کمبود آموزش‌های پیش از ازدواج دانشجویی :

 

مشاوره‌های دانشجویی بیشتر مشاوره‌های پیش از ازدواج است. درباره نکات و فاکتورهای پیش از ازدواج صحبت می‌کنیم. اغلب مشکلاتی هم که بعدها در دوران ازدواج ایجاد می‌شوند، به علت رعایت‌نکردن نکات پیش از ازدواج است. بعضی از شناخت‌ها در دوران دانشجویی و محیط دانشگاه به دست نمی‌آیند و یکی از مهم‌ترین آنها، آشنایی طرفین با ابعاد فرهنگی خانواده یکدیگر است. دختر و پسری که یکی شهرستانی و دیگری تهرانی است، مطمئنا از لحاظ فرهنگی و خانوادگی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. اما چون در آستانه جوانی هستند و تحت تاثیر احساساتشان، به این مسائل و اختلافات توجهی نمی‌کنند. همین تفاوت‌ها (هر چند کوچک) می‌توانند مشکلات بسیاری را در رابطه زوجین با یکدیگر و خانواده‌هایشان ایجاد کنند. مثلا این‌که دختری می‌گوید نمی‌تواند با مادر همسرش ارتباط برقرار کند. و این به خاطر همان فاصله‌ها و تفاوت‌های قومی است که دختر و پسر به خاطر علاقه و بعضا وابستگی‌هایی که به یکدیگر پیدا کرده‌اند به آن توجه نمی‌کنند.

 

بعضی دیگر از دلایل طلاق عمومیت دارند و فقط مختص دانشجویان نیست، مثل اعتیاد، شکاکی و دخالت‌های نابجای والدین. یکی از مهم‌ترین علل طلاق، کمبود آموزش‌های پیش از ازدواج است. آموزش‌های پیش از ازدواج بسیار مهم هستند، چرا که بسیاری از مشکلات باید قبل از ازدواج حل شوند و بعد از ازدواج دیگر دیر است. در کشور ما برای ازدواج که امری بسیار مهم است، آموزش کافی وجود ندارد. در مدارس، درس دینی تدریس می‌شود، اما آموزش ازدواج نداریم. خانواده‌ها هم اغلب این بحث‌ها را با فرزندانشان مطرح نمی‌کنند و همه را به دوران دانشگاه موکول می‌کنند. از مهم‌ترین اشکالات ازدواج در دوران دانشجویی احساسی بودن آن است. سن دانشگاه، سنی است که دختران و پسران احساساتشان مثل ابر بهار پربارش و زیاد است. دختر و پسری که مدت‌ها از هم جدا بوده‌اند و پیش از دانشگاه هم آموزشی درباره روابط درست با یکدیگر ندیده‌اند، ممکن است تحت تاثیر احساساتشان بدون آگاهی و اطلاعات تصمیمات نادرستی بگیرند.

 

 ما در عصر اطلاعات هستیم و باید به دختران و پسران کمک کنیم تا یکدیگر را بهتر و بیشتر بشناسند و با شیوه‌های تعامل پیش از ازدواج آشنا شوند. بدون آگاهی و آموزش، دختر و پسر روابط نادرستی با یکدیگر برقرار می‌کنند که در نهایت موجب بروز آسیب روحی در هر دو طرف می‌شود. در مواجهه با این آسیب‌ها، پیش‌گیری بهترین راه است. در دانشگاه باید جلسه‌های هم‌اندیشی و گردهمایی‌هایی برگزار شوند که در آن دختران و پسران با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینند تا به شناخت بهتری از یکدیگر برسند.

 

نظر جامعه‌شناس

 

همه دلایلی که مطرح شده می‌تواند یکی از مواردی باشد که منجر به طلاق شده. در هر شهر، منطقه و موقعیت اجتماعی که فرد در آن زندگی می‌کند، یکی از این مشکلات زندگی را از هم می‌پاشد. اعتیاد، بی‌کاری، دلسردی همسر و… هریک باتوجه به موقعیت زوج قوت و ضعف دارند. اما مشکل اصلی به جایی برمی‌گردد که جوانان بدون در نظر گرفتن شرایط خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی طرفین تصمیم گرفته‌اند و توجهی به مخالفت‌های بجا و نکته‌بینی خانواده‌ها نداشته و برای ازدواج خودسرانه اقدام می‌کنند و هرچقدر هم که می‌دانند دلایل کافی برای منتفی شدن ماجرا هست، اما یقین ندارند و یا شاید هم نمی‌خواهند باور کنند. البته دلایل طلاق در طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی متنوع است و نیاز به یک کار کارشناسی دقیق هست. اما معمولا در قشرهای با شرایط اقتصادی نامطلوب اعتیاد و بی‌کاری همسران حرف اول را در علت طلاق می‌زند. عدم توافق طرفین یا همان طلاق توافقی هم ریشه‌اش می‌رسد به همین بی‌کاری و اعتیاد. در بسیاری موارد شنیده شده که مهم‌ترین علت را عدم رضایت جنسی همسران عنوان کرده‌اند که چنین چیزی نیست. نه آن‌که این مسئله موجب طلاق نشده و اهمیتی ندارد، اما علت بیشتر طلاق‌هایی که اتفاق می‌افتند، چیز دیگری است. معضل اصلی امروزه این است که همان‌طور که بررسی‌های قبل از ازدواج آن‌قدر سطحی است که همه چیز سریع اتفاق می‌افتد و زندگی‌ها تشکیل می‌شود، بدون این‌که اندکی تامل و توجه بشود به ملزومات یک زندگی مشترک و پایه‌هایی که می‌تواند زندگی را محکم کند. همین سرعت در تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب طلاق را که باید آخرین راه‌حل باشد، عجولانه کرده. شاید از اول تصمیم به ازدواج اشتباه بوده، اما طلاق هم نباید اولین حکم برای حل مسئله باشد.

 

نگاهی به دنیای ازدواج‌های دانشجویی

 

ترم‌های اول دانشگاه، روزهای شناخت و ارزیابی است. دانشجوها، چه آن‌هایی که به قول خودمان تیریپ ازدواج هستند و چه نه، در حال شناخت یکدیگر و سبک و سنگین کردن فضا هستند. از ترم ۳ و ۴ به بعد است که فازهای مختلف رابطه آغاز می‌شوند: دوستی، نامزدی، ازدواج و…. البته در این میان هستند کسانی که آتش تندی دارند و در همان سال اول کلی ماجراسازی می‌کنند و برای خودشان اسم و رسمی به هم می‌زنند! ازدواج دانشجویی از آن نوع ازدواج‌هاست که برای بسیاری از جوانان و خانواده‌ها مطلوب و موجه است. آن‌چه نگران‌کننده است، تفاوت‌هایی فراتر از تفاوت‌های فردی است؛ تفاوت‌های قومی و فرهنگی که مسبب طلاق بسیاری از زوج‌های دانشجو بوده است. در دانشگاه به‌خصوص دانشگاه‌های دولتی، دانشجوهایی از قشرها، شهرها و روستاهای ایران دور هم هستند. این مشکل از آن مشکل‌هاست که در دوران دانشجویی خودش را نشان نمی‌دهد و بعد از ازدواج دردسرساز می‌شود. برخی می‌گویند ازدواج در دوران دانشجویی راهی برای رسیدن به آرامش روحی و قرار گرفتن در مسیری درست برای رسیدن به نیازهای جنسی است. چرا که در این سن و سال جوانان در اوج شوق و ذوق به سر می‌برند و اگر ازدواج نکنند ممکن است به راه‌های نادرستی کشیده شوند. البته اگر جوانان ندانند و یاد نگیرند که ازدواج موضوعی است فراتر از یک برطرف کننده نیاز جنسی، ممکن است دست به انتخاب‌های نادرست بزنند، چون انتخاب‌های این دوران بیشتر رنگ و بوی احساسی دارند و در مواردی آن‌قدر این احساسات قوی و ریشه‌دار است که مخالفت‌های خانواده به گوش هیچ کدامشان نمی‌رود.

 

پول خودت یا جیب بابا؟

 

از دیگر چالش‌های مهم که در اوایل ارتباط زیاد به چشم دختر و پسر نمی‌آید، مسائل مالی است. کم پیش می‌آید که دختر و پسر دانشجو برای تشکیل زندگی مشترک بتوانند از جیب خودشان مایه بگذارند و اغلب نیازمند حمایت خانواده‌هایشان هستند. دست خانواده‌ها درد نکند، اما در مواردی این حمایت‌های مالی باعث می‌شود که آنها به خود اجازه بدهند در مسائل خصوصی دختر و پسر دخالت کنند و باقی قضایا!

