✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
یا معین الضعفا


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



اگر کسی هست که نمی‌توانی ببخشی‌اش، اگر چیزی هست که نمی‌توانی ببخشی‌اش، اگر نمی‌توانی خود را ببخشی، پس بدان که هرگز طعم خوشبختی را نمی‌چشی. و جریان عظیم و جاری زندگی را نیز نمی‌توانی بشناسی. زیرا منبع عظیم زندگی، عشق است؛ عشقی که با بخشش بی‌قید و شرط تقویت می‌شود.
موضوع این نیست که کسی هست که اصلا نمی‌شود او را بخشید، موضوع این نیست چیزی هست که بخشیدنی نیست، موضوع این نیست که در تو چیزی هست که به خاطر آن هرگز نمی‌توانی خود را ببخشی. موضوع این است که نوع نگاه تو به زندگی به گونه‌ای‌ست که اجازه‌ی بخشیدن نمی‌دهد. به همین دلیل نمی‌توانی عشق را احساس کنی.
وقتی عصبانی می‌شوی، وقتی دلت می‌خواهد کسی را سرزنش کنی، وقتی احساس نا امیدی می‌کنی، همه‌ی این اوقات و این حال‌ها و حالت‌ها، بهترین فرصت و مجال را برای تو فراهم می‌کنند تا بخشش بی‌قید و شرط را تجربه کنی.
به روی همه‌چیز زندگی گشوده باش. زندگی فرصتی در اختیار تو می‌گذارد تا با مزه مزه کردن طعم سعادت حقیقی، مثل گل بشکفی. خویشتن حقیقی تو طالب همین شکوفایی‌ست. بخشش از صمیم قلب، همه‌ی زخم‌های عاطفی تو و دیگران را شفا می‌دهد. بخشش جادوست، معجزه است. بخشش است که ناامیدی و افسردگی را به امید و شادابی تبدیل می‌کند.

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




فراموش نکنيم که بسياري اوقات در زندگي وقتي به در بسته‌اي مي‌رسيم و يکصد کليد در دستمان است، هرگز نبايد انتظار داشته باشيم که کليد در بسته همان کليد اول باشد.
شايد مجبور باشيم صبر کنيم و همه صد کليد را امتحان کنيم تا يکي از آنها در را باز کند. گاهي اوقات کليد صدم کليدي است که در را باز مي‌کند و شرط رسيدن به اين کليد امتحان کردن نود‌ و نه کليد ديگر است.

يادمان باشد که زندگي را هرگز نخواهيم فهميد اگر کليد صدم را امتحان نکنيم فقط به اين خاطر که نود و نه کليد قبلي جواب ندادند.
از روي همين زمين خوردن‌ها و دوباره بلندشدن‌هاست که معناي زندگي فهميده مي‌شود و ما با توانايي‌ها و قدرت‌هاي درون خود بيشتر آشنا مي‌شويم.

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

سکوت کن هنگامی که نمیدانی چه بگویی ؛ چه پاسخی دهی ؛

ویا چطور بگویی ؛ فقط سکوت کن
گاهی نگفتن شیرین تر از گفتن سخنان آشفته است ؛

که در لحظه تو را سبک میکند …. در آن لحظه سکوت کن

یک وقتهایی سعی کن چشمهایت را ببندی بر حرفهای نیش دار ؛ و به زبانت اجازه دهی سکوت را تمرین کند

دقیقه هایی که حس انفجار در سلولهایت تو را از درون میخورد ؛

سکوت را تجربه کن ؛ تا ذهنت با قلبت مشورت کند و تصمیمی درست بگیرد
یک وقتهایی ” سکوت ” پاسخ همه دردهاست

“سکوت زبان خداست”

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ…

ﺍﮔﺮ ﻗﻀﺎﻭتی ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﮑﻨﻢ…

دنیا ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ…

ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ…

ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ…

«پنـاه»؛ میبرم «به خـدا»،

از عـیبی که؛ «امروز» در خود می بینم،

و؛ «دیروز»؛ «دیگران را» به خاطر، «هـمان عیـب»؛ ملامت کرده ام.

محتاط باشیم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن دیگران».

وقتی؛ نه از «دیروز او» خبر داریم؛ نه از «فردای خودمان»…

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

 تحول درون

دیر زمانی نیست که دریافته ام
وقتی از کسی رنجش و کینه ای به دل میگیرم، درحقیقت برده ی او میشوم؛

او افکارم را تحت کنترل خود میگیرد؛
اشتهایم را ازبین میبرد؛

آرامش ذهن و نیات خوبم را می رباید و لذت کار کردن را از من میگیرد؛

اعتقاداتم را ازبین میبرد و مانع از استجابت دعاهایم میگردد؛

او آزادی فکرم را میگیرد و هرکجا که میروم برایم مزاحمت ایجاد میکند؛
هیچ راهی برای فرار از او ندارم.

تازمانی که بیدارم، بامن است و وقتی که خوابیده ام، وارد رویاهایم میشود؛

وقتی مشغول رانندگی هستم یا وقتی در محل کار خود هستم، کنار م است؛
هرگز نمیتوانم احساس شادی و راحتی کنم…

او حتی بر روی تُنِ صدایم نیز تاثیر میگذارد؛

او مجبورم میکند تا به خاطر سوء هاضمه، سَر دَرد و یا بی حالی دارو مصرف کنم؛

او لحظات شاد و فَرح بخش زندگی را از من
می دزدد؛

بنابراین دریافته ام
اگر نمی خواهم یک برده باشم، در دل نسبت به دیگران کینه و رنجشی نداشته باشم!
خود را در آیینه نگریستم
و دریافتم

ارزش من بیش از یک فکر نا آرام است

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند می برم به مرام پرندگان
در شهر ما سزای پریدن تفنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید
فرصت پلکی در نگ نیست
تنها یک نفر به قله تاریخ می رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




من از جهاني دگرم
ساقي ازاين عالم واهي رهايم كن
نميخواهو در اين عالم بمانم
بيا از اين تن آلوده و غمگين رهايم كن
تو را اينجا به صدها رنگ ميجويند
تورا با حيله و نيرنگ ميجويند
تو را با نيزه ها در جنگ ميجويند
تو را اينجا به گرد سنگ ميجويند
تو جان ميبخشي و اينجا
به فتواي تو ميگيرند جان از ما
نميدانم كيم من ؟ نميدانم كيم من ؟
آدمم ؟ روحم ؟ خدايم ؟ يا كه شيطانم؟
تو با خود آشنايم كن
اگر روح خداوندي
دميده در روان آدم و حواست
پس اي مردم ، اي مردم خدا اينجاست
خدا در قلب انسانهاست
به خود آي تا كه در يابي
خدا در خويشتن پيداست
هماي از دست اين عالم
پر پرواز خود بگشود و در خورشيد و آتش سوخت
خداوندا بسوزانم
همايم كن
مرا از اين تن آلوده و غمگين رهايم كن

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




‌ وظیفه ی ما نیست که
خطای دیگران را جستجو کنیم
وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.

ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم
و تا وقتی که حتی یک خطا در خود
می بینیم

حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت