✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
حجاب زهرایی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



سلام ای پسر حضرت زهرا(س)

که غریب

الغربایی و ولی نعمت مایی

زسر تا به قدم عشق و صفایی

زسر تا به قدم ما همه

دردیم تو درمان و دوایی

تو ایینه شفاف خدایی

تو سلطان سخایی

تو علی هستی و

شهره به رضایی

تو دست کرامت

دل ما و گدایی

فقیریم فقیریم و عشق است فقیری

که تو حج فقرایی

تو که صاحب این صحن سرایی

نه این صحن و سرا صاحب هم ارض و

سمایی

به ما هم بده جایی

نپرس اینکه که هستیم و کجایی؟؟

مهم اینجاست

که تو صاحب مایی

من و دست پر از عجز و تمنا

تو دامنی از جنس تولا

سلام

ای پسر حضرت زهرا(س)

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




با اینکه بی وفا شده ام با وفا ببخش

این بار محض خاطر زهرا(س) مرا ببخش

 

خود را اسیر بند معاصی نموده ام

من توبه می کنم تو فقط بنده را ببخش

 

خوبی نکرده ام که تو خوبی کنی ولی

آقا بیا و جان عزیزت شما ببخش

 

بد کرده ایم یوسف در چاه فاطمه(س)

یا ایّها العزیز دل ما بیا ببخش

 

اینجا تمام یوسف خود را فروختند

این قوم را به خاطر مشتی گدا ببخش

 

کنعان خراب گشت و صفا پر کشید و رفت

دیگر بیا به کلبه ی احزان صفا ببخش

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




السلام علیک یا ابا صالح المهدی. .
……….
.
.
.آقای من مولای غریب من .
.
.
شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن”

یک بار هم نگاه به اعماق چاه کن”

ما غرق در«گناه» شدیم و نیامدی”

آقا؛ بیا دوباره مرا «بی گناه» کن”

آقا؛ مراکنارخودت جای می دهی؟

لطفی بزرگ درحقّ این روسیاه کن”

یک روز،نه،ثانیه ایی،لحظه ایی فقط”

چَشم مرا «مسیر قدم هایِ ماه» کن”

آقا؛ زمین شلوغ شده؛گُم شدم؛ بیا”

فکری به حال گمشده ی بی پناه کن”

آقا؛ فدای چَشم تو چَشمان خیس من”

شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن…” اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک..َ
اللهم عجل لولیک الفرج..

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




ترسم که بیایی من آن روز نباشم

یا صاحب الرمان…

گم کرده ام نشان حرم رهنما کجاست

جا مانده ام ز قافله ها آشنا کجاست

بالم شکسته است زمین گیر مانده ام

بال و پری که پر بکشم با شما کجاست

پهن است دامن من مسکین و این امید

تا عابر قدیمی این جاده ها کجاست

تا سایه های یاسِ دلم رنگ غم گرفت

آن آفتاب روشن ماتم زدا کجاست

کشتی شکسته ایم به دریای انتظار

ساحل کجا، راه کجا، ناخدا کجاست

گفتم بیا که منتظرم با کنایه گفت

یاری که نیست قلب و زبانش جدا، کجاست

از راه، طالب دم مظلوم کی رسد

آخر یگانه منتقم کربلا کجاست

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت





من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
.
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
.
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
.
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
.
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
.
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
.
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
.
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
.
به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاهم
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
.
دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و از عاق پدر بسیار میترسم!
.
هزاران بار رفتم، ولي شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
.
دمی وصلم ، دمی فصلم، دمی قبضم، دمی بستم
من از بیچارگیِ آخرِ این کار میترسم!


اللهم عجل لولیک الفرج…

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت





شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن”

یک بار هم نگاه به اعماق چاه کن”


ما غرق در«گناه» شدیم و نیامدی”

آقا؛ بیا دوباره مرا «بی گناه» کن”


آقا؛ مراکنارخودت جای می دهی؟

لطفی بزرگ درحقّ این روسیاه کن”


یک روز،نه،ثانیه ایی،لحظه ایی فقط”

چَشم مرا «مسیر قدم هایِ ماه» کن”


آقا؛ زمین شلوغ شده؛گُم شدم؛ بیا”

فکری به حال گمشده ی بی پناه کن”


آقا؛ فدای چَشم تو چَشمان خیس من”

شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن…”


اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک..َ
اللهم عجل لولیک الفرج..

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت


تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت


سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت


آشنايي نه غريب است که دلسوز من است
چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت


خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت


چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بي مي و خمخانه بسوخت


ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

 

(الهم عجل لولیک الفرج)

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




آقا جان یوسف زهرا !!!

بے تو تا دنیاست دنیایے نداریم ….

چون سنگ خاموشیم و غوغایے نداریم ..

در این سایه سار ظهر گرم بے ترحم …

جز سایه دستان تو جایے نداریم ….

بے تو شادیهایمان حالتے ازغم در سینه دارد…

السلام علیک یا بقیة الله فے ارضه


موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت