✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سبک زندگی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند

عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند

 

شدند از در و دیوار وارد و او را

غریب از سر سجادهء دعا بردند

 

امام محترم و سالخوردهء ما را

پیاده ، پای برهنه ز کوچه ها بردند

 

عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی

بدون مرکب و عمامه و عبا بردند

 

حدیث آتش و در، در مدینه تکراریست

امام را اگر از بین شعله ها بردند

 

طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم

ولی غریب همانند مرتضی بردند

دلا بسوز که آن شب امام صادق را

به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند


دوباره حرمت آل علی شکست اینجا

که با کمال جسارت امام را بردند

 

میان مجلس او ذاکران دل ما را

به روضه بعد مدینه به کربلا بردند

 

عجیب این دل ما را پس از کنار بقیع

کنار مضجع سلطان اولیا بردند

 

غریب کشته شدی ای عزیز دل اما

کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند

 

غمی که کشته همه اهل بیت را این است

که معجر از سر ناموس کبریا بردند…

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




آتشی باز فراهم شده و بر در خورد

دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد

بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را

پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد

 

چند باری پی مرکب نفسش بند آمد

چند باری وسط کوچه زمین، با سر خورد

 

به همه اهل جهان موی سفیدش می گفت:

چه قدر خون دل از کینه ی این لشکر خورد

 

داشت با آن همه اندوه، تجسم می کرد

غصه هایی که در این شهرِ بلا، حیدر خورد

 

بی قرار است چرا او؛ نکند تازه شده

داغ آن ضربه ی آنروز که بر مادر خورد

 

خانه ی سوخته اش ارثیه از خیمه گهِ

کشته ای بود که بر حنجره اش خنجر خورد…

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم

شیخ الائمه صادق آل پیمبرم

من آخرین امام بقیع مدینه ام

زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام


در لحظه های آخر عمرم به زمزمه

ابراز می کنم غم دل را به فاطمه


مادر بیا و حال پریشان من ببین

از سوز زهر سینه سوزان من ببین


هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده

مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده


از یاد ماتم تو پریشان و مضطرم

مثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم


دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد

در پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد


از درب خانه شعله آتش زبانه داشت

آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت


ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد

از پیری و سفیدی مویم حیا نکرد


با دست بسته ام به بر کودکان من

انگار داشت از سر کین قصد جان من

در بین شعله ها به زمینم کشید و برد

مانند مرتضی به زمینم کشید و برد

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت


...


ایا می دانید یکی از القاب امام جعفر صادق( ع)فاطر است ؟

!حضرات معصومین جلوه کامل همه اسامی حق هستند اما نام فاطر خدای سبحان دروجود مقدس امام صادق( ع)جلوه بیشتری دارد واین نام تنها برای امام همام ذکر شده است.

فطر در زبان عربی شکاف طولی است که درتنه درخت به جهت پیوند زده می شود, درواقع امام صادق که بیشترین روایات از ایشان نقل شده وبیشترین مجالس ارشاد وهدایت مردم را نسبت به سایر معصومین داشتند,برش طولی دروجود انسان ایجاد می کند واحکام شریعت را در ما نهادینه می نماید وحب وعشق خود را به شیعیان پیوند می زنند.


“بحارالانوار جلد47ص11″

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




بغضِ غریبی گلوی عالم را می فشارد و سنگینی داغی جان‌سوز بر قلب زمین زخم می زند. ملائک، کوچه پس کوچه های مدینه را در پیِ مرد بی نظیری می گردند که محضرِ مبارکش، منبع فیض آسمانی بود؛ اما چه سود که اینک خوشه های زهرآگینِ کینه منصور، ‌قلب سپیدش را هزارپاره کرده است.

به ستاره ها بگویید دیگر ماه صادقانه شان طلوع نخواهد کرد!

شب های تیره عراق آرام بگیرند که دیگر مأمورین سیاهدلِ عباسی، از دیوارهای خانه ولایت بالا نمی روند و جانشینِ خدا را از سجاده نماز، با سروپای برهنه به دربارِ جور نمی برند!

امشب کوچه های مدینه داغدارند و بقیع، چشم‌انتظار آخرین مسافر خویش است. بقیع، بقعه ای خاموش و تاریک؛ بقیع، آشنایی غریب؛ بقیع، مزار بی چراغ و فانوسی که مظهر مظلومیت هزار و اندی ساله است. در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است…

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




مرحوم قطب الدّین راوندی و دیگران بزرگان حکایت کنند:
روزی حمّاد بن عیسی به حضور مبارک مام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و از آن حضرت تقاضا نمود تا برایش دعا نماید، که خداوند چندین مرتبه سفر حجّ، باغی مناسب و سرسبز، خانه ای نیک و وسیع ، همسری زیبا و خوش نام ؛ و از خانواده ای خوب ، همچنین فرزندانی متدیّن و نیکوکار نصیب و روزی او گرداند.
امام صادق علیه السلام چنین دعا نمود:
خداوندا! پنجاه مرحله سفر حجّ، باغی مناسب ، خانه ای نیک ، همسری خوب ؛ و از خانواده ای بزرگوار، فرزندانی نیکوکار و فهیم ، روزیِ حمّاد بن عیسی گردان .
یکی از دوستان حمّاد که در آن مجلس دعا حضور داشت ، گوید: پس از گذشت چند سالی ، به شهر بصره رفتم ؛ و میهمان حمّاد بن عیسی شدم .
حمّاد گفت : آیا به یاد می آوری آن روزی را که امام جعفر صادق علیه السلام برای من دعا کرد؟
گفتم : بلی .
گفت : من تاکنون چهل و هشت مرتبه حجّ انجام داده ام ؛ و این خانه ای را که می بینی ، در شهر بصره نظیر و مانندی ندارد، نیز باغی دارم که از هر جهت بهترین باغ ها است ، همسری پاک و نجیب دارم ، که از محترم ترین خانواده ها می باشد؛ و این هم فرزندانم می باشند، که مؤ دّب و متدیّن هستند؛ و همه این ها از برکت دعای امام جعفر صادق علیه السلام است .
همین شخص در ادامه داستان گوید: حمّاد پس از پایان پنجاهمین مراسم حجّ، نیز برای سفر پنجاه و یکمین بار عازم مکّه معظّمه شد؛ و چون به جُحْفِه رسید، خواست که احرام ببندد، ناگهان سیل آمد و حمّاد را با خود برد و همراهانش جنازه او را نجات دادند.
و به همین جهت ، حمّاد به عنوان غریق جُحْفِه معروف شد.(1)

1-الخرایج والجرایح : ص 200، بحارالا نوار: ج 47 ص 116 ح 153.

 

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




روزی ابو حنیفه - یکی از پیشوایان و رهبران اهل سنّت - به همراه عدّه ای از دوستانش به مجلس امام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و اظهار داشت :
یابن رسول اللّه ! فرزندت ، موسی کاظم علیه السلام را دیدم که مشغول نماز بود و مردم از جلوی او رفت و آمد می کردند؛ و او آن ها را نهی نمی کرد، با این که رفت و آمدها مانع معنویّت می باشد؟!
امام صادق علیه السلام فرزند خود موسی کاظم علیه السلام را احضار نمود و فرمود: ابو حنیفه چنین می گوید که در حال نماز بودی و مردم از جلوی تو رفت و آمد می کرده اند و مانع آن ها نمی شدی ؟
پاسخ داد: بلی ، صحیح است ، چون آن کسی که در مقابلش ایستاده بودم و نماز می خواندم ، او را از هر کسی نزدیک تر به خود می دانستم ، بنابر این افراد را مانع و مزاحم عبادت و ستایش خود در مقابل پروردگار متعال نمی دانستم .
سپس امام جعفر صادق علیه السلام فرزند خود را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد، که نگه دارنده علوم و اسرار الهی و امامت هستی .
بعد از آن خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: حکم قتل ، شدیدتر و مهمّتر است ، یا حکم زنا؟
ابو حنیفه گفت : قتل شدیدتر است .
امام علیه السلام فرمود: اگر چنین است ، پس چرا خداوند شهادت بر اثبات قتل را دو نفر لازم دانسته ؛ ولی شهادت بر اثبات زنا را چهار نفر قرار داده است ؟!
سپس حضرت به دنباله این پرسش فرمود: بنابر این باید توجّه داشت که نمی توان احکام دین را با قیاس استنباط کرد. و سپس افزود: ای ابوحنیفه ! ترک نماز مهمّتر است ، یا ترک روزه ؟
ابو حنیفه گفت : ترک نماز مهمّتر است .
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا زنان نمازهای دوران حیض و نفاس را نباید قضا کنند؛ ولی روزه ها را باید قضا نمایند، پس احکام دین قابل قیاس نیست .
بعد از آن ، فرمود: آیا نسبت به حقوق و معاملات ، زن ضعیف تر است ، یا مرد؟
ابوحنیفه در پاسخ گفت : زنان ضعیف و ناتوان هستند.
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا خداوند متعال سهم مردان را دو برابر سهم زنان قرار داده است ، با این که قیاس برخلاف آن می باشد؟!
سپس حضرت افزود: اگر به احکام دین آشنا هستی ، آیا غائط و مدفوع انسان کثیف تر است ، یا منی ؟
ابو حنیفه گفت : غائط کثیف تر از منی می باشد.
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا غائط با قدری آب یا سنگ و کلوخ پاک می گردد؛ ولی منی بدون آب و غسل ، تطهیر نمی شود، آیا این حکم با قیاس سازش دارد؟!
پس از آن ابوحنیفه تقاضا کرد: یاابن رسول اللّه ! فدایت گردم ، حدیثی برای ما بیان فرما، که مورد استفاده قرار دهیم ؟ امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از پدرانش ، و ایشان از حضرت امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام روایت کرده اند، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال میثاق و طینت اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم را از اءعلی علّیین آفریده است .
و طینت و سرشت شیعیان و دوستان ما را از خمیر مایه و طینت ما خلق نمود و چنانچه تمام خلایق جمع شوند، که تغییری در آن به وجود آورند هرگز نخواهند توانست .
بعد از آن که امام صادق علیه السلام چنین سخنی را بیان فرمود ابو حنیفه گریان شد؛ و با دوستانش که همراه وی بودند برخاستند و از مجلس خارج گشتند. (1)

1-اختصاص شیخ مفید: ص 189.

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





روزي منصور (خليفه عباسي) مشغول طواف بود مردي به نام ربيع نزد او آمد و گفت : فلان غلام آزاد شده ات مرده و غلام ديگرت سر از بدن او جدا كرده است . منصور بسيار خشمگين شده اتفاقا ابن شبرمه و ابن ابي ليلي و چند تن از قضات و فقهاي ديگر نزد او بودند، منصور حكم مساءله را از آن جويا شد، ولي هيچكس از آنان به او پاسخ نداد. منصور متردد بود، نمي دانست او را بكشد يا نه ؟ بعضي از حاضران به منصور گفتند:

در اين ساعت شخصي آمده كه اگر اين مساءله پاسخي داشته باشد نزد اوست . او امام جعفر صادق عليه السلام است كه الان مشغول سعي شده است . ربيع به دستور منصور نزد امام رفت و موقعي كه آن حضرت در مروه بود مساءله را از آن حضرت سوال نمود. امام عليه السلام به وي فرمود: مي بيني كه من مشغول سعي هستم برو به منصور بگو فقها و دانشمندان نزد تو بسيارند مساءله را از آنها بپرس ! ربيع جريان عدم پاسخگويي آنان را خدمت امام عرضه داشت ولي دستور امام را اجرا كرده نزد منصور برگشت و پيغام آن حضرت را رساند. منصور مجددا او را خدمت امام فرستاد، ربيع خدمت آن حضرت رسيد، امام به او فرمود:

اندكي حوصله كن تا از سعي فارغ شوم . و چون فارغ گرديد در گوشه اي از مسجدالحرام نشست و به ربيع فرمود: نزد منصور برو و به او بگو كسي كه سر ميت را بريده صد دينار بدهكار است ربيع نزد منصور رفت و پاسخ آن حضرت را گفت . حضار به ربيع گفتند: برو از او بپرس چرا صد دينار؟ ربيع نزد امام برگشت و فلسفه حكم را سوال نمود. حضرت به وي فرمود: زيرا ديه نطفه بيست دينار، و علقه چهل دينار، و مضغه شصت دينار، و استخوان هشتاد دينار، و گوشت صد دينار، مي باشد، و خداوند مي فرمايد:

ثم انشاناه خلقا آخر يعني پس از مرحله گوشت ، او را آفرينشي ديگر پديد آورديم ، و ميت به منزله جنين است كه در رحم مادر گوشت و استخوان شده وليكن روح در او ندميده است كه ديه اش صد دينار مي باشد. ربيع نزد منصور برگشت و پاسخ آن حضرت را رساند، حضار از اين استنباط بسي در شگفت شده باز به ربيع گفتند: نزد حضرت برو و بپرس اين صد دينار مال چه كسي مي باشد؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود: مال ورثه نيستند، زيرا اين مال را پس از مرگ مستحق شده است ؛ و بايد با اين پول برايش حج بدهند، يا صدقه و يا در راه خير ديگري صرف نمايند.

 


قضاوت هاي امير المؤمنين علي (ع) / محمد تقي تستري

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت
1 3 5 ...6 7