الهى آنچه تو كشتى ، آب ده ، و آنچه عبدالله كشت ، بر آب ده .

الهى ما معصيت مى كرديم و دوست تو محمد مصطفى (ص ) اندوهگين مى شد و دشمنت ابليس شاد. فرداى قيامت اگر مرا عقوبت كنى باز دوست اندوهگين و دشمنت شاد شود .الهى دو شادى به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست منه .

الهى چون توانستم ، ندانستم ، و چون دانستم ، نتوانستم .

الهى اگر چه طاعت بسيار ندارم ، اما جز تو كسى را ندارم ، اى دير خشم زود آشتى .

الهى اگر دوستى نكردم دشمنى هم نكردم ، اگر چه بر گناه مصرم اما بر يگانگى تو مقرم .

الهى مگو چه آورده اى كه رسوا شوم ، و مپرس چه كرده اى كه رو سياه شوم .

الهى چون حاضرى تو را چه جويم و چون ناظرى تو را چه گويم .

الهى گل بهشت در چشم عارفان خار است ، و جوينده تو را با بهشت چه كار است ؟

الهى روزگارى تو را مى جستم و خود را مى يافتم ، اكنون خود را مى جويم و تو را مى يابم .

الهى چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر، و چون در خود نگرم ازجمله خاكسارانم و خاك بر سر.

الهى عمر خود برباد كردم و بر تن خود بيداد كردم و شيطان لعين را شاد كردم .

الهى اگر چه بهشت چشم و چراغ است ، ولى بى ديدار تو درد و داغ است .

الهى جمال ترا است ، باقى همه زشتند، و زاهدان مزدور بهشتند.

الهى خواندى ، تأخیر كردم ، فرمودى ، تقصير كردم ، هيهات ، هيهات ، آنچه كردم بى تدبير كردم .

الهى آنچه در دست من است ندانم روزى كيست ، و آنچه روزى من است ندانم در دست كيست .

الهى پاكان را استغفار بايد كرد، ناپاكان را چه كار بايد كرد؟

الهى اگر تو مرا به جرم من بگيرى ، من ترا به كرم تو بگيرم ، زيرا كرم تو از جرم من بيش است .

الهى همه ترسند كه فردا چه خواهد شد، ولى عبدالله مى ترسد كه دى چه رفته است .

الهى اگر كار به گفتار است بر سر همه تاجم ، و اگر به كردار است بر پشه و مور محتاجم .

الهى هركه ترا شناخت ، هر چه غير تو بود بينداخت .

آنكس كه ترا شناخت جان را چه كند / فرزند و عيال و خانمان را چه كند

ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى / ديوانه تو هر دو جهان را چه كند

گر درد دهد به ما گر راحت دوست / از دوست هر آن چيز كه آيد نيكوست

ما را نبود نظر به نيكى و بدى / مقصود رضاى اوى و خشنودى اوست

موضوعات: مناجات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...