الدرر فی تناسب السور) تحقیق السید الجمیلی، دار و مكتبة الهلال، 2000 م، 42.
9. زركشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، 1/36.
10. نصرحامد ابوزید، مفهوم النص، بیروت، المركز الثقافی العربی، 1998م، 162.
11. زركشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، 1/38.
12. بنگرید به: البرهان فی علوم القرآن، 1/ 38؛ مفهوم النص، 165 - 166.
13. بنگرید به: البرهان فی علوم القرآن، 1/ 38؛ ترتیب سور القرآن، 167.
14. بنگرید به: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی،مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1417 ق، 20/421ـ422.
15. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، 12/251.
16. سیوطی، جلال الدین، ترتیب سور القرآن، 84.
17. همان، 110.
18. همان، 110 -111.
19. همان، 154.
20. به عنوان نمونه بنگرید به تناسبی كه سیوطی میان فرجام سورۀ عنكبوت با قصص ایجاد می كند: همان، 99.
21. همان، 126.
22. بنگرید به مقاله: تناسب الآیات و السور، مرتضی ایروانی، مجله دانشكدۀ الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، شمارۀ 37 و 38 پاییز و زمستان 1376 ش.
23. بنگرید به: الأساس فی التفسیر، سعید حوّی، قاهره، دارالسلام، 1412 ق، 1/30 و 11/67770 و 6771.
24. همان، 1/31.
25. همان، 11/6770 - 6771.
26. همان، 1/21 - 31.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




سؤال:كمي در مورد خصوصيات اخلاقي حضرت مهدي توضيح دهيد ؟
جواب:
ج- در كتاب عيون اخبار الرضا از «علي بن عاصم » از امام محمد تقي از پدر بزرگوارش روايت كرده كه پيغمبر قائم را براي ابي ابن كعب بدينگونه توصيف فرمود : خداوند نطفه با بركت و پا ك و پاكيزه را در صلب حسين « عليه السلام » به وجود آورد ،كه هر مؤمني كه خداوند از وي در خصوص دوستي اهلبيت پيمان گرفته است از آن نطفه خشنود است و هر منكري از آن دوري مي جويد. او امام پرهيز كار، ستوده خصائل پسنديده و هادي و مهدي است ،كه حكم عدل ميكندو دستور بدان مي دهد و در گفتارش خدا را تصديق مي كند، خداوند هم او راتصديق مي نمايد و چون دلائل و علائم آن آشكار شود از سرزمين تهامه (1) بيرون مي آيد . او گنجهائي داردكه نه طلا و نه نقره است , بلكه اسبهاي نيرومند و مرداني است بعدد اصحاب بدر يعني: « سيصدو سيزده» نفر كه از اقطار جهان بدور وي گرد آيند، صحيفه مهر كرده اي با اوست كه تعداد يارانش با اسامي و شهرها و طبايع و اوصاف و كنيه ها آنها در آن نوشته شده است و آنها همه سعي در هر فرمانبرادري او« مهدي» دارند.
ابن ابي كعب عرضكرد يا رسول الله دلائل و علائم آمدن او چيست ؟ فرمود :
او از اين پرده غيبت بيرون مي آيد، و هر جا دشمن خدا ببيند بقتل ميرساند و احكام خدا را جاري مي سازد و طبق دستور الهي حكم مي كند .
حضرت مهدي دوازده همين امام هستند .
حضرت مهدي « عج » امامي معصوم، مدير, مدبر , شجاع و مهربان ,دلسوز . شيخ صدوق در كتاب خصال از اصول اربعماء از اميرالمؤمنين روايت نموده كه فرموده : خداوند دين را بوسيله ما گشود و هم بوسيله ما ختم ميكند ( 2) بوسيله ما خدا آنچه را بخواهد محو ميكند و آنچه باقي مي گذارد ، بوسيله ما سختي زمانه را برطرف ميسازد و باران فرو ميفرستد اگر قائم قيام كند آسمان باران خود را فرو ميريزد و زمين نباتات خود را بيرون مي دهد و كينه ها از دل بندگان خدا زايل مي شود و درندگان و حيوانات با هم ساخته از يگديگر رم نمي كنند تا جائيكه زني كه مي خواهد راه عراق و شام را بپيمايد همه جا قدم بر روي سبزه و گياهان مي گذارد و زينتهاي خود را بر سر دارد و كسي طمع به آن نمي كند.
هر صفت و فضائلي را كه همه انبياء و ساير ائمه «عليهم السلام » دارند حضرت مهدي همه آنها را دارا ميباشد .

