معاش به قدر كفاف

عدة من اءصحابنا عن اءحمد بن محمد بن خالد عن يعقوب بن يزيد عن ابراهيم بن محمد النوفلي رفعه الي علي بن الحسين عليه السلام قال : مرّ رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم براعي ابل فبعث يستسقيه فقال : امّا ما في ضروعها فصبوح الحيّ و امّا ما في آنيتنا فغبوقهم فحلب له ما في ضروعها و اكفاء ما في انائه في اناء رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و بعث الي بشاة و قال : هذا ما عندنا و ان اءحببت اءن نزيدك زدناك قال : فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اللهم ارزقه الكفاف فقال له بعض اءصحابه يا رسول الله دعوت للذي ردّك بدعاء عامّتنا نحبّه و دعوت للذي اءسعفك بحاجتك بدعاء كلّنا نكرهه فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : ان ما قلّ و كفي خير ممّا كثر و اءلهي اللهم ارزق محمدا و آل محمد الكفاف ؛(1)
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از بياباني مي گذشت ، شتراني ديد كه مشغول چرا هستند و شترچران مراقب آنهاست . حضرت كسي را نزد او فرستاد تا قدري شير براي رفع عطش از وي بخواهد.
شتربان گفت : شيري كه در پستان شترهاست ، غذاي صبح عشيره است و شيري كه در ظروفمان هم اكنون موجود است ، غذاي شب آنهاست و چيزي به فرستاده رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نداد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم درباره اش دعا كرد و فرمود: ((بار الها! مال و اولادش را زياد كن !))
از آنجا گذشتند، به چوپاني رسيدند كه گوسفند مي چراند. براي گرفتن شير، شخصي را نزد وي فرستادند. او گوسفند را دوشيد و در ظرف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ريخت ، به علاوه شيري را كه در ظرف خود قبلا دوشيده بود، در ظرف شير آن حضرت اضافه كرد و گوسفندي را نيز فرستاد و پيام داد: ((اين چيزي بود كه نزد ما وجود داشت و اگر دوست داريد بر آن بيفزاييم .))
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم درباره او دعا كرد و گفت : ((بار الها! به وي به اندازه كفاف زندگي عطا فرما!))
بعضي از اصحاب عرض كردند: ((شما درباره كسي كه ردّتان نمود، دعايي كرديد كه همه ما دوستدار آن هستيم و درباره كسي كه حاجت شما را برآورده ساخت ، دعايي نموديد كه همه ما نسبت به آن كراهتي داريم و بي ميليم .))
حضرت فرمود: ((مال كم كه براي زندگي كفايت مي كند، بهتر از مال بسياري است كه موجب غفلت آدمي از خداوند مي شود.)) آنگاه درباره محمد و آل محمد دعاي كفاف فرمود.(2)


1- الكافي ، ج 2، ص 141.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 227.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...