 

افت تحصیلی یا پیشرفت؟

 

بر سر این نکته بحث زیاد است و افراد نظرات متفاوتی دارند. بعضی می‌گویند ازدواج در این دوران آن‌قدر مشغله ایجاد می‌کند که دختر و پسر را از درس می‌اندازد و باعث افت تحصیلی می‌شود. اما برخی دیگر پیرو همان ماجرای رسیدن به آرامش و… معتقدند افت تحصیلی که هیچ، هم انگیزه ادامه تحصیل بالا می‌رود و هم دختر و پسر در درسشان پیشرفت می‌کنند. بر سر راه تمامی ازدواج‌ها، در هر سنی و از هر نوعی، مشکل و مانع زیاد است. آن‌چه مهم است، توجه ما به تمامی جوانب، برخورد درست با احساسات و گرفتن مشاوره از اهلش است. بله، مشاوره. خجالت ندارد که! پرسیدن که عیب نیست، ندانستن عیب است!

 

طلاق به سبک خارجی

 

همه طلاق‌ها به اشک وآه ختم نمی‌شوند. چند سالی است که در ژاپن مراسم طلاق باب شده و زوج‌ها قبل از طلاق می‌توانند با دعوت دوستان و آشنایان ضمن در جریان گذاشتنشان سوری به پا کنند و طی مراسمی با لباس‌ها و آیین خاص جشن بگیرند. در این مراسم به جای ردوبدل‌کردن حلقه عروس و داماد سابق حلقه‌ها را روی میز مخصوص می‌گذارند و با کمک همدیگر چکش را روی حلقه می‌کوبند تا له شود! این کار لذتی به آنها می‌دهد که ارزش پرداخت هزینه جشن را دارد. بعد هم راضی از هم جدا می‌شوند. اگرچه جشن طلاق در ژاپن مد شده و آمار طلاق در این کشور بالاست (۳۰درصد ازدواج‌ها به بن‌بست می‌رسد)، اما اوضاع ژاپن نسبت به خیلی از کشورها بهتر است. سوئدی‌ها با رکورد ۶۴ درصدی در صدر جدول قرار دارند. آمریکا با ۴۹ درصد و کانادا با ۴۵درصد طلاق در مکان‌های بعدی قرار گرفتند. ایران در پایین‌های جدول نزدیک چین و آذربایجان قرار دارد. بیخود بادی به غبغب ندهید، چون آمار ازدواج هم پایین آمده و تازه از هر ۸ ازدواج یکی به طلاق ختم می‌شود. آمار طلاق در کشورهای اروپایی و آمریکا بیشتر است، چون مراحل طلاق در این کشورها کوتاه‌تر و ساده‌تر است. حالا مدل جدید طلاق در کانادا، آمریکا و خیلی از کشورهای اروپایی طلاق به صورت آنلاین است. زن یا شوهر از طریق اینترنت برای طلاق اقدام می‌کنند و ظرف ۱۰ روز از هم جدا می‌شوند. حتی اگر سر حضانت فرزند و تقسیم اموال به توافق رسیده باشند، یک ساعته کار را تمام می‌کنند.

 

بن‌بست زندگی مشترک می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. برخلاف نظر برخی که فکر می‌کنند اگر زن‌ها دانشگاه بروند و تحصیل کنند بنیان خانواده سست می‌شود، طلاق در میان زوج‌های تحصیل‌کرده به مراتب کمتر از کسانی است که تحصیلات چندانی ندارند. طلاق در میان زوج‌هایی که از طریق سایت‌های همسریابی آشنا شده‌اند، بیشتر است و در میان کسانی که همسر خود را در دانشگاه یا محل کار انتخاب کرده‌اند کمترین است. پس اگر دانشجو هستید، چشمتان را باز کنید و زودتر دست به کار شوید. البته دستپاچه نشوید، چون بیشترین آمار طلاق در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی اتفاق می‌افتد، یعنی اگر انتخابی از روی عجله انجام دهید، خیلی زود چوبش را خواهید خورد. پول، خیانت، اعتیاد، مشکلات جنسی، نازایی، مسئولیت‌پذیر‌نبودن و فقدان رابطه متقابل بزرگ‌ترین دشمنان یک زندگی زناشویی هستند و وقتی کار به اینجا می‌کشد، طرفین خیلی شیک تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند. نه نیازی به گیس‌کندن است و نه نیازی به قشون‌کشی. شاید این یکی از نشانه‌های زندگی مدرن باشد. جایی که یک زن وشوهر روبه‌روی هم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند یا مشکلاتشان را حل کنند یا بدون دعوا و توافقی جدا شوند. به شرط این‌که بحث تقسیم اموال به میان نیاید، در آن صورت احتمال دارد احترام متقابل به فراموشی سپرده شود.

 

 برگرفته از اپلیکیشن آندروید ازدواج

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت
نظر از: شاهمرادی [عضو] 
شاهمرادی

واقعا همین طور شده
خیلی از جوانان اگاهی ندارند

1395/06/09 @ 10:51


فرم در حال بارگذاری ...