بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد
در یک بیابان پا نهادی کربلا شد

من یک دقیقه از غم تو گریه کردم
ای شکر حق آن یک دقیقه ، “سالها” شد

بی بال و پر آمد ، ولی بالا نشین رفت
فطرس شد آنکه با غم تو آشنا شد

اکثیر نام تو عجب خاصیتی داشت
“غرق فنا” با نام تو “خضر بقا” شد

خاک ره آنم که او خاک ره توست
تربت کنار پای تربت ها گدا شد

من “آب رو” دادم که “آبرو” بگیرم
هر شوره زاری تا که تر شد پر بها شد

حاتم که آمد نزد تو مه روترین بود
من تازه فهمیدم چرا مثل حنا شد

هر دفعه که صحبت ز خاک نینوا شد
الماس، نسبت به خودش بی اعتنا شد

در کربلا قانون سنخیت به هم خورد
جوون سیه چرده چو یار مه لقا شد

مقتل نوشته که سر پاک تو آقا
در پیش چشم خواهرت از تن جدا شد

جسم شریفت شد لگد مال سم اسب
و دست آخر جمع در یک بوریا شد

#لبیـڪ_یـا_حســــین_ع
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...