در طول قرن هاي متمادي خانواده هايي كه تعاليم اسلام را در برنامه تربيت كودك به خوبي اجرا نمودند و فرزندان خود را طبق دستور رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پرورش دادند، به نتايج درخشاني نايل شدند و فرزندان لايق و شايسته بار آوردند.
به طور نمونه چند جمله تاريخي را درباره دو كودك مستقل و متكي به نفس به عرض شما مي رسانم :
عبدالملك مروان بر ((عباد بن اسلم بكري)) خشمگين شد. به ((حجاج بن يوسف))، والي عراق دستور داد او را به قتل برساند و سر بريده اش را به شام نزد وي بفرستد. حجاج قسي القلب و خونخوار براي اجراي امر عبدالملك ، ((عباد بن اسلم)) را احضار كرد و مطلب را به او گفت . عباد سخت ناراحت شد. حجاج را قسم داد كه از قتل من بگذر، زيرا اداره زندگي بيست و چهار نفر زن و كودك به عهده من است و با قتل من زندگي آنها به كلي متلاشي مي شود. حجاج بعد از شنيدن اين سخنان ، دستور داد عائله او را به دارالاماره آوردند. موقعي كه بيست و چهار زن و بچه به دارالاماره قدم گذاردند و از تصميم حجاج ، آگاه شدند و وضع رقت بار سرپرست خود را در برابر وي مشاهده كردند، به كلي خود را باختند، ولي برخلاف انتظار، ميان شيون و فرياد آنها دختربچه ماهرويي از جا برخاست تا سخن بگويد.
حجاج پرسيد: ((تو با عباد بن اسلم چه نسبتي داري ؟))
جواب داد: ((دختر او هستم .)) و سپس در كمال اطمينان و صراحت گفت : ((امير! سخنان مرا گوش كن و اين اشعار را خواند:
احجاج اما ان تمن بتركه
علينا و اما ان تقلنا معا
احجاج لا تفجع به ان قتنته
ثمانا و عشرا اثنتين و رابعا
احجاج لا تترك عليه بناته
و خالاته يند بنه الدمر انجعا
اي حجاج ! يا بر ما منت بگذار و از كشتن او بگذر يا همه ما را با او به قتل برسان !
اي حجاج ! راضي نشو با كشتن او بيست و چهار نفر زن و بچه را به مصيبت طاقت فرسايي دچار كني .
اي حجاج ! كاري نكن كه عائله اي يك عمر در مصيبت او داغدار و اشكبار باشند.))
سخنان محكم و نافذ دختربچه ، حجاج سنگدل را به گريه درآورد و از كشتن عباد بن اسلم گذشت و با عبدالملك درباره او مكاتبه كرد و سرانجام عفو خليفه را جلب نمود.(1)

1- كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 379.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...