به نام خدا
سلام بر فاطمه ام ابیها

تو را چه هست که اینقدر روشنایی بخشی؟ پهلوهای کبودت نورانیت زندگانی اند. و دستان پر مِهرَت تمامی دردهای جهان را شفا می بخشند.
ای مولای من، خورشید به ظن حضور تو می تابد و آب به لحظه ای از وجود تو در جریان است. مرا خلق کرده اند تا تو را بشناسم چون شناخت خویشتن در شناخت توست.
ای دختر محمد تو همانی که دستان ظریف کودکانه ات را چون فرشتگان آسمان میگشودی تا پدره خویش را در وصال بال های پر مِهرَت جای دهی. تو همانی که در تلاطم زندگی با مولایمان علی پوست دستانت میشکافت و از سختی دم نمیزدی. گویی تَرَک دستانت، برکت سفره ی عالم بود. گویی تنِ خسته گشته ات، تمامی رنج های عالم را می زدود.
حال ای فاطمه دردیست در این دل که هم دردی میطلبد دل روشن و تو همان دلی هستی که به روشنی بر من میتابی.
وای بر این دل انسان گونه ی من… چه لذتی کرد حضرتمان محمد از واژه پدر و چه آب کوثری نوشید مولایمان علی. و چه شیر حلالی مکیدن دو برادر و یک خواهر. من که نمینوانم جز این ها باشم پس مرا با تو چه نصبتیست؟
یا فاطمه من دشمن توام. نگاهی که پاک نیست فاطمی نیست. گام هایی که راهشان لقاح خدا نیست گام های آغشته به بوی فاطمه نیستند و زبانی که لغات را از شیطان قرض میگیرد به تجربه ی نوشیدن جام کوثر نرسیده اند.
ای فاطمه آرزویم این است که تنها مرا دشمن نخوانی. یاری کن تا اگر نمیتوانم چون محمد، علی و فرزندانش برای تو باشم. لا اقل دشمن تو نباشم و نصبتم با تو دشمنی نباشد… که اگر اینطور باشد من بر خویشتن دشمنم.
ای ام ابیها مرا ببخش که گه گاه به زبانم فاطمه جاریست اما به دل فاطمه گرا نیستیم. مرا ببخش ای مادر پرهیزکاران.
الا ای فاطمه گم گشته ای تو/

به سوی میکده پَر کنده ای تو/

همه گویند دشمن توام من/

الا ای فاطمه ببخشنده ای تو


گیرنده: فاطمه اُم ابیها

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...