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




قران و تشکیل تگرگ

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿۴۳﴾

آيا ندانسته‏اى كه خدا[ست كه] ابر را به آرامى مى‏راند سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مى‏دهد آنگاه آن را متراكم مى‏سازد پس دانه‏هاى باران را مى‏بينى كه از خلال آن بيرون مى‏آيد و [خداست كه] از آسمان از كوههايى [از ابر يخ‏زده] كه در آنجاست تگرگى فرو مى‏ريزد و هر كه را بخواهد بدان گزند مى‏رساند و آن را از هر كه بخواهد باز مى‏دارد نزديك است روشنى برقش چشمها را ببر د (۴۳)

سوره:النور
دکتر عبد المجيد الزندانی ميگويد: بعد از مطالعات بر روی آبرها در مرکز رصد خانه جده ( عربستان سعودی) به اين نتيجه رسيدم که, چگونگی باران از ابرها دارای سيستم ومراحل خاصی می باشد,سپس به قرآن کريم رجوع كردم برایم واضح شد که خداوند متعال اين مراحل را به شکل دقيق بيان نموده است.
يکی از اين ابرها را نوع تراکمی مينامند:
ابرهای متراکم: وقتی ابرها خورد روی هم متراکم شوند, وابرهای بزرگتر را تشکيل می دهند, چنانکه خداوند در قرآن کريم فرموده است: (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ) ابرها را روی هم متصل ميگرداند, ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً, يعنی متراکم ميسازد. (ثم يجعله ركاماً فترى الودق يخرج من خلاله)
در ابرهای کوه مانند پارچه های يخ وجود دارد که با گردش آنها تگْرگ تشکيل می شود,
( وينزل من السماء من جبال فيها من برد فيصيب به من يشاء ويصرفه عمن يشاء يكاد سنا برقه يذهب بالأبصار)از آسمان از ابراهای کوه مانند آن, تگْرگهای بزرگی را فرو مياورد, وهر کس را بخواهد بان ضرر ميرساند,وهر کس را بخواهد از زيان آن برطرف می کند. درخشندگی برق ( حاصل از اصطکاک)ابرها ( آن اندازه نيرومند است) نزديک است چشمها را ( خيره و) از ميان بردارد. به اين نتيجه خواهد رسيد که ابرهای باهم متصل می شوند, چرا قرآن از کلمۀ تأليف استفاده نموده است , تأليف بمعنای چند چيز مختلف را در کنار هم گذاشتن وبه هم پيوند دادن است. علت اينکه قرآن کريم کلمۀ تأليف بکار برده اين است که پاره ابرها از نظر غلظت بخار آب وترکيبات وغيره با هم فرق می کند. چرا قرآن کريم از حرف ( فا) استفاده کرده است؟ حرف ( فا) به تعقيب وترتيیب دلالت ميکند, که بسرعت می انجامد.

شرح آیۀ مبارکه: ريزۀ تگْرگ همانطور قران کريم گفته در واقع دانه های يخ است که در بالائی ابرها است. ريزه های تگرگ زمان تشکيل می شود که تخته های يخی در بالای ابر,قطره های آب را که سردی آنها در تحت صفر است ولی متجمد نمی شوند جمع می کند.واين قطره ها بزرگتر شده وحرکت رو به بالای آنها متوقف می شود وبه صورت قطره های باران وتگرگ فرو می آيند.

دانشمندان ميگويند : وقتی تگرگ از ميان يک منطقه تحت صفر ومنطقه ريزهای يخی در ابر می افتد ابر الکتريست می شود, وزمانی قطره های مايع با دانه های تگرگ بر خود ميکنند سريعاً هنگام تصادم يخ می بندند.اين عمل سطح دانه تگرگ را از ذرات يخ دور تا دور گرم ترنگه می دارد.اين آيه مبارکه بيان گر چنين واقعه مي باشد:(فيصيب به من يشاء ويصرفه عمن يشاء يكاد سنا برقه يذهب بالأبصار) سنا” درخشندگی. پرتو. اينجا اشاره به رعد وبرقهای است که الکتریست می شود.
وگاهی در يک دقيقه چهل بار آذرخش در ميگيرد. واين الکترونها از بخش سرد تر به بخش گرمتر جريان پيدا می کنند. سپس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود همين اثر نيز وقتی قطر های با زير صفر با دانه های تگرگ وذره های ريز داری برق مثبت بر خورد می کنند رخ می دهد. اين شحنه های داری برق مثبت توسط باد به منطقه بالای ابر برده می شوند وتگرگ دارای برق منفی به زير ابر می افتد وبدين گونه منطقه پائين تر ابر منفی می شود اين برق منفی بصورت نور آزاد می شود. ونور آن چنان شديدی است چشمها را خيره ميسازد.

