چنگیز خان بعد از جنایاتی که در نیشابور کرد، به همدان رفت. یک روز مردم همدان را خواست، گفت: از شما یک سوال دارم، اگر خوب جواب دادید در امان هستید وگرنه در این شهر سیل خون جاری می کنم.

سپس پرسید: آیا من از طرف خودم آمده ام یا از طرف خدا؟ مردم سکوت کرده، کسی جرئت حرف زدن نداشت. ناگهان چوپانی پیش آمد و گفت: جنابعالی نه از طرف خدا بلکه تو را اعمال ما آورده است. ما برای مردم دانشمند و با تقوا احترام قائل نشدیم و به مردم فرومایه و پست احترام گذاشتیم لذا عمل ما یک عکس العمل داشت و آن آمدن تو بود.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...