ستايش خداوندي را سزاست که شبم را به صبح آورد بي آنکه مرده يا بيمار باشم، نه دردي بر رگهاي تنم باقي، و نه به کيفر بدترين کردارم گرفتار کرد، نه بي‏فرزند و خاندان، و نه از دين رويگردان، و نه منکر پروردگارم، نه ايمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امتهاي گذشته گرفتارم. در حالي صبح کردم که بنده‏اي بي‏اختيار و بر نفس خود ستمکارم. خدايا تو راست که مرا محکوم فرمايي در حالي که عذري ندارم، و توان فراهم آوردن چيزي جز آنچه که تو مي‏بخشايي ندارم، و قدرت حفظ خويش ندارم جز آن که تو مرا حفظ فرمايي.

 

خدايا به تو پناه مي‏برم از آنکه در سايه بي‏نيازي تو، تهيدست باشم، يا در پرتو روشنايي هدايت تو گمراه گردم، يا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، يا خوار و ذليل باشم در حالي که کار در دست تو باشد.

 

خدايا ما به تو پناه مي‏بريم از آنکه از فرموده تو بيرون شويم ، يا از دين تو خارج گرديم، يا هواهاي نفساني پياپي بر ما فرود آيد ، که از هدايت ارزاني‏شده از جانب تو سر باز زنيم. نهج البلاغه خطبه ۲۰۶

موضوعات: مناجات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...