ما به مردان جبهه مدیونیم
وارث یک قبیله مجنونیم


باید از خواب ناز برخیزیم
با سیاهی دوباره بستیزیم


این بهار شکفته ایمان
یادگاری ست مانده از یاران


بر من و توست پاس شان داریم
دست از اختلاف برداریم


یادشان اعتبارمان بادا !
تا همیشه بهارمان بادا !


از شهیدان ، مگو غمی مانده است
محنت و اشک و ماتمی مانده است


که شهیدان همیشه با مایند
چشم بر راه صبح فردایند :


که چه کردیم با امانتشان ؟
دستمان مانده گرم بیعتشان ؟


سر پیمان هنوز هم هستیم ؟
یا ز سودای دیگری مستیم ؟


ای دل امشب دوباره دریا شو
قدری از داغ شان شکیبا شو

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...