چَشمانِ خیس و ابری ات غم دارد آقا
گلبـرگِ رویـت رودِ شبـنم دارد آقا


دارد نسیـمِ غصه مـی آید ز كـویت
شـالِ عزایـت عطر مـاتـم دارد آقا


مـا یـك دهـه تنـها عـزاداریم امّا
هر روزِ تـو رنـگِ مُحـرّم دارد آقا


مـن آرزو دارم ببینـم چشم هـایم
مثلِ تو خـون با اشك توأم دارد آقا


نـامم گـدا و شُهرتِ مـن نوكر امّا
یـك كـربلائی اولش كم دارد آقا


هر كس دخیلِ دست عباس است امروز
در دستِ خود یك حَبلِ محكم دارد آقا


ای ساقیِ لـب تشنگان جانم اباالفضل
لبـهایِ من این نـوحه را دَم دارد آقا

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...