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت





وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/32)
و آسمان را سقفی محفوظ[بر فراز زمین]قرار دادیم، که اینان از نشانه‏های آن روی گردانند».
بر مبنای آیه یاد شده،آسمان، بر فراز زمین و حتی دیگر کرات نیز، چون سقفی مستحکم، سپری محافظ در برابر خطرات ناشی از سقوط یا برخورد شهاب سنگهای آتشین و نیز اشعه های مضر و کشنده کیهانی است.

یافته های علمی اخترشناسان قرن بیستم پرده از این راز گشوده است که بقای حیات در روی زمین برای انسانها، حیوانات و گیاهان، در گرو وجود پوشش هوایی مخصوصی است که بتواند با کارکردهایی چندگانه هم جلوی برخورد شهاب سنگها و تشعشعات مرگبار خورشید را گرفته و هم ضمن عبور پرتوهای بی خطر ولی حیاتی و نیز امواج رادیویی خورشید، دمای زمین را همواره متعادل نگاه دارد.
و این بعدیست از اعجاز طبیعی قران کریم و گواه صدقی بر حقانیت این کتاب آسمانی.
توضیح بیشتر اینکه «گرد زمین را پوشش هوایی ضخیمی فرا گرفته، که عمق آن به 350 کیلومترمی‏رسد. هوا از گازهای‏«نیتروژن‏»-به نسبت 03/78 درصد و«اکسیژن‏»به نسبت‏99/20 درصد و اکسید کربن به نسبت 04/0 درصد و بخار آب و گازهای دیگر به‏نسبت 94/0 درصد ترکیب یافته است. این پوشش هوایی با این حجم ضخیم و بااین نسبت‏های گازی فراهم شده در آن، هم چون سپری آسیب ناپذیر، زمین را دربر گرفته و آن را از گزند سنگ‏های آسمانی که به حد وفور (1) به سوی زمین می‏آیند و ازهمه اطراف، تهدیدی هولناک برای ساکنان زمین به شمار می‏روند، حفظ کرده ‏زندگی را بر ایشان امکان پذیر می‏سازد.
فضا انباشته از سنگ‏های پراکنده‏ای است که بر اثر از هم پاشیدگی ستاره‏های‏متلاشی شده به وجود آمده‏اند. از این سنگ‏ها به صورت مجموعه‏های بزرگ وفراوانی پیرامون خورشید در گردشند و روزانه تعداد زیادی از این سنگ‏ها موقع‏نزدیک شدن به کره زمین به وسیله نیروی جاذبه به سمت زمین کشیده می‏شوند. این‏سنگ‏ها برخی بزرگ و برخی کوچک و با سرعتی حدود(60-50) کیلومتر در ثانیه‏به سوی زمین فرود می‏آیند، که سرعتی فوق العاده است. ولی هنگامی که وارد لایه‏هوایی می‏شوند در اثر سرعت زیاد و اصطکاک فوق العاده با ذرات هوا، داغ شده شعله‏ور می‏شوند و در حال سوختن یک خط نوری ممتد به دنبال خود ترسیم‏می‏کنند و به سرعت محو و نابود می‏شوند که به نام شهاب سنگ شناخته شده‏اند.
برخی از این سنگ پرتاب‏ها آن اندازه بزرگ‏اند، که از لایه هوایی گذشته، مقداری ازآن به صورت سنگ‏های سوخته با صدای هولناکی به زمین اصابت می‏کند.
این خود از آثار رحمت الهی است که ساکنان زمین را از آسیب پرتاب‏های‏آسمانی فراوان در امان داشته و پوششی بس ضخیم آنان را از گزند آفات‏گرداگردشان محفوظ داشته است که اگر چنین نبود، امکان حیات بر روی کره زمین‏میسر نبود. به علاوه در مورد پوشش اطراف زمین وجود لایه ازن از اهمیت‏بالایی‏برخوردار است. این لایه که در اثر رعد و برق به وجود می‏آید، زمین را در برابرپرتوهای مضر کیهانی محافظت می‏کند. اگر این لایه نبود حیات روی زمین ممکن‏نمی‏شد. که تفصیل آن در جای خود آورده شده است. پس همواره باید گفت:
…سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ (زخرف/13).»
پاک و منزه است کسی که این را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم »(2)
……………………………………………………………………………………
البته در اینجا احتمال دیگری نیز می تواند مطرح باشد و آن اینکه «شاید مراد از محفوظ بودن آسمان، حفاظت آسمان‏ها از آمد و رفت شیطان‏ها باشد، چنانكه در جاى دیگر مى‏فرماید:
« وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَیطَانٍ رَجِیمٍ »

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




اعجاز علمی قرآن کریم در انجیر و زیتونرئیس گروه تحقیقاتی ژاپنی بعد از اینکه مطمئن شدند قرآن کریم 1427 سال قبل از آنان نتیجه ی پژوهش آنها را بیان کرده است اسلام آورد.دکتر طه ابراهیم خلیفه، استاد بخش گیاهان داروئی دانشگاه الأزهر مصر و رئیس قبلی این دانشگاه در مورد ماده ی متالویثوندز می گويد :این ماده ایست که مخ انسان و حیوانات دیگر به میزان بسیار کمی ترشح می کنند. این ماده ی پروتئینی دارای گوگردی می باشد که به راحتی می تواند با روی ، آهن و فسفر مخلوط گردد. این ماده برای زنده ماندن انسان بسیار مهم می باشد. ( کاهش کولسترول – جنبه ی غذائی – تقویت قلب و تنظیم تنفّس ) ترشح این ماده از مخ انسان بعد از سن 15 سالگی تا سن 35 سالگی افزایش می یابد. و بعد از این سن تا 60 سالگی ترشح آن کم می گردد. بنابراین این ماده در انسان به راحتی قابل دستیابی نمی باشد.در حیوانات دیگر نیز میزان این ماده بسیار کم است. از این رو گروهی از دانشمندان ژاپنی اقدام به جستجوی این ماده ی سحرآمیز که باعث از بین رفتن عوارض پیری می شود در میان گیاهان کردند و تنها این ماده را در دو گیاه پیدا کردند :انجیر و زیتون
و راست گفته است خداوند متعال در آنجا که فرموده است : و التين والزيتون (1) وطور سنين(2) وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِين (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ
دکتر طه ابراهیم در این قسم خداوند متعال به انجیر و زیتون و ارتباط آن با خلقت انسان در بهترین زمان و برگرداندن آن به بدترین زمان می اندیشد…بعد از نتیجه گیری از انجیر و زیتون فهمید که به کارگیری آن از انجیرِ تنها یا از زیتون تنها فایده مورد نظر را برای سلامتی انسان ندارد پس باید آن دو را باهم مخلوط کرد.دانشمندان ژاپنی نیز بهترین میزان را برای بهترین تأثیر در میزان ( یک انجیر و هفت زیتون ) یافتند.استاد طه ابراهیم خلبفه به جستجو در قرآن کریم ادامه داد و فهمید که انجیر یک بار در قرآن کریم ذکر شده و زیتون 6 بار به صورت صریح و یک بار به صورت ضمنی در سوره مؤمنون به آن اشاره شده است آنجا که می فرماید : ﴿ و شجرة تخرج من طور سيناء تنبت بالدهن وصبغ للآكلين ﴾ استاد ابراهیم طه تمام اطلاعاتی را که از قرآن کریم جمع آوری نموده بود را برای گروه تحقیقاتی ژاپنی فرستاد . و بعد از اطمینان این گروه از اینکه قرآن کریم 1427 سال قبل از آنان به نتیجه ی علمی آنان رسیده است رئیس آن گروه اسلام آورد و مجوز این کشف بزرگ را گروه ژاپنی به دکتر طه ابراهیم خلیفه داد.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




 

کهف ۸۶
حَتَّی إذَا بَلَغَ مَغرِبَ الشَّمسِ وَجَدَهَا تَغرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَة…
تا به غروبگاه خورشید رسید، خورشید را دید در حالی که در چشمه تیره و گل آلودی فرو می رود…
سوال
چگونه ممکن است خورشید در گل تیره فرو برود درحالیه حدود یک میلیون بار بزرگ تر از زمین است؟
پاسخ:
هنگام غروب خورشید در دریا .آیا به نظر نمی آید که خورشید در دریا فرو می رود؟
یا غروب خورشید در پشت کوه.آیا خورشید در پشت کوه قرار می گیرد؟ در صورتی که هربیننده ای میگوید خورشید به پشت کوه رفت. ولی میدانیم خورشید بسیار بزرگتر از زمین است چه برسد به اینکه به پشت یکی از کوههای زمین برود!
اینها همه مشاهدات عینی بیننده است.
در مورد غروبگاه خورشید در یک آبگیر یا دریاچه و یا دریا و یا اقیانوس ، که احتمالا آب آن گل آلود بوده یا به خاطر غروب آفتاب رنگ آن به تیرگی گراییده است: این ادبیات قرآن است برای بیان داستان با استعاره و تعبیرات منحصر بفرد و زیبا.

 

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




 

این آیه شریفه بیان می کند که چگونه کوه ها نقش جلوگیری از تکانها در زمین را ایفا می کنند. این واقعیت، یکی از نتایج مطالعات و پژوهشهای نوین انجام گرفته در دانش زمین شناسی است.
پیشتر تصور می شد که کوه ها تنها یکسری برآمدگیهایی بر روی سطح زمین اند. امروزه دانشمندان دریافته اند که این سخن درست نیست، و برآمدگیهایی که ما به عنوان کوه می شناسیم، به اندازه 10 تا 15 برابر ارتفاعشان در زیر زمین امتداد یافته است. با این ویژگی، کوه ها مشابه میخهایی اند که بر سطح زمین فرو رفته اند. به عنوان مثال، کوه اِوِرِست، که قله آن حدود 9 کیلومتر از سطح زمین بالاتر است، دارای ریشه ای عمیقتر از 125 کیلومتر است.
کوه ها در اثر حرکت و برخورد صفحات سنگینی که پوسته زمین را تشکیل می دهند پدیدار می شوند. هنگامی که دو صفحه با یکدیگر برخورد می کنند، صفحه محکمتر به زیر دیگری می لغزد و صفحه رویی خم شده و بلندیها و کوه ها را شکل می دهد. صفحه زیرین درون زمین بیشتر فرو رفته و ریشه عمیقی را به وجود می آورد.
تفاوت اساسی بین کوه های قاره ای و کوه های اقیانوسی در جنس آنهاست. اما وجه مشترک هر دو آنها، برخورداری از ریشه است که آنها را در زمین تثبیت کرده است. بنابراین طبق قانون ارشمیدس، نقش ریشه کوه ها، نگاه داشتن آنها است.
در یکی دیگر از آیات قرآن کریم، کوه ها به میخ تشبیه شده اند: «آیا ما زمین را بستر و کوه ها را به مثابه میخ قرار ندادیم؟» (نباء-6،7). در آیه دیگری می فرماید که خداوند «کوه ها را محکم و تثبیت نمود» (نازعات-32). واژه «اَرساها» در این آیه به معنی ریشه دار بودن و تثبیت شدن مشابه میخ است. به این ترتیب کوه ها با تثبیت پوسته زمین مانع از لغزش آنها بر روی توده مذاب زیر زمین یا لغزش لایه های پوسته زمین بر روی یکدیگر می شود. به عبارت ساده تر، کوه ها را می توان مشابه میخهایی درنظر گرفت که تکه های الوارهای چوبی را به یکدیگر نگه داشته است. در منابع علمی به تاثیر تثبیت کنندگی کوه ها، اصطلاحاً «ایزوستاسی» گفته می شود. ایزوستاسی همان وضعیت تعادل میان نیروی رو به بالا از طرف لایه جبه و نیروی روبه پایین از طرف پوسته زمین است. کوه ها می توانند در اثر فرسایش یا آب شدن یخچالها جرم خود را از دست داده و یا با تشکیل مجدد یخچالها یا فورانهای آتشفشانی به جرم آنها افزوده شود. بنابراین، با کاهش جرم کوه ها، به سمت بالا هل داده شده و با افزایش جرم، بیشتر درون جبه فرو می روند. باید به این نکته مهم اشاره نمود که در اثر نقش تثبیت کنندگی کوه ها است که پوسته زمین پابرجا بوده و امکان حیات و زندگی بر روی آن فراهم شده است.
جهت دوران زمین The Earth’s Direction of Rotation
«تو کوه ها را می بینی و آنها را جامد و بیحرکت می پنداری؛ در حالیکه آنها همانند ابرها در حال حرکت اند» (نمل-88). در این آیه شریفه نه تنها به دوران زمین، بلکه به جهت دوران آن نیز اشاره شده است. جهت حرکت توده های اصلی ابرها در ارتفاعات 3500 تا 4000 متری همواره از غرب به شرق است. به همین دلیل است که در گزارشهای پیش بینی های هواشناسی عمدتاً وضعیت آب و هوایی سمت غرب یک منطقه مورد بررسی قرار می گیرد. علت اصلی اینکه چرا توده های هوایی و ابرها از غرب به شرق کشیده می شوند، جهت دوران عرضی زمین است. همانگونه که می دانیم، زمین حول محور خویش در حال دوران بوده که جهت دوران آن از شرق به غرب است. مشابهت حرکت کوه ها (در اثر حرکت عرضی زمین) با حرکت ابرها (که آن هم ناشی از حرکت عرضی زمین است) نکته ظریف و لطیفی است که در این آیه شریفه مورد اشاره قرار گرفته است.

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت
1 